با سلام و خسته نباشید خدمت نویسندگان محترم و خوش ذوق :
در مورد داستانک ها چند نکته برایم پیش آمد که می خواستم خدمتتان عرض بنمایم . البته بنده حقیر در حدی نیستم که نصیحت بنمایم فقط قصدم کمک و راهنمایی است. البته شکی در آن نیست که تمام داستانک ها نثر تر و تمیز و خوبی دارند .
داستانک شماره ۷ :
« بسوزه پدر عشق و عاشقی» شما را خواندم. چند نکته برایم پیش آمد ؛ اول این که قصه «طنز» بود ٬در حالی که قصه «درام» بود.دوم آن که «اسم داستانتان» ارتباط خوبی با مضمون داشت. سوم آن که نفهمیدم منظورتان از پیام قصه چه بود؟ چهارم آن که اگر دختر همسایه را داخل ماجرا می آوردید می توانستید قصه را «جذاب تر» کنید.ششم آن که قصه شما عیناٌْ یک خاطره بود. خاطره ای شفاف و جذاب از « دوران جوانی » یادم هست یکی از معلمان دوران دبیرستانم می فرمود قصه با خاطره تفاوت دارد.اما کاش داستان را طوری پیش می بردی که مچ داستان تا انتها باز نشود ؛با این حال از نوع نوشتارتان پیداست که «راحت» قصه می نویسید ! با همه ی این احوال ٬ چون صاحب نثر روان و شسته رفته ای هستید چشم انتظارم که در آینده قصه های بهتری از شما مطالعه کنم. بسیار سپاسگزارم.موفق باشید.
داستانک شماره ۶ :
باریکلا ٬ عجب قصه «مینی مالیستی» تر و تمیزی بود ! ولی حیف اسم نداشت ! بهتر بود اسمی برای آن انتخاب می کردید ! ایکاش بیشتر بود . ممنونم ؛ کامیاب باشید.
داستانک شماره ۵ :
باریکلا؛ « تا وقتی امید » را می گویم ٬ احسنت. عجب قصه تاثیرگذار و قشنگی بود ! حس آمیزی قشنگی را در آن به کار برده بودید. خیال داستان می تواند هر طور که نویسنده دوست دارد رقم بخورد اما نویسنده این حق را ندارد که خواننده را پا در هوا نگه دارد ! از « نثر » و جملات کوتاهتان پیداست که قصه را می شناسید ٬ قصه یعنی حرکت ٬ هیجان ٬ اظطراب ٬ اتفاق ٬ حادثه و ...تحت عنوان یک کلمه « موضوع » ! سپاسگزارم => موفق باشید .
داستانک شماره ۴ :
داستان کوتاه شما را که نامش شاید «دردی زیبا» باشد را دیدم ! ناگفته نماند که توصیفات بسیار زیبایی ارائه دادید ! یاد ضرب المثل « از ماست که بر ماست » افتادم . همین که برای نوشته خود ارزش قائل هستید و آن را این چنین تمیز حروف چینی کرده و فرستاده اید ٬ نشان دهنده ی این است که به کار علاقمند هستید . ضمن این که خود قصه خیلی حرف برای گفتن دارد . سوژه ی شما خیلی لطیف و قشنگ بود .
با تشکر ... پیروز و سربلند باشید .
داستانک شماره ۳:
« محکومیت رنگین کمان » شما را خواندم . داستان شما اسم قشنگی داشت.نثر تر و تمیز و خوبی هم دارید که اصطلاحاً ( به قول زنده یاد همیشه جاوید ؛ استاد احمد محمود ) آن را « نثر رنگی » می نامند . منتهی در توصیفهایتان گاهی اوقات خیلی دچار تکرار «مکررات می شوید» می شوید.مثلا : « اما دلخوشی من زمانی بود » و یا « اما لحظه ای رو که یه بچه فقیر » و یا « اما الان و با دنیایی که آدم ها ساختن » توجه کنید که در همین چند عبارت کوتاه چند بار از واژه ی « اما » استفاده کرده اید ! حالا چند تا امای دیگه هم بود که دیگه از تکرار اونا پرهیز می کنم . در حالی که می شد بجای «اما» از واژه های دیگری استفاده کرد و این همه «اما» رو پشت سر هم تکرار نکرد ! همین که تخیلتان این قدر قوی بود نشان دهنده این است که ذهن پویا و خلاقی برای قصه نویسی دارید .
مرسی از شما => سرزنده و شاداب باشید .
داستانک شماره ۲ :
« ساعت و جاشمعی » را ملاحظه کردم . به طور کلی این گونه سوژه های خانوادگی که احساس نوستالژیک را در انسان تقویت می کند به خودی خود یک نمره مثبت دارد ! جملات کوتاه نشان دهنده ی این است که اهل مطالعه هستید و قصه های قشنگی می توانید بنویسید .
