KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

آن سوی خبرها !

کمربند ایمنی برای جنین مضر است.

 

افسر راهنمایی رانندگی به آقای سبیل گنده : خیلی عذر می خوام. روم به دیفال چرا کمربند نبستید ؟

راننده سبیل گنده : مرتیکه مگه نمی بینی پا به ماهم ؟!!!

 

 

یک مسئول : برای بازدید کامل از برج میلاد باید 64000 تومان بپردازید! 

 

کلاغه : آقا تو رو خدا کمی ارزون تر حساب کن.     ادامه مطلب

مسئول : تو خجالت نمی کشی هر روز از اون بالا برج میلاد رو دید می زنی و پولی نمی دی ؟ این سه تا تخمتو بر می دارم به عنوان حق بازدید. تازه این بالا لونه هم ساختی شانس آوردی تو طرح نبود. من وساطت کردم بیچاره !  

 

 

هفتاد درصد کارگران نانوایی های بهداشت فردی را رعایت نمی کنند ! 

  

یه نفر از توی دستشویی نونوایی : اوهوی اصغر اون آفتابه رو بیار.  

اصغر در حال دست تو دماغ کردن : باشه صبر کن ، دارم باهاش آب توی خمیر می ریزم. 

کریم تنوری در حال خاراندن پشتش : قربون دستت قبلش آفتابه رو بیار خیلی تشنمه. 

یه موش توی نونوایی : واااایییی چندشم شد. 

  

  

درصد بسیاری از بیماری های کلیوی ناشی از توهم است ! 

 

در مرکز رفع توهم (دبلیو سی سابق!) 

 یک مگس : منو این همه توهم محاله محاله ! 

 مامان به بچه : مامانی توهم نداری ؟   بچه : نه مامانی الان دیگه ندالم.  

یک رهگذر پس از خیس کردن شلوار : وای باز دچار توهم شدم ! 

تانکر تخلیه چاه هم تازه می شه خودروی حمل توهمات ! 

 

 

دستور رئیس جمهور مبنی بر بررسی مدرک برخی مدیران ! 

 

مدیران در صف پیش دبستانی ایستاده اند و هرکدام از زیر یک گیت بررسی مدرک رد می شن و مدام این صدا میاد : بیییق بییییق 

یکی از مدیران : وای اوضاع خیطه ! 

دیگری به دستشویی رفته. 

آگهی روی دیوار : آیا از دانشگاه هاوایی خسته شده اید ؟ با ما تماس بگیرید.

نظرات 11 + ارسال نظر
سپهر شنبه 2 آذر 1387 ساعت 13:38

وای خیلی با نمک خیلی خندیدیم
خیلی قشگ بود خیلی جالب
خیلی .........................
اصلا تو خیلی.......

مرسی خیلی ... خیلی .... واقعاْ من خیلی ... خیلی ...

م.ر شنبه 2 آذر 1387 ساعت 13:41

خیلی قشنگ بود
ممنون

مرسی چشاتون اورجینال می بینه

حوریه جعفری-کامپیوتر شنبه 2 آذر 1387 ساعت 14:45

خیلی جالب و بامزه بود!!
ولی قسمت ناننواییش آدم این شکلی می شد:
قسمت آخر هم آدم این شکلی می شد:

مرسی از شما که همیشه لطف دارید.
قسمت نونواییشو که می نوشتم برای حس آمیزی با یه آفتابه داشتم آب می خوردم !

ایول...
توپ می نویسی!

مرسی آقا مهدییییی.

صابره شنبه 2 آذر 1387 ساعت 16:45

این قیافه ماست وقتی اینارو میخونیم
این قیافه بعضی ها وقتی اینها رو می خونن

گل گفتید !

محمد حسین رونیاسی ,IT شنبه 2 آذر 1387 ساعت 18:42

اون مسئول تخم کلاغ رو می خواسته چه کار کنه؟

یحتمل برای اینکه بده به کردان بگه این چیه. کردان هم بگه چلوندن ، مالوندن ، خوابوندن ، تازه شده گلابی !

همون موشه تو نونوایی شنبه 2 آذر 1387 ساعت 19:16

وایییی...چندشم شد!!!

وقتی داشتم ماجراشو می نوشتم کلی چندشم شد. تازه همزمان با آفتابه هم آب می خوردم برای هم ذات پنداری!

سوسن sanaye شنبه 2 آذر 1387 ساعت 20:29

:(( :((
این پست بود ؟
چندشم ششششششششششششد

لذتش به چندششه.

رضوان -صنایع شنبه 2 آذر 1387 ساعت 21:28

kheli bahaaaaal bod makhosan nonvaeish

هوووووووقققق
مرسی از لطفتون.

ارش یکشنبه 3 آذر 1387 ساعت 17:13

خیلی عالی بود

[ بدون نام ] دوشنبه 4 آذر 1387 ساعت 00:58

دمت گرو طنزاتون ۲۰
الان حالتون چطوره بعد از اب خوردن با آفتابه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد