سلامی دوباره
یادم رفت توی پست قبلی شعرهای درس اموز و قشنگی که توی امتحان بود رو بنویسم :
بیستون کندن فرهاد نه کاری است شگفت
شور شیرین به سر هرکه فتد کوه کن است
دست در دامن مردان زن و اندیشه مکن
هر که با نوح نشیند چه غم از طوفان
جنون عشق سراای من گرفت از من
چنان که پای ز سر سر ز تن نمی دانم
لاله و گل زخمی خمیازه اند
عیش این گلشن خماری بیش نیست
گل را رسید زگلزار روی دوست
تا چشم ما دیگر نبیند زوال گل
...............................................................
همین شعر هارو می گذارن که می ریم تو هپروت و
!
آخرشم وقت کم می آریم دیگه!!
نامردا بد سوال داده بودن سوال به اون اسونی به کیلو کالری داده بودن حالا هر چه قدر فکر کردم مگه تبدیل واحد یادم میومد سر یه تبدیل واحد یه تستم پرید خدا ازشون نگذره ولی رو هم رفته از پارسال آسونتر بود ولی وقتش از پارسال کمتر بود
سر جلسه اینقدر به این ابیات زیبا لبخند زدم که گمونم مراقبه فکر کرد ...
یه بیتی بود که خیلی خیلی خیلی زیبا بود . تو مصراع دومش کلمه دانشمند داشت از وقتی اومدم بیرون دارم فکر میکنم چی بود ؟
eee
چه جالب
می خواستم بنویسمش ها
ولی نمی دونم چی شد ننوشتم
سوال های کنکور رو دوستم داره حتما براتون می گیرمش