من یادم نمی یاد وقتی بچه بودم در مورد عشق چی فکر می کردم
جواب این بچه ها رو ببینین.......
اینها عین پاسخ های کودکان 5 تا 10 سال است به سوالاتی که در مورد عشق و عاشقی از آنها پرسیده شده است:
بهترین سن برای ازدواج چند سالگی است؟
«۸۴سالگی! چون در آن سن مجبور نیستید کار کنید و میتوانید هی دراز بکشید و فقط همدیگر را دوست داشته باشید.» جودی، 8 ساله
«مهدکودکم که تمام بشود، میروم و برای خودم دنبال زن میگردم!» تام، 5 ساله
در اولین قرار ملاقات، زن و مردها به هم چه میگویند؟
«در اولین قرار ملاقات فقط به هم دروغ میگویند و این معمولا باعث میشود که از هم خوششان بیاید و یک قرار دوم بگذارند.» مایک، 10 ساله
مساله حیاتی: بهتر است آدم ازدواج کند یا مجرد بماند؟
«دخترها بهتر است مجرد بمانند، اما پسرها باید ازدواج کنند چون یک نفر را لازم دارند که دنبالشان راه بیفتد و تمیز کند!» لینت، 9 ساله
«بابا این چیزها سردرد میآورد. من فقط یک بچهام. من همچین بدبختیهایی نمیخواهم.» کنی، 7 ساله
چرا دو نفر عاشق هم میشوند؟
«هیچ کس نمیداند چه اتفاقی میافتد، ولی من شنیدهام که یک ربطهایی به بویی که آدم میدهد دارد، برای همین است که مردم این قدر عطر و ادکلن میخرند.» جین، 9 ساله
«میگویند یکی به قلب آدم تیر میزند و این حرفها، ولی مثل اینکه بقیهاش این قدر درد ندارد.» هارلن، 8 ساله
عاشق شدن چطوری است؟
«مثل یک بهمن که برای زنده ماندن باید زود از زیر آن فرار کنی.» راجر، 9 ساله
«اگر عاشق شدن مثل یادگرفتن حروف الفبا سخت است، من یکی که نمیخواهم. خیلی طول میکشد.» لئو، 7 ساله
نقش خوشتیپی در عشق
«اگر میخواهید کسی که در حال حاضر جزئی از خانوادهتان نیست، دوستتان داشته باشد، خیلی مهم نیست که خوشگل باشید.» ژوانه، 8 ساله
«فقط قیافه مهم نیست. من را نگاه کنید. خیلی خوشتیپم. اما هنوز کسی پیدا نکردهام که با من ازدواج کند.» گری، 7 ساله
«زیبایی یک چیز ظاهری است، نمیتواند خیلی ماندگار باشد.» کریستینه، 9 ساله
چرا عشاق دست هم را میگیرند؟
«میخواهند مطمئن شوند که حلقههایشان نمیافتد، چون خیلی بالایش پول دادهاند.» دیو، 8 ساله
عقاید محرمانه درباره عشق
«من عشق را دوست دارم، فقط به شرطی که وقتی تلویزیون کارتون میدهد، اتفاق نیفتد.» آنیتا، 6ساله
«عشق آدم را پیدا میکند، حتی اگر خودت را از آن پنهان کنی. من از 5 سالگی تلاش میکنم که خودم را از آن پنهان کنم ولی دخترها مدام پیدایم میکنند.» بابی، 8ساله
«خیلی دنبال عشق نیستم. فکر میکنم کلاس چهارم بودن به اندازه کافی سخت هست.» رژینا، 10 ساله
ویژگیهای شخصی برای اینکه عاشق خوبی باشید؟
«یکی از شما باید بلد باشد که خوب چک بنویسد، چون حتی اگر صد هزار کیلو هم عشق داشته باشید، باز هم یک قبضهایی هست که باید پرداخت کنید.» آوا، 8 ساله
راههایی که میشود کسی را عاشق خودتان کنید؟
«به آنها بگویید که فروشگاههای زنجیرهای شکلات دارید.» دل، 6 ساله