دست شما درد نکنه => سربلند باشید .
داستانک شماره ۱ : در مورد « کامیت ( دنباله دار ) » هم باید بگویم هم زیبا و جذاب بود و هم پر محتوا ! ختم کلام این که اگر قرار است « شخصیت منفی » در قصه وجود داشته باشد ٬ دلایل و منطق نیز باید برای بد بودنش وجود داشته باشد ؛
سلام از اینکه متوجه شدید که هدف ما از این مسابقه در حقیقت معنای عام مسابقه نبوده و امیدمون به راهنمایی دوستانی چون شما بوده-صمیمانه خوشحالم و قدر دانی می کنم و امید دارم که با نظرات دوستانی چون شما شاهد بارور شدن بیشتر این استعداد ها باشیم.
در ابتدا از همه دوستانی که برای برگزاری این مسابقه زحمت کشیدند تشکر و قدردانی می کنم ولی در ابتدا چند سوال برای بنده پیش آمد که می خواستم جواب دوستان را نیز در این باب بشنوم
* چرا متولیان این مسابقه با انجمن تئاتر دانشجویان الکترونیکی هیچ تعاملی نداشتند در حالی که اساس تشکیل همچین انجمن هایی کمک به دوستان بود نه چیز دیگر؟
* چرا برای مسابقه موضوع انتخاب نکردید چون موضوع داستانک ها متفاوت و نوع دیدگاه ها نیز به همین صورت پس نمی توان داستانکی را با به عنوان داستانک برتر اعلام کرد ؟ ولی شروع خوبی بود و همین را به فال نیک می گیریم و امیدواریم فعالیت شما بهتر و بهتر نیز شود و در آخر نیز از همه عزیزانی که تلاش کردند تشکر می کنم و از همه دوستان دست به قلم که نشان دادند می توانند با حضور خود باعث افتخار داشنجویان الکترونیکی باشند
سلام به دوست عزیزم!
*بنده عضو شورای عمومی انجمن نمایش و تئاتر هستم و با دبیر انجمن نمایش و تئاتر در این مورد بی تعامل نبوده ام!
اما از آنجایی که اجرای برنامه های ادبی جز اهداف انجمن تئاتر نیست، هیچی دلیلی ندارد که این مساله را به انجمن نمایش و تئاتر ارتباط دهیم!
تعامل اندک بنده با دبیر انجمن تئاتر هم به این دلیل بود که ایشان در زمینه ی ادبیات هم توانا هستند نه به این خاطر که ایشان دبیر انجمن تئاتر هستند!
انجمن ادبی، انجمنی مستقل از انجمن نمایش و تئاتر است اما متاسفانه هنوز تشکیل نشده است، تا قبل از تشکیل نباید دست روی دست گذاشت، یکی از اهداف اجرای مسابقه این بود که از میزان استقبال به مسابقه، میزان استقبال به انجمن ادبی را حدس بزنیم!
و به نحوی برای تشکیل انجمن ادبی زمینه سازی کنیم!
* از آنجاییکه برای اولین بار مسابقه ی ادبی به صورت الکترونیکی برگزار می شد، داده های اولیه ی کافی برای تحلیل و تخمین میزان مشارکت دانشجویان در اختیار نداشتیم، بنابراین احتیاط کرده محدودیتی برای موضوع قرار ندادیم تا میزان مشارکت دانشجویان بیشترین حد باشد!
چنانچه این مسابقه موضوعی داشت، میزان مشارکت دانشجویان کمتر از این بود، به طور مثال اگر موضوع را "دانشجو" انتخاب میکردیم، طبعا کسانی که میلی به نگارش داستانک در این موضوع را نداشتند، در مسابقه شرکت نمی کردند!
-------------------
انتخاب داستانک برتر از میان داستانک هایی با موضوعات متفاوت، سخت و پیچیده هست اما غیر ممکن نیست!
سلام علیکم نوشتن و خواندن داستان و داستانک خوبه ای کاش سعی کنند دوستان یکم از سطح فعلی ذهن نویسنده ها بالا تر بروند و به جلوه های قشنگتر زندگی بپردازند من به شخصه در هیچ یک از این هفت داستانک نتوانستم اون جلوه رو ببینم چرا که با اوردن فقط چند کلمه اون رو نا پدید میکنند قشنگ هستند و شاید دل نشین ولی زندگی خیلی قشنگتر از این چیز ها زیبایی هاش رو به تصویر بکشیم چون زیباست
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
با سلام و خسته نباشید
در حالی که می شد

خدمت نویسندگان محترم و خوش ذوق :
در مورد داستانک ها چند نکته برایم پیش آمد
که می خواستم خدمتتان عرض بنمایم .
