همکلاسی ۹ ماهه، فردا متولد شو! گریه کن تا شیرت دهند!
این متنو واسه تو ننوشتم، مخاطب من توی این متن، تار و پود ِ همکلاسیه!
موقعی که متن رو می نوشتم، به تنها چیزی که فکر نمی کردم این بود که تو متنم رو می خوونی....
ای منعکس کننده ی واقعیت های تلخ و شیرین دانشگاه
تلخ بودی، تلخیت کم نشد برای آناکه چون زشتی می بینند، تنها قصد حذف ظاهر زشتی ها می کنند، تلخیت گوارا شد بر آنانکه چون زشتی می بینند، با عقل و درایت سعی بر حذف منبع ِ آن دارند، نه پرده پوشی بر آن!
نکند شربتی گوارا شوی از برایم، کانگاه که شربت ز گلو پایین رود، فراموش می کنم، حقیقت ِ مارهای سمی را!
نکند بخوابم و فراموش کنم خویش را، همکلاسیهایم را ، همکیشان و همنوعانم را.......
ای همکلاسی، گرچه کوردل تو را نمی بیند، ساده دل ز ساده، ساده تر بیند......
وبلاگ گروهی دانشجویان خواجه نصیر !!!
خیلی قشنگ نوشته بودی حمید جان ! ممنون
فکرشو بکن ۹ساله دیگه اگه فارغ التحصیل شده باشیم
این متن رو که می خونی با خودت میگی اون موقع تولد
۹ ماهگیش بود حالا ۹ سالگیش ! D :
موفق باشی !
لطف داری!
ایشالا اونموقع هم در کنار هم اینو میگیم!
در انجمن فارغ التحصیلان!
قدمش مبارک!!
به همراه مشکلاتمان به دنیا آمد٬
امید اینکه شاهد موفقیت هایمان بزرگ شود!
ببخشید یه سوال فنی:
پوشکش رو کی قراره عوض کنه؟! D:
D:
مگه بویی حس کردید ؟
خدا عقلت بده
ان شاالله!
متن ادبی قشنگی بود!
ممنونم!
hamid jan be shir dadanet beres ke bache goshnashe
اگاهی
علم
معرفت
دوستی
شعور انسانی
انسان دوستی
محبت
و بالای همه ی اسنا خدا !
آفرین!
مرسی آقای توکلی خیلی قشنگ بود.
ممنونم!