میگوید میترسم، میگویم به نظرم نترس. میگوید جنگ میشود، میگویم به نظرم نمیشود. میگوید اگر شد چه، میگویم یقهشان را میگیریم که قرار نبود داستان را به گونهای پیش برند که جنگ بشود. میگوئیم همه این داستانها برای این بود که با به دست آوردن فنآوری هستهای، امنیت و رفاه بیشتر برای کشور فراهم آید، قرار نبود برای تامین امنیت ناامن شویم و در پی قرار بیقرار شویم
میگوید وقتی جنگ شد دیگر چه فایده که گریبانشان را بگیریم یا نگیریم. میگویم جز این برای رسانهها و حتی اهل سیاست کاری متصور نیست. در بقیه دنیا چه میکنند مگر. همین الان رسانهها و اکثریت مجلس آمریکا علیه جنگ هستند، ولی اگر صورت گرفت چه میتوانند بکنند، نمیتوانند حقوقی را که مطابق قانون به رییس جمهورشان دادهاند پس بگیرند که. در ایران هم تعیین سیاستهای کلی با رهبری است و سیاستهای کلی و اجرای آنها با رییس دولت.
میگوید آخر بدبختی این است که اگر جنگ شد اکثریت مردم برای دفاع از کشور در مقابل بیگانگان میایستند و فرصت گفتگو نمیماند. گفتم به نظرم باور نکن که هر جنگی با هر کشوری رخ داد، مردم چشم بسته به جبههها هجمه برند و حکایت سالهای شصت را تکرار کنند. آن جنگ میهنی بود و صدام به ایران تجاوز کرد بی هیچ گفتگوئی، و دیگر آن که شور انقلاب و باور کامل مسئولان، باور این که گردی بر دامن کبریائی هیچ یک از روحانیون نیست، همه دست به دست هم داد و مردم را دعوت کرد تا به سنگرها پناه برند.
باز می گوید اگر شد چی. باز میگویم خیلیها سرنوشت خود را به این ماجرا گره زدهاند، اگر جنگ شود بازی را خواهند باخت. ما نباید بگذاریم که باختشان را زیر هیاهوی دفاع از کشور پنهان کنند. این بار کارشان دشوارست. اما نه چنان که تصور میرود. آقای احمدینژاد آینده خود و گروه و دسته و دولتش را به این موضوع گره زده است. اگر جنگ شود بی توجه به نتیجهاش، که نه برای جهان و نه برای ایرانیان دلچسب نیست، احمدینژاد بازنده است. اگر هم استعفا ندهد در انتخابات آینده نخواهد توانست خیال پیروزی به سر راه دهد.
می گوید هیچ کدام از این ها برای حسن رسن نمیشود. وقتی که جنگ شد حالا بیا دولت را ساقط کن، به هر حال عدهای کشته شدهاند و کشور باز هم ویران. میگویم به نظرم اگر هم قرار بود برای هر تهدید کشوری و جامعهای از خواستهایش دست بردارد که مبادا جنگ شود پس نیروی مسلح برای چیست، جوانان برای چه به سربازی میروند. در ثانی اگر قرار بر این باشد که با نهیب هر طرفی کسانی که منابع طبیعی بسیار دارند کلید چاههای خود را دو دستی تقدیم دارند که سنگ بر سنگ بند نیست. میگوید حالا که دنیا همین است. میگویم اولا نه به این شوری. دیگر این که حتی اگر چنین باشد نمیتوان تحسینش کرد، و نمیتوان تحسین نکرد کسانی را که نمیخواهند همیشه تاریخ بره بمانند.
اصلا تاریخ به همین چالشها شکل میگیرد.
می گوید چرا همیشه ما، چرا ما باید بار تاریخ بکشیم، مگر فقط ما هستیم که ظلم را میفهمیم و با ظلم درگیریم. چرا نمیگذارید یک چند هم دیگران با ظالم درگیر شوند و ما کمی استراحت کنیم. میگویم به نظر من از اتفاق تاکنون هر چه کردیم استراحت بود و خود ندانستیم. تاریخ دیگران را بنگر، هر کدام از جوامع که به بزرگی میشناسی، آن قدر بر سر حق خود ایستادهاند، و ما چندان نیایستادیم و اگر این بار بایستیم ترک عادت است به گونهای.
میگوید پس باید از شلیک موشکها و تجهیز ادوات جنگی خوشحال باشم. میگویم دست کم بدین خاطر که تا حالا جنگ را دور کرده است باید خوشحال بود. تاکنون عوامل بازدارنده مانع جنگ شده یکی هم تجهیز و آمادگی.
