هرچند ممکن است برای برخی مردان خوشایند نباشد، اما زنان باعث پیدایش هوش بسیار زیاد در نژاد انسان شدهاند. بر پایهی یک نظریه بحثانگیز، نیاکان مؤنث ما به اندازهای باهوش بودند که هنگام انتخاب جفت بتوانند مغزها را بر ماهیچهها ترجیح دهند
هرچند ممکن است برای برخی مردان خوشایند نباشد، اما زنان باعث پیدایش هوش بسیار زیاد در نژاد انسان شدهاند. بر پایهی یک نظریه بحثانگیز، نیاکان مؤنث ما به اندازهای باهوش بودند که هنگام انتخاب جفت بتوانند مغزها را بر ماهیچهها ترجیح دهند. آنان بر سینهی
رد زدند و در عوض مردانی را برگزیدند که در چشمانشان بارقهای وجود داشت که از عقل و شعور و هوش بیشتر حکایت میکرد. بشریت بهویژه مردان باید شکرگزار باشند، زیرا اگر نیاکان مؤنث ما این گزینش هوشمندانه را انجام نمیدادند، ما هنوز هم در جمع گوریلها و شامپانزهها در آفریقا به سر میبردیم.
اکنون گروهی از ژنتیکدانان آلمانی تصمیم دارند نظر وی را ثابت کنند. آنان نه تنها معتقدند که کروموزوم X نقش اصلی را در هوش بازی میکند، بلکه بر این باورند که یافتههای آنان ثابت میکند مردان باهوش، توجه نسل زنان را به خود معطوف داشتهاند و نیاکان مؤنث ما با ترجیح دادن هوش بر قدرت و زیبایی، فرآیندی را به راه انداختند که در نهایت مغزهای شگفتانگیز ما را به وجود آورده است؛ مغزهایی که در ریاضیات و فیزیک گوی سبقت را ربوده و در هنر، موسیقی و ادبیات مایهی خرسندی و نشاط شدهاند.
ما در تک تک سلولهای بدنمان، ۲۳ جفت کروموزوم داریم که ۲۲ جفت از آنها در تعیین جنسیت دخالت ندارند. کروموزوم X و کروموزوم Y که در واقع جفت نیستند، در تعیین جنسیت نقش اصلی را بر عهده دارند. مردها از هر کدام از آنها یک نسخه دارند (یعنی XY)، اما زنها یک جفت کروموزوم X دارند (یعنی XX). بنابراین، درحالی که همهی ما از هر ژن دو نسخه داریم که روی ۲۲ جفت کروموزوم غیر جنسی قرار دارند، مردها از هر ژنی که روی کروموزوم X قرار دارد تنها یک نسخه دارند. این حقیقت به کروموزوم X امکان میدهد در تعیین جنسیت، نقش ویژهای بازی کند. همچنین، آن را برای ایفای یک نقش تکاملی بنیادی آماده میسازد.
تکامل هنگامی رخ میدهد که یک تغییر ژنتیکی(جهش) به صفتی منجر شود که باعث بقا و زادآوری بیشتر فرد شود. در این حالت، احتمال رسیدن ژن جهش یافته به نسل بعدی بیشتر میشود. اما بیشتر جهشها حالت «نهفته» دارند، یعنی هنگامی که در کنار نسخه عادی ژن قرار گیرند، هیچ تأثیری ندارند. به این دلیل، جهشهایی که در ژنهای کروموزوم غیرجنسی رخ میدهند، به ندرت بروز پیدا می کنند. اما جهش در کروموزوم X وضعیت متفاوتی دارد. این نوع جهش که جهش وابسته به X نامیده میشود، در همهی مردانی که آن را دارند، بروز پیدا میکند، زیرا روی کروموزوم Y ژنی وجود ندارد که اثر آن را بپوشاند.
