به نام خدا
چه زیبا نگاشته این وبلاگ نویس در ابتدای وبلاگ ِ خود :
به امید آنکه همه ی وبلاگ نویسان ِ همکلاسی، برای آموختن، اینگونه شرط ها بگذارند نه آنکه تنشان از وزیدن باد مخالف چنان به لرزه در آید که قلم ز دستشان بیافتد....
همکلاسی، باور کن من و تو، آب ِ پاکی نیستیم که برای شستشوی خلق نازل شده باشد...
بیا یاد بگیریم از آنان که به جرم ِ مخالفت با ما در لیست انسانهای ناپاک ِ ذهنمان جاودانه شدند!
گر با تصور آب بودن زندگی کنی، فرصت پاک شدن زکفت برود...
عالی بود
یادمون باشه این فرصت رو از هم دیگه دریغ نکنیم
من که یادم نمیره! D:
چه آدم عاقلی!!


من چه شرط باشه چه نباشه٬
این قول رو به همکلاسی می دم!
ممنون! D:
جملات قشنگیه
حیف که فقط جمله اند
می شه از جمله فراتر هم رفت!
به نظر بعد توجه کنید...
اصلا خوب نمی نویسی!!
به تو ربطی نداره!
تو برو بینیتو عمل کن، بیلچه!
D:
چه خوش گفت وبلاگ نویس پاکزاد.که رحمت بر ان وبلاگ پاک باد.
به به! D:
:)
chera biyaym chenin kari bokonim?shoma ke chizi ghabool nemikonid foghesh migin matn adabi bood motevajeh nashodam!!!ya migin jaye khali ro por konid va mano bebakhshid ke hoosham kame va nemitoonam jaye khali ro hads bezanam!!!ya mazloom namaee mikonid va javo be nafe khodetoon avaz mikonid va ya foghesh nazari ro ke jedan natoonid javab bedin hazf mikonid!!!! agar chenin kari konim FAGHAT BE SHOMA FORSATE BISHTARI MIDIM KE AGHAYEDE GHALATETOONO HAR CHE BISHTAR PAKHSH KONID
سلام بر شما همکلاسی گرامی!
ممنونم که به بنده فرصت می دهید که از شما یاد بگیرم!
کاش سایرین هم به بنده فرصت می دادند!
موفق و موید باشید!
شما دوست داری حالت رو بگیریم؟ خوب بگو حضوری این کار رو بکنیم

می خوای یه سری عکس و فیلم ازت منتشر کنم!؟ D:
با سلام و عرض ادب
اول اینکه برای پیشرفت کردن در وبلاگستان - و مهمتر از آن در زندگی - باید چنین شرطهایی را داشت.
در مورد دوست عزیزی که نام شریفشان کاشفی است عرض کنم که بعد از یک حدی که وبلاگنویس توی چشم بیاد اگر اشتباهی بکند چنان برخوردهایی را می بیند که اصلا قادر به رفع و رجوع نیست. چند وقت پیش، من مجبور شدم عکسی را از وبلاگ حذف کنم. چنان برخوردی شد که بیایید و ببینید!
این شرط بیشتر از این که برای خواننده التزام ایجاد کند من نویسنده را متعهد می کند که متنی بدون اشکال بنویسم. خوشبختانه هم اکنون هم بسیار راضی هستم.
از دوستانی که لطف خود را شامل حال این حقیر کردند بسیار ممنونم.
امید است شما هم به جمع منتقدین من بیایید تا بتوانم از شما بیاموزم.
با تشکر. یک فتحی
سلام دوست عزیز!
ممنونم از نظرت!
به امید دوستی های پایدار!
موفق باشی!
واقعا چه خوب است که ایینه همدیگر باشیم.ممنون از این پست قشنگ
ظاهرا آینت خیلی خوشکله که چهرت باز شده! D:
سلام سوسک عریض :
من که اینطوری نیستم !
اینایی که گفتی همش شوخیه ؟
ما با همه شوخی داریم .
حتی اگر نظراتی از این قبیل هم باشه :
« بهتر نبود از رنگ های دیگه ای استفاده می کردی!؟
اصلا خوب نمی نویسی!! »
شاید شوخیه !
اگر گاهی اوقات می بینی کسانی قلم ز دستشان می افتد حتما دلیل بر این نیست که حتما قلم ز دستشان افتاده شاید دگر مثل گذشته وقتشان کمتر شده یا این که سرش شلوغ باشد یا بیمار شده یا این که اصلا از این دانشگاه انصراف داده باشد.یا شاید هم شوخی کرده باشد
الانم باهات مخالفت کردم !
سلاحه من قلمه همه خطرم با اینه !
..........................................
اینجا فضل بی صدای قصه است
سرگذشتی داره هر کی بین ماست .
یکی از قصه غصه هاش میگه
یکی از غربت لحظه هاش میگه !
سلام!
ممنون که مخالفت کردی! D:
منظورم از کسانی که قلم از دستشان افتاده کسانی است که قدرت دفاع منطقی از عقایدشون رو نداشته و برای همین وقتی با مخالفان رو به رو می شوند برای تخریبشان تلاش می نمایند!
کسانی که قلم ها را زمین گذاشته و شمشیر کینه و دشمنی به رخ می کشند!
منظورم به هیچ وجه به کسانی که نمی نویسند نبود، به کسانی بود که آنچه باید بنویسند را نمی نویسند!