البته بنده حقیر در حدی نیستم که نصیحت
بنمایم فقط قصدم کمک و راهنمایی است.
البته شکی در آن نیست که تمام داستانک ها
نثر تر و تمیز و خوبی دارند .
داستانک شماره ۷ :
« بسوزه پدر عشق و عاشقی» شما را خواندم.
چند نکته برایم پیش آمد ؛ اول این که قصه «طنز» بود ٬در حالی که قصه «درام» بود.دوم آن که
«اسم داستانتان» ارتباط خوبی با مضمون داشت.
سوم آن که نفهمیدم منظورتان از پیام قصه
چه بود؟ چهارم آن که اگر دختر همسایه را داخل
ماجرا می آوردید می توانستید قصه را «جذاب تر»
کنید.ششم آن که قصه شما عیناٌْ یک خاطره بود.
خاطره ای شفاف و جذاب از « دوران جوانی »
یادم هست یکی از معلمان دوران دبیرستانم
می فرمود قصه با خاطره تفاوت دارد.اما کاش
داستان را طوری پیش می بردی که مچ داستان
تا انتها باز نشود ؛با این حال از نوع نوشتارتان
پیداست که «راحت» قصه می نویسید !
با همه ی این احوال ٬ چون صاحب نثر
روان و شسته رفته ای هستید چشم انتظارم
که در آینده قصه های بهتری از شما مطالعه کنم.
بسیار سپاسگزارم.موفق باشید.
داستانک شماره ۶ :
باریکلا ٬ عجب قصه «مینی مالیستی» تر و تمیزی
بود ! ولی حیف اسم نداشت ! بهتر بود اسمی برای آن انتخاب می کردید ! ایکاش بیشتر بود .
ممنونم ؛ کامیاب باشید.
داستانک شماره ۵ :
باریکلا؛ « تا وقتی امید » را می گویم ٬ احسنت.
عجب قصه تاثیرگذار و قشنگی بود !
حس آمیزی قشنگی را در آن به کار برده بودید.
خیال داستان می تواند هر طور که نویسنده
دوست دارد رقم بخورد اما نویسنده این حق را
ندارد که خواننده را پا در هوا نگه دارد !
از « نثر » و جملات کوتاهتان پیداست که قصه
را می شناسید ٬ قصه یعنی حرکت ٬ هیجان ٬
اظطراب ٬ اتفاق ٬ حادثه و ...تحت عنوان یک کلمه
« موضوع » !
سپاسگزارم => موفق باشید .
داستانک شماره ۴ :
داستان کوتاه شما را که نامش شاید
«دردی زیبا» باشد را دیدم !
ناگفته نماند که توصیفات بسیار زیبایی ارائه دادید !
یاد ضرب المثل « از ماست که بر ماست » افتادم .
همین که برای نوشته خود ارزش قائل هستید
و آن را این چنین تمیز حروف چینی کرده و
فرستاده اید ٬ نشان دهنده ی این است که
به کار علاقمند هستید . ضمن این که خود قصه
خیلی حرف برای گفتن دارد .
سوژه ی شما خیلی لطیف و قشنگ بود .
با تشکر ... پیروز و سربلند باشید .
داستانک شماره ۳:
« محکومیت رنگین کمان » شما را خواندم .
داستان شما اسم قشنگی داشت.نثر تر و تمیز
و خوبی هم دارید که اصطلاحاً ( به قول زنده یاد همیشه جاوید ؛ استاد احمد محمود ) آن را
« نثر رنگی » می نامند . منتهی در توصیفهایتان
گاهی اوقات خیلی دچار تکرار «مکررات می شوید»
می شوید.مثلا : « اما دلخوشی من زمانی بود »
و یا « اما لحظه ای رو که یه بچه فقیر » و یا
« اما الان و با دنیایی که آدم ها ساختن »
توجه کنید که در همین چند عبارت کوتاه چند بار
از واژه ی « اما » استفاده کرده اید !
حالا چند تا امای دیگه هم بود که دیگه از تکرار
اونا پرهیز می کنم .
بجای «اما» از واژه های دیگری استفاده کرد و این
همه «اما» رو پشت سر هم تکرار نکرد !
همین که تخیلتان این قدر قوی بود نشان دهنده
این است که ذهن پویا و خلاقی برای
قصه نویسی دارید .
مرسی از شما => سرزنده و شاداب باشید .
داستانک شماره ۲ :
« ساعت و جاشمعی » را ملاحظه کردم .
به طور کلی این گونه سوژه های خانوادگی
که احساس نوستالژیک را در انسان تقویت
می کند به خودی خود یک نمره مثبت دارد !