«یک سری کارها را نکنید مثلا اینکه کتانی سبز بدبو داشته باشید... ممکن است با این کارتان توجه کسی را جلب کنید اما توجه، عشق نیست. » آلونزو، 9 ساله
«یکی از راههایش این است که دختر مورد نظر را برای غذاخوردن بیرون دعوت کنید. حتما یک چیزی بخرید که دوست دارد؛ مخصوصا سیبزمینی سرخ کرده.» بارت، 9ساله
چطوری میشود فهمید دو تا آدمی که توی رستوران غذا میخورند عاشق هم هستند؟
«فقط نگاه کنید و ببینید که مرد صورت حساب را برمیدارد یا نه. این راهی است که میشود فهمید عاشق شده یا نه.» جان، 9 ساله
«عاشقها فقط به هم خیره میشوند و غذایشان سرد میشود. بقیه بیشتر به غذا توجه میکنند.» براد، 8 ساله
«اگر یکی از آن دسرهایی سفارش بدهند که با آتش درست میکنند، عاشقند. چون یعنی قلب خودشان هم آن جوری است... توی آتش» کریستینه، 9 ساله
وقتی مردم میگویند: دوستت دارم، به چه فکر میکنند؟
«به خودشان میگویند: بله واقعا دوستش دارم. ولی کاش میشد حداقل روزی یک بار دوش بگیرد.» میشله، 9ساله
چطور میشود عاشق ماند؟
«اسم زنتان را فراموش نکنید... این کار کل عشق را نابود میکند.» راجر، 8 ساله
«همسرتان را زیاد ببوسید.. این کار باعث میشود او یادش برود که شما هیچ وقت آشغال را بیرون نمیگذارید.» رندی، 8ساله
جالب بود ممنون
راستی کریستین واقعا ۹ ساله شه ؟ چه قدر قشنگ حرف زد من که شرمنده شدم
آخی چه با مزه!!!()
با سلام
این بچه ها فیلم زیاد می بینن و کتاب زیاد می خونن چون بعضی از جملاتشون دیالوگ بعضی از فیلم ها هستش و برخی دیگر جملاتی هست که من در برخی از کتاب ها خوندم
موفق باشید - جالب بود
انگار شما هم فیلم زیاد میبینین و کتاب زیاد می خونینا!!:دی
جالب بود عزیزم
جالب بود
منمون جالب بود
بامزه بود ممنون!!
میشه منبعش را هم بگین
مرسی از تذکرتون . گذاشتم!!:دی
صابره جان شماره ی گری رو نداری؟! !!
اصلا این پست رو گذاشتم که پیداش کنم!! خیلی کیمیاست الان
وقتی ۶-۷ سالم بود توی جمع های کودکانه همیشه با اون بودم فک کنم ۱ سال از من کوچیکتر بود.اونم با من بود.از اون حس های خوبه بچه گونه هم نسبت به هم داشتیم.
یه روز که نشسته بودیم ۱دفعه بی هوا برگشت گفت:ببینم تو بزرگ شدی می خوای با کی ازدواج کنی؟من سرخ شدم اون ادامه داد:من میخوام یا با تو ازدواج کنم یا با پسر خالم!!!!!
من کلی ناراحت شدم که اسمه پسر خالشو اورد ولی به روم نیوردم...
بگذریم
الان کمه کمش ۱۲ ساله همدیگه رو ندیدیم و اگه ببینیم و به هم معرفی نشیم امکان نداره همدیگه رو بشناسیم...
جالبه نه؟!
خیلی خیلی زیبا بود. واقعاْ تعجب کردم از این همه پاسخهای زیبا.
و واقعاْ همینجوره. ما هنوز هم کودکی در درونمون داریم ولی بس که تو زندگی و گرفتاری هاش غرق شدیم خودمون و وجودمون رو فراموش کردیم.
موفق باشید.
بچه های این دوره زمونه با لیسانس به دنیا میان
نیگا چیا یاد گرفتن اینااا
جالب بود مرسی
فوق العاده بود...!