KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

خاطره ی کنکور دوباره !!!!!!!

سلام دوستان گرامی

جاتون نه چندان خالی امروز یه کنکور دوباره دادم با سه چهار تا خاطره ی باحال که گفتم براتون تعریف کنم و بعدش هم گزارشی رو از امتحان و حال و هوای اون براتون بگم تا قبل از امتحانات یکم بخندید   

اولین خاطره ی با مزه ش دیدن یکی از بچه های فامیل بود که توی امیرکبیر پلیمر می خونه !

من رو دید  سلام کرد    خوبی؟

گفتم عیلکم السلام

  گفت اینجا چی کار میکنی ؟ نکنه اومدی کنکور بدی؟

مگه دانشگاه نمیری ؟

من هم خیلی شاد و با اعتماد به نفس بالا  جواب دادم :  محض تفریح اومدم و هیچ قصد دیگری از اومدنم ندارم !!(تفریح سالم البته )

دومین خاطره دیدن یه دوست خیلی خیلی خوب دوران دبیرستان به نام اقا محمد سلیمانی تبار بود

خاطره هایی داشتیم با  هم توی دبیرستان

 (ایشون بهمراه پسر خاله ی محترمشون کاری کردند که

من از اول دبیرستان حتی دیگه یکبار جورابی غیر از سفیدنپوشم  )                                                                

 و البته قبل کنکور چند بار رفته بودم به دیدنش و دوباره اونجا همدیگه رو دیدیم 

جالب تر از این ها این بود که خاطره دوم به خاطره سوم ربط پیدا کرد !

فکر می کنید کی رو دیدم ؟

سبحان طحانی از دانشجویان سابق اموزش الکترونیک و از بچه های با حال کامپیوتر که از قضای روزگار با این دوست خوب ما چند سالی همکلاسی بودن

با این تعاریف با دلی شاد رفتیم سر جلسه کنکور مثلا !!

لازمه که بگم این امتحان از معدود امتحاناتی بود که من با زبون خوش و قبل از پایان وقت امتحان از جلسه خارج شدم

............................................................................................................

از سوال های امتحان بگم براتون :

سوالات درس های عمومی بسیار خوب و اسون بودن . تا اونجایی که من فکر کنم عمومی امسال رو بهتر از ژارسال داده باشم

 ( لازم به ذکره که درصد های عمومی سال گذشته من در دروس عمومی غیر از زبان که ۴۰ ٪ بود همه بالای ۵۰٪ بودند )

اما می رسیم به دروس تخصصی :

سوالات این دروس هم مانند سال ژیش از سطح نسبتا بالایی برخوردان بودن و کاملا مفهومی و گاها ابتکاری طرح شده بودن که نیامند مطالعه دقیق بودند و متعاقبا من سوال های این قسمت ازمون رو خیلی عالی جواب دادم   !

...........................................................................................................

حالا گزارشی رو از حال و هوا و جو کنکور براتون بگم که خیلی جالب بود:

زیر پل حافظ و جلوی درب ورودی دانشگاه امیرکبیر محشری بود .... اون هم نه از دانشجویان بلکه از تجمع بسیار زیاد مادر ها پدر ها و حتی خواهر برداران و دایی و عمه های محترم داوطلب گرامی !!  

بچه ها یعنی همون داوطلبان گرامی هم گروه گروه با دوستان خودشون در حال صحبت در مورد اموری بودند که حتی و حتی ذره ای ربط به امتحانی که در پیش داشتند نداشت !! مثل :

بچه ها بیان بعد امتحان بریم بازار کامپوتر چشم و چار بازار  رو در بیاریم

بابا کی کنکور شروع میشه می خواییم بعد از ظهر بزنیم بریم شمال

و از این دست صحبت ها

.........................................................................................................

حالا نوبت میرسه به بعد کنکور  یعنی زمانی که من از سر جلسه بیرون اومدم :

من تا جلوی درب خروجی به این شکل در حال راه رفتن بودم:

حالا بشنوید از پدر مادرها !!!!

چند تا از مادر های محترم چنان دست هاشون رو به نرده های در گره زده بودن که گویی منتظر ازادی فرزندشون از زندان های رژیم جبار اموزش پرورش بودند

تعداد بسیاری نیز در جای جای خیابان و اطراف درب خروجی مشغول به دعا و ذکر بودند تا بلکه فرزندانشان آزمون را به خوبی و با موفقیت پشت سر بگذارند

تعداد زیادی از اولیای محترم  هم با یکدیگر در حال گفت و شنود بودند  حالا در مورد چی؟ دیگه این رو نمی دونم

...........................................................................................

خلاصه من هم با دلی شاد و خندان   شتابان برگشتم خونه

انگار نه انگار که اتفاقی افتاده .

ووووای تاره یادم افتاد   وسط اون هیری ویری یک  اومده بود و از میان داشنجویان اینده به دنبال سوژه می گشت و ازشون عکس میگرفت تا اسباب مسرت آیندگان رو فراهم کنه احتمالا  

 

......................     ..................

یادش بخیر به قول کتاب عربی دوران راهنماییمون

فوقع ما وقع ( پس شد انچه شد )!

...............................................................

درس های اخلاقی کنکور امسال‌!! چند شعر قشنگ

 

نظرات 11 + ارسال نظر
پاکروان, IT, KNTU پنج‌شنبه 6 تیر 1387 ساعت 13:35 http://kahkeshan-kntu.coo.ir

ممنون حسین جان
توصیف جالبی بود
امیدوارم موفق باشی

خواهش میکنم D:

گزارش خوبی بود!

قابلی نداشت B-:
D:

رویا, IT, پنج‌شنبه 6 تیر 1387 ساعت 13:44

خیلی جالب بود!!
هیچ وقت فکر نمی کردم خاطره کنکور دادن اینقدر باحال بشه!!


D:
تازه خیلی هم خوش گذشت =))

هانی, , پنج‌شنبه 6 تیر 1387 ساعت 13:45

من نمیدونم این هومن ما (داداشم) چه جوری کنکور رو داد که 12 خونه بود

خوب مثل من دیگه
من هم دوازده خونه بودم =))=))

Sobhan, , پنج‌شنبه 6 تیر 1387 ساعت 13:47

pas chera man nadidamet:D
man ke 11:10 az jalase pa shodam chon khabam borde bood=))
ama ajab khande bazari bood emrooza:))

اره =))
((;

, , پنج‌شنبه 6 تیر 1387 ساعت 14:07

((;

, , پنج‌شنبه 6 تیر 1387 ساعت 14:25

موفق باشی
ولی اگه رفتی و یه دانشگاه خوب قبول شدی ما را از یاد نبری ؟
به فکر همکلاسی هم باش

شما هم موفق باشی دوست عزیز D:
مگه میشه دوستای خوبی مثل شما رو فراموش کرد ؟
D:
D:

, , پنج‌شنبه 6 تیر 1387 ساعت 14:59

, , پنج‌شنبه 6 تیر 1387 ساعت 15:15

hosein, narmafzar, پنج‌شنبه 6 تیر 1387 ساعت 16:39

جالب بود حسین آقا ممنون !
موفق باشی !

..., , پنج‌شنبه 6 تیر 1387 ساعت 19:21

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد