چگونگی فرار حضرت یوسف از زلیخا
قرآن کریم درباره، استعانت یوسف صدیق از خدا در برابر توطئه زن عزیز مصر میفرماید: "و راودته التی هو فی بیتها عن نفسه و غلّقت الأبواب و قالت هیت لک قال معاذ الله"(1)، زن عزیز مصر همه زمینهها را برای کامجویی فراهم کرده بود. همه درها را محکم بسته بود تا یوسف نتواند فرار کند و کسی هم نتواند وارد بشود. (تغلیق برای تکثیر و مبالغهی بستن است). آنگاه به یوسف صدیق (علیه السلام) پیشنهاد اطفای غریزه داد: "و قالت هیت لک"(2)؛ یعنی برای تو آمادهام.
در این صحنه یوسف(علیهالسلام) میگوید: "معاذ الله"؛ یعنی خدا پناهگاه است. این "معاذ الله" نظیر "والله المستعان" است.
در بحث سیره توحیدی یعقوب (علیه السلام) بیان شده که یک موحد کامل وقتی در توحید به مرحله فنا رسید نمیگوید: من از خدا کمک میگیرم، بلکه میگوید: خدا مستعان است. در این جا یوسف (علیهالسلام) هم که وارث همان توحید است، "من" را نمیبیند، از این رو نمیگوید: "انی اعوذ بالرحمن"، چنانکه مریم (علیهاالسلام) میگوید: "انی اعوذ بالرحمن منک ان کنت تقیا"(3)؛ من به خدا پناه میبرم. گرچه حضرت مریم به اوج طهارت رسیده بود اما به پایگاه عصمت یوسف نرسید، زیرا خداوند در باره مریم (علیهاالسلام) نفرمود: "انها من عبادنا المخلَصین." گرچه به طهارت و اصطفای او گواهی داد: "انّ الله اصطفیک و طهرک واصطفیک علی نساء العالمین"(4)، اما سخن از مقام اخلاص وی به میان نیامد. احدی حق وصف خدا را ندارد جز بندگان مخلَص و آن اوج مقام ولایت است که نصیب هر انسانی نخواهد شد.
اما درباره یوسف (علیه السلام) صریحاً فرمود: "انه من عبادنا المخلَصین."(5) این انسان کامل که در بحبوبهی آزمون الهی است و پیشنهاد سهل الوصول اطفای نایره غریزه را دریافت میکند چون غرق در توحید است، نمیگوید من به خدا پناه میبرم، بلکه میگوید: "معاذ الله". اوّل خدا را میبیند بعد میگوید: "انه ربی احسن مثوای انه لایفلح الظالمون."(6) این تعبیر، بلندای منزلت او را نشان میدهد. البته بین تعبیر "معاذ الله" و تعبیر "و الله المستعان" فرق است لیکن نکته جامع همان است که بیان شد.
سخنان توحیدی حضرت یوسف علیه السلام
مفسران دربارهی سخنانی که در آیات 52 ـ 53 سوره یوسف نقل شده است اختلاف دارند؛ برخی آنها را سخن یوسف و برخی آنها را سخن همسر عزیز مصر دانستهاند. آن سخنان چنین است:
"ذلک لیعلم انی لم اخنه بالغیب و ان الله لا یهدی کید الخائنین .
و ما ابرّیی نفسی ان النفس لأمارة بالسوء إلا ما رحم ربی ان ربی غفور
رحیم."(7)
بعضی گفتهاند بر اثر وحدت سیاق و اتصالی که با گفتار زن عزیز دارد سخن همان زن است. لیکن اثبات این نظر دشوار است، گرچه از لحاظ ارتباط لفظی چنین برمیآید که آیات یاد شده تتمه گفتار آن زن باشد، اما در هیچ جای این قصهی بلند و "احسن القَصَص"، کلمات توحیدی از این زن بت پرست نقل نشده است، زیرا آن زن و دیگر اهالی مصر گرفتار "ارباب متفرقون" بودند. آیا سخنان او، که خیانت کرد و تهمت زد و سالیان متمادی حضرت یوسف را در زندان نگاه داشت میتواند این چنین باشد:
"لیعلم انی لم اخنه بالغیب"
یا "ان ربی غفور رحیم"
یا "الا ما رحم ربی"؟
اما یوسف(علیه السلام) که مستغرق در توحید است و الهی میاندیشد میگوید:
"ان النفس لأمارة بالسوء الا ما رحم ربی"
و "ان ربی غفور رحیم"
و "ان الله لایهدی کید الخائنین."
این سخنان توحیدی نشان میدهد که آیات مزبور نقل کلام یوسف است اگر چه وحدت سیاق با این نظر مساعد نباشد، چون قرینهی معنوی بر شواهد لفظی مقدم است.
پینوشتها:
1- سوره یوسف، آیه 23.
2- سوره یوسف، آیه 23.
3- سوره مریم، آیه 18.
4- سوره آل عمران، آیه 42.
5- سوره یوسف، آیه 24.
6- سوره یوسف، آیه 23.
7- سوره یوسف، آیات 52 ـ 53.
منبع:
کتاب سیره پیامبران در قرآن، آیةالله جوادی آملی، ص 50 .
بسیار عالی بود.
تشکر
جالب بود!
لذت بردیم
ممنون!