می گوید ولی دنیا علیه ایران به اجماع رسیده است میگویم حرفمان همین جاست. گاهی نادرست کاری دولت باب مصالحه و مذاکره را بسته، گاهی دهانهای گشاد مانع از آن شده که حرف حقمان هم شنیده شود، گاهی خندهها و مراوادات بی جا عقبمان گذاشته ، لج بازی و رندبازی به دردسرمان انداخته. اینها جای اعتراض دارد و داریم. اینها زیانی چشم گیر برای کشور دارد و داریم. تا همیشه نمیتوان مردم را گول زد و نادرستیهای خود را درست جا زد. مثالش هم این داستانهای جعلی و بی مقدارست درباره میزان محبوبیت فلان که الان دیگر مهرش به دل فرماندهان آمریکائی هم سرایت کرده است. همان سفری که قرار بر ترور بود حالا ادعای آمدن فرمانده و عکس یادگاری هست. سفری که ناسزاها نصیب مقام منتخب کشور کرد شده است فتح الفتوح و سفری که از شدت سردی و نهایت تحقیر باعث شد که سفیر را برکنار کنند، و کسی هم نپرسید چرا رفتید که جای هم اندازه موگابه شوید، حالا فرصت دادهاند همان سفیر برکنار شده داستانسرائی کند که محافظت امنیتی چنان بود که گوجه فرنگی به سر ایشان نخورد. اما حیا نکند و به دنیال همین سخن اضافه کند که این سفر تماس و شناخت مردم مقصودش بود که حاصل آمد.
میگوید پس حالا باید شعارمان چه باشد مردم از سه دهه زیستن در بحران به تنگ آمده اند میگویم شعارمان مرگ برجنگ است، ضد جنگ هستیم و میمانیم. البته این بدان معنا نیست که همیشه به کوچک بگوئیم ای زرد روی عاشق تو صبر کن وفا کن. به هر حال باید بدانند که اکثریت مردم وقتی زمانش رسید جمع میشوند و باز نمیگذارند. دعواهای داخلی به سرعت کنار نهاده میشود. میگوید اگر نشد. میگویم میشود. اما جنگ نمیشود. نگران نباش.
نوشتاری از مسعود بهنود...
پویا جان متن بسیار زیبا و تکان دهندهای بود
اما نظر شخصی من این است که امکان رخ دادن جنگ بسیار کم است اما زمانی که به هر دلیلی دشمن درب خانه من و تو را بشکند و وارد خانه شود چاره ای جز دفاع از ناموس و وطن خود نداریم
بزدل
Boro beshin pishe dos dokhtaret ma jang mikhaim
به نام خدا
ما(چندین نفر ازدانشجویان دانشگاه های کاشان)تصمیم به ایجادوبلاگی گروهی(مخصوص طلاب ودانشجویان) درخصوص اقا امام زمان داریم لطفا افرادی که مایلند از نویسندگان وبلاگ باشند ایمیلی به ادرس زیربدهند.
tizhooshan@kashan.com
لازم به ذکراست ایمیل ارسالی باید شامل:
۱.نام ونام خانوادگی۲.نام دانشگاه یا حوزه علمیه ۳.رشته تحصیلی۴.ایمیل تان باشد (به منظورگذراندن مراحل عضویت)
نام وبلاگ:www.am.blogsky.com
باتشکر
نمی دونم
هیچی نمی دونم
حتی نمی دونم اگه جنگ بشه مثل خانواده ام می ایستم و دفاع می کنم یا فرار می کنم
باید تو اون شرایط قرار بگیرم تا تصمیم بگیرم
می دونم می ترسم!
هنوز هم جنگ زنده است . انسان بمیرد.
شرکت در جنگی که برای منافع یه مشت دزد و تروریست و تازی پرست هست عین حماقته.
کسی اگه به خاک وطنمون چشم داشت یه چیزی ولی این یه دعوای شخصی بین دیکتاتوری ها هست.
جناب صفری با سلام
فکر می کنم قبول داشته باشی که جنگ ادامه سیاست است به شیوه دیگر.
جنگ مورد نظر شما ادامه کدام سیاست است؟ اگر ادامه بمب هسته ای حق مسلم ماست پس بگذاریم ادامه دهندگان این شعار خود جنگ نمایند.
حق مسلم ما ایرانیان سالهاست زیر پا گذاشته شده. آزادی و مسکن و ....حق ماست چرا کسی چیزی نمیگوید .قدرتمداران برای بیشتر زنگی کردن هر ذلتی را به مردم تحمیل می کنند.
آقای صفری هر جنگی ماهیت خاص خود را دارد پس شرکت در ان بسته به ماهیت آن است بیخود شعار دفاع از ناموس و غیره را هم علم نکنیم چون این جنگ فرضی اصلا حضور نظامی در خاک ما مطرح نیست.موفق باشی
درود بر تو دوست دانش پژوهم که بسیار دوست میدارم تا هرچه زودتر از آشنا با شما آشنا گردم
دوست من نظر من نیز به مانند شماست و اگر دقت کرده باشید در آخر اینگونه ذکر ظده که٬ ((میگویم شعارمان مرگ برجنگ است، ضد جنگ هستیم و میمانیم))
بنابراین من نیز به دنبال هیچگونه جنگی نمیباشم و تمام بر ضد جنگم...
با آرزوی بهترینها برایتان
تا درودی دگر بار بدرود...
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید...
نوشته های مسعود بهنود روزنامه نگار کهن این مرز و بوم را مثل آثار هنری بایستی نگاه کرد!
بسیار مطلب زیبایی بود و جای هیچ نقدی بر نقد نیست!
Akhe kocholoha ina hame bazihay siasi baray sargarm kardane afradi mese safarie