دل از من برد و روی از من نهان کرد *خدا را با که این بازی توا ن کرد
شب نتهاییم در قصد جان بود * *خیالش لطف های بیکرا ن بود
چرا چون لاله خونین دل نباشم* *که با ما نرگس او گران کرد
گر گوییم که با این درد جان سوز** طبیبم قصد جان ناتوان کرد
حافظ
ممنون...
ممنون...