ای ستاره ها که برفراز آسمان
با نگاه خود اشاره گر نشسته اید
ای ستاره ها که از ورای ابرها
بر جهان ما نظاره گر نشسته اید
***
آری این منم که در دل سکوت شب
نامه های عاشقانه پاره می کنم
ای ستاره ها اگر به من مدد کنید
دامن از غمش پر از ستاره می کنم
***
با دلی که بویی از وفا نبرده است
جور بی کرانه و بی بهانه خوش تر است
در کنار این مصاحبان خودپسند
ناز و عشوه های زیرکانه خوش تر است
***
ای ستاره ها چه شد که در نگاه من
دیگر ان نشاط و نغمه و ترانه مرد؟
ای ستاره ها چه شد که بر لبان او
آخر آن نوای کرم عاشقانه مرد؟
***
جام باده سرنگون و بسترم تهی
سرنهاده ام روی نامه های او
سرنهاده ام که در میان این سطور
جست و جو کنم نشانی از وفای او
***
ای ستاره ها مگر شما هم آگهید
از دورویی و جفای ساکنان خاک
کاین چنین به قلب آسمان نهان شدید
ای ستاره ها , ستاره های خوب و پاک
***
من که پشت پا زدم به هرچه هست و نیست
تا که کام او زعشق خود روا کنم
لعنت خدا به من اگر به جز جفا
زین سپس به عاشقان با وفا کنم
ای ستاره ها که همچون قطره های اشک
سر به دامن سیاه شب نهاده اید
ای ستاره ها کز آن جهان جاودان
روزنی به این جهان گشاده اید
***
رفته است و مهرش از دلم نمی رود
ای ستاره ها چه شد که او مرا نمی خواست
ای ستاره ها, ستاره ها, ستاره ها
پس دیار عاشقان جاودان کجاست