مردانی که دارای جهش وابسته به X باشند، با سایر مردان تفاوتهایی دارند و اگر زنان به این حقیقت توجه داشته باشند و به خاطر آن تفاوتها، آنان را ترجیح دهند، ژنهای مرتبط با صفات جدید به فرزندانشان منتقل میشوند. فرض کنید یک جهش وابسته به X در یکی از اعضای یک قبیله بسیار قدیمی رخ داده باشد. آن جهش میتواند در یک فرد مذکر یا فرد مؤنث رخ داده باشد، اما اگر آن جهش حالت «نهفته» داشته باشد، فقط در مرد خود را بروز میدهد. اگر آن مرد نسبت به سایر مردان باهوشتر باشد، برای زنان جذابتر خواهد بود و بسیاری از آنان ترجیح میدهند با او ازدواج کنند. به این ترتیب، ژن جهشیافته به دخترانشان منتقل میشد. پسرها از پدرشان کروموزوم عادی Y را به دست میآوردند. از این رو، ژنهای مرتبط با X به آنان منتقل نمیشد. دخترانی که فقط یک نسخه از ژن جهش یافته داشتند، صفت مربوط به آن را نشان نمیدادند، اما آن را به برخی از دختران و پسرانشان منتقل میکردند.
همین طور که زنها، مردان باهوش را بر دیگران ترجیح میدادند، آرامآرام ژن جهشیافته در آن جمعیت معمول میشد. سرانجام، ژن جهشیافته چنان معمول میشد که شمار فزایندهای از زنان، دو نسخه از آن را به دست میآوردند و در نتیجه صفت مربوط به آن را بروز میدادند. به نظر می رسد، جهشهای وابسته به جنسی که هوش را تقویت میکردند نیز به همین روش گسترش پیدا کردند. بنابراین، مردان باهوش وجود داشتند، اما زنان باعث تداوم هوشمندی آنان در نسلهای بعدی شدند.
اگر مغزهای پیچیدهی ما این گونه تکامل یافتهاند، انتظار میرود ژنهای زیادی را روی کروموزوم X پیدا کنیم که با هوش مرتبط باشند. ژنتیکدانان آلمانی در پی این ژنها هستند. البته در مورد وجود ژنهای هوش هنوز اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد. از این رو، آنان در حال بررسی ژنهایی هستند که وقتی جهش مییابند، به ناتوانیهای ذهنی میانجامند و به نظر میرسد در حالت عادی در هوش مؤثرند. یافتههای آنان نشان میدهند که ۲۱ درصد ژنهای مؤثر در عقبماندگی ذهنی روی کروموزوم X قرار دارند. اما آیا این ژنها به واقع برای یادگیری ضروری است. در بسیاری از کودکان مبتلا به اختلالات ذهنی مرتبط با کروموزوم X ، کاهش شدید شبکههای دندریتی مشاهده میشود که از ارتباط عمیق بین ساختمان مغز و تواناییهای ذهنی حکایت میکند.
تا این جای داستان از ارتباط هوش و کروموزوم X و چگونگی انتقال صفات وابسته به X به نسلهای آتی سخن گفتیم. اکنون زمان آن رسیده از شواهدی بگوییم که گزینش مردان هوشمند را به دست زنان تأیید میکنند. پژوهشهایی که با استفاده از پرسشنامههای دقیق و گسترده انجام شد، نشان دادهاند که مردان برای به رخ کشیدن هوش خود فعالیتهای گستردهای انجام میدهند. آنان زمان زیادی را صرف سرودن غزل، تصنیف یک قطعه موسیقی و آفرینش کارهای هنری میکنند. این کارها تأثیر مشهودی در بقای فرد ندارند، اما آنان را برای جنس مخالف جذابتر می سازند. بنابراین، اگر در حقیقت زنان در جست و جوی پدران هوشمندی برای فرزندانشان باشند، این افراد برایشان جذاب خواهند بود.
اما برگزیدن افراد باهوش به درک هوشمندانهای نیاز دارد و این حقیقت دلیل برابر بودن بهرهی هوشی مردان و زنان است. در حالی که نیاکان مذکر ما مغزهای در حال بزرگ شدن خود را به کار میگرفتند تا تواناییهای خود را به رخ زنان بکشند، نیاکان مؤنث ما نیز برای تشخیص آن تواناییها و برای فریفتن مردان، متقاعد کردن آنان به پایبند بودن به خانواده و یاری کردن آنان در وظیفهی سنگین بزرگ کردن بچهها به هوشمندی بسیار زیادی نیاز داشتند.
پژوهشگران دانشگاه میشیگان در یکی از پژوهشهای خود از افراد ۳۷ فرهنگ مختلف پرسیدند که چه چیزی در جنس مخالف برای آنان جذابتر به نظر میرسد و هر چند آنان شوخ طبعی را در پرسشنامهی خود در نظر نگرفته بودند، اغلب افراد آن را در ردیف اول نوشته بودند. هر چند به نظر این پژوهشگران شوخ طبعی به عنوان نوعی رفتار هوشمندانه از این نظریه پشتیبانی میکند که هر دو جنس به شریک جنسی باهوش تمایل دارند، اما چنین استدلالهایی مخالفان این نظریه را متقاعد نکرده است.
