آیا آقای نوربخش واقعا کلاس پنجمی است!؟
اعلام حکم قطعی کمیته انضباطی
بعد از صدور حکم بدوی یک ترم تعلیق از تحصیل
به نام خدا
یادمه سوم دبستان که در دبستان شهید کبریایی تحصیل می کردم، یه همکلاسی داشتم که هروقت میخواست به بقیه زور بگه، یادآوری میکرد که داداشم کلاس پنجمیه ها!!!
یعنی زور داره که تو رو بزنه!
درسته که علاقه مند به زورگویی بود ولی حداقل صادق بود و در حد خودش زور میگفت!
یه کلاس اولی نیم وجبی هم بود که هروقت میخواست زور بگه میگفت من کلاس پنجمی هستم!
آقای نوربخش که گاهی فکر می کردند به وسیله ی اقتدار پوشالیشون با یک اشاره می تونن دانشجوها رو از مسیر مطالبه ی حقوق دانشجویی منحرف کنند، یه تماسی می گرفتند و می گفتند اگه با فلان مسئول صحبت کنی، اگه مشکلات دانشگاه رو به وزارت علوم ارجاع بدی... خلاصه اگه به حرف من گوش نکنی، پروندت رو میفرستم کمیته انضباطی!
به طور کلی آقای نوربخش با مجموعه رفتارهاشون میخوان اینو به دانشجو بفهمونن که نقش رئیس حراست(طبقه اول) به مراتب از نقش ریاست دانشگاه(طبقه پنجم) بیشتره!
زود قضاوت نکنید، نمی خوام بگم آقای نوربخش منو یاد اون نیم وجبی کلاس اولی میندازن، چون آقای نوربخش از اون کلاس اولی هم پیچیده تر هستند، در واقع ایشون مثل کلاس اولی ای میمونن که اصرار دارند کلاس اولی ها زورشون از کلاس پنجمی ها بیشتره!
ممنونم از همه ی همکلاسی هایی که بعد از احضار بنده به کمیته ی انضباطی و به خصوص بعد از صدور حکم کمیته ی بدوی مبنی بر یک ترم تعلیق از تحصیل و حذف اسم دانشگاه از همکلاسی با همدلی ها، پیگیری ها، نوشتن متن ها، نامه نوشتن ها و ... نشون دادند که براشون مهم نیست که کدوم همکلاسی دچار مشکل میشه، بلکه اون چیزی که براشون مهمه اینه که در اینگونه فرصت ها با تقویت همدلی ها به نمایش اتحاد بپردازند!
درسته که حراست خیلی تلاش کرد که ثابت کنه با طبل توخالی فرق هایی هم داره اما اقتدار اتحاد شما دوستان، همکلاسی کوچیکتون رو از تهدید ها و تعلیق ها به دورافکند...
آقای نوربخش! که خواستید با تهمت و پرونده سازی و به طور کلی دروغگویی، از اقتدار پوشالیتان دفاع کنید، اگر از درس چوپان دروغگو پند می گرفتید، الان وضعیت بهتری داشتید!
چوپان دروغگو که فراموشتان شد، لااقل تصمیمی کبری گرفته، بعد از این دیگر دروغ نگویید!
آقای نوربخش فراموش مکنید که چنانچه دو کلاس اولی دست ها در یکدگر حلقه کنند، زورشان از هر کلاس پنجمی ای، بیشتر است و تا زمانی که زنجیر اتحاد همکلاسی ها محکم است، احضار شدن به کمیته به حق شیرین است!
توضیحات بیشتر :

در طبقه ی همکف می رسیم، و البته دفتر حراست در کنار در خروجی ساختمان مرکزی است، یعنی اگر دو متر جا به جا شود از دانشگاه بیرون می رود! 
دبستان پسرانه شهید کبریایی، در حال حاضر دبیرستان دخترانه ی رسالت است!
در ساختمان مرکزی دانشگاه، دفتر ریاست در طبقه ی پنجم است و تقریبا می توان گفت که با نزول طبقات، نقش ها کمرنگ و کمرنگ تر شده تا به خانم زنیر
جدا خوشحال شدم.پیروز و شاد باشید هم کلاسی خوب ما.
آقای نور بخش خیلی لوسی ودیگه دوست ندارم.
ببخشید!
سال دومی!!
با بنده خدا هم موافقم!
چی میگی!!!!!
به نام خدا
با سلام :
یکی از شبهای تابستان بود. ماه نبود. ستاره هم نبود.هوا تاریک تاریک بود.
نصف شب بود.
ولی ...
ولی آقای نوربخش بود.
کاش مثل نام خانوادگی بسیار زیبایشان
همیشه نور ببخشند نه تاریکی ...
کی این اتفاق افتاد باسه چی الکی بچه مردمو می برن کمیته خیلی بدن واقعا که
خوشحالم که به خیر گذشت
مواظب خودت باش
gheybat?!








نگران نباشید تا الان دیگه حتما ایشون متن رو مطالعه کردن! D:
balaee man boodam
این نشانه ای از اتحاد و همدلی دانشجویان الکترونیکی است و این که ما هیچوقت در مقابل پایمال شدن حق و حقوقمان سکوت نخواهیم کرد
موفق و پیروز باشید
حق با توئه حمید ولی هیچ کاری جز وحدت یک رنگی دوستی و وافاداری و دفاع از حقوق و دبیر منشی و قاطعیت و امر به معروف و نهی از منکر و اعلام تعطیلی دانشگاه تحصن و حمله به دانشگاه ترور مقامات عالیرتبه دانشگاه بمبگذاری در ساختمان مرکزی پرتاب آمپول حاوی ویروس ایدز به سمت آقای حراست و در پایا ن از بین بردن تمامی خویشاوندان شخصیت اعتبار شعور اعضای حراست لگد مال کرده و مشت محکمی به انسوی مرز های علمی و فکری و هنری و اجتماعی بزنیم به امید آزادی ......