جملات کوتاه نشان دهنده ی این است که
اهل مطالعه هستید و قصه های قشنگی
می توانید بنویسید .
دست شما درد نکنه => سربلند باشید .
داستانک شماره ۱ :
در مورد « کامیت ( دنباله دار ) » هم باید بگویم
هم زیبا و جذاب بود و هم پر محتوا !
ختم کلام این که اگر قرار است
« شخصیت منفی » در قصه وجود داشته باشد
٬ دلایل و منطق نیز باید برای بد بودنش وجود
داشته باشد ؛
بسیار سپاس ... سرافراز باشید .
آفرین!
نظرت فوق العاده بود!
سلام از اینکه متوجه شدید که هدف ما از این مسابقه در حقیقت معنای عام مسابقه نبوده و امیدمون به راهنمایی دوستانی چون شما بوده-صمیمانه خوشحالم و قدر دانی می کنم و امید دارم که با نظرات دوستانی چون شما شاهد بارور شدن بیشتر این استعداد ها باشیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
در ابتدا از همه دوستانی که برای برگزاری این مسابقه زحمت کشیدند تشکر و قدردانی می کنم ولی در ابتدا چند سوال برای بنده پیش آمد که می خواستم جواب دوستان را نیز در این باب بشنوم
* چرا متولیان این مسابقه با انجمن تئاتر دانشجویان الکترونیکی هیچ تعاملی نداشتند در حالی که اساس تشکیل همچین انجمن هایی کمک به دوستان بود نه چیز دیگر؟
* چرا برای مسابقه موضوع انتخاب نکردید چون موضوع داستانک ها متفاوت و نوع دیدگاه ها نیز به همین صورت پس نمی توان داستانکی را با به عنوان داستانک برتر اعلام کرد ؟
ولی شروع خوبی بود و همین را به فال نیک می گیریم و امیدواریم فعالیت شما بهتر و بهتر نیز شود و در آخر نیز از همه عزیزانی که تلاش کردند تشکر می کنم و از همه دوستان دست به قلم که نشان دادند می توانند با حضور خود باعث افتخار داشنجویان الکترونیکی باشند
سلام به دوست عزیزم!
*بنده عضو شورای عمومی انجمن نمایش و تئاتر هستم و با دبیر انجمن نمایش و تئاتر در این مورد بی تعامل نبوده ام!
اما از آنجایی که اجرای برنامه های ادبی جز اهداف انجمن تئاتر نیست، هیچی دلیلی ندارد که این مساله را به انجمن نمایش و تئاتر ارتباط دهیم!
تعامل اندک بنده با دبیر انجمن تئاتر هم به این دلیل بود که ایشان در زمینه ی ادبیات هم توانا هستند نه به این خاطر که ایشان دبیر انجمن تئاتر هستند!
انجمن ادبی، انجمنی مستقل از انجمن نمایش و تئاتر است اما متاسفانه هنوز تشکیل نشده است، تا قبل از تشکیل نباید دست روی دست گذاشت، یکی از اهداف اجرای مسابقه این بود که از میزان استقبال به مسابقه، میزان استقبال به انجمن ادبی را حدس بزنیم!
و به نحوی برای تشکیل انجمن ادبی زمینه سازی کنیم!
* از آنجاییکه برای اولین بار مسابقه ی ادبی به صورت الکترونیکی برگزار می شد، داده های اولیه ی کافی برای تحلیل و تخمین میزان مشارکت دانشجویان در اختیار نداشتیم، بنابراین احتیاط کرده محدودیتی برای موضوع قرار ندادیم تا میزان مشارکت دانشجویان بیشترین حد باشد!
چنانچه این مسابقه موضوعی داشت، میزان مشارکت دانشجویان کمتر از این بود، به طور مثال اگر موضوع را "دانشجو" انتخاب میکردیم، طبعا کسانی که میلی به نگارش داستانک در این موضوع را نداشتند، در مسابقه شرکت نمی کردند!
-------------------
انتخاب داستانک برتر از میان داستانک هایی با موضوعات متفاوت، سخت و پیچیده هست اما غیر ممکن نیست!
ممنون از انتقادهای خوبت، موفق و موید باشی!
سلام علیکم
نوشتن و خواندن داستان و داستانک خوبه
ای کاش سعی کنند دوستان یکم از سطح فعلی ذهن نویسنده ها بالا تر بروند و به جلوه های قشنگتر زندگی بپردازند
من به شخصه در هیچ یک از این هفت داستانک نتوانستم اون جلوه رو ببینم چرا که با اوردن فقط چند کلمه اون رو نا پدید میکنند
قشنگ هستند و شاید دل نشین
ولی زندگی خیلی قشنگتر از این چیز ها
زیبایی هاش رو به تصویر بکشیم
چون زیباست