به نظر «دیوید هول» از دانشگاه فلوریدا، مغزهای بزرگ ما را بدون تکیه بر نظریههای گزینش جنسی نیز میتوان توجیه کرد. وی میگوید که وجود شمار زیادی ژن مرتبط با هوش در کروموزوم X نتیجهی فرآیند انتخاب طبیعی و گزینش مردان و زنان هوشمند است. چنین زنان و مردانی در پیدا کردن میوههای خوراکی، کشتن جانوران وحشی یا گذران زمستان نسبت به بقیه از وضعیت بهتری برخوردار بودند. اما «هورست هامیستر» که ادعا می کند به کمک همکارانش موقعیت ژنهای هوش را در کروموزوم X تعیین کرده ، معتقد است که هر دو نظریه میتوانند درست باشند؛ یعنی، انتخاب طبیعی و گزینش جنسی پشتیبان تکامل بوده و به افزایش سه برابری حجم مغز ما در کمتر از ۵/۲ میلیون سال منجر شدهاند.
به هر حال، هنوز پرسشهای بیپاسخ زیادی وجود دارند. ما هنوز به طور قطع مطمئن نیستیم که ژنهای مرتبط با هوش روی کروموزوم X جمع شدهاند و به درستی نمیدانیم چرا زنان، مردان باهوش را ترجیح میدادهاند به علاوه، آیا سخن گفتن از ژنهای هوش، پذیرفتن نوعی «جبر ژنتیکی» نیست؟ ما ممکن است صدها ژن داشته باشیم که بر رفتارهای هوشمندانه تأثیر میگذارند، اما آیا می توانیم از همهی آنها به عنوان ژن هوش سخن بگوییم؟
بیگمان محیط بر این نوع رفتارهای پیچیده تأثیر مهمی دارد. اما آن چه که مسلم است، ما میتوانیم وراثت ژنتیکی خود را تحت الشعاع قرار دهیم. شاید محیط کلید حل معمای افزایش حجم مغز ما باشد. تغییر شرایط محیطی نیاکان ما را واداشت تا به ابزار روی آورند. این امر باعث افزایش زبردستی و مهارت کار با دست شد که در عوض امکان تولید دست ساختههای پیچیدهتری را فراهم کرد. از طرف دیگر، مغزهای بزرگتر شرایط را برای پیدایش فرهنگهای پیچیدهتر فراهم ساختند و آن فرهنگها شرایط مناسبتری را برای مغزهای بزرگتر فراهم کردند. به نظر برخی از پژوهشگران، این گونه برهمکنشها باعث تکامل مغزهای بزرگ ما شدند.
برخی نیز به جای این نظریههای مثبت نگر، «هوش ماکیاولی گونه» را مطرح کردهاند. به نظر آنان، مغزهای بزرگ ما برای بهرهکشی از دیگران تکامل یافتهاند. برخی این فرآیند را حتی تیرهتر از این نیز توجیه میکنند. به عقیدهی آنان رقابت بین گروههایی از نیاکان ما به یک مسابقه تسلیحاتی انجامید که تواناییهای فنی و اندیشهی استراتژیک حرف اول را در آن میزد. به نظر آنان، مغز ما ابزاری برای جذب جنس مخالف نبوده، بلکه نوعی سلاح بوده است. به هر حال، شواهد بیشتر در این زمینه قضاوت خواهند کرد.
مترجم: آقای حسن سالاری
منبع
New Scientist ,۲۵ May۲۰۰۲
http://www.aftab.ir/articles/science_education/biology/c3c1215495509_genetics_p1.php
چه مسخره بیخود بهت نمگن علی رستمی
دوست عزیز اگر انتهای متن رو مطالعه کنید می بینید منبع رو ذکر کردم . موفق باشید
خدایی متنش خیلی طولانیه هرچی با خودم فکر کردم دیدیم نمی تونم بخونم.
http://www.aftab.ir/articles/science_education/biology/c3c1215495509_genetics_p1.php
چه مسخره بیخود بهت نمگن علی رستمی
-----
من اینو نوشتم پشیمون شدم بازم ببخشید
زیاد بود ولی به هر هال کاره تحقیق منو را انداخت تنکس.