به نام پروردگار عاشق
شعله ی عشق تو در خرمن جان
دودی از ناله و شیون افروخت
باز در صبحدمان حادثه ای
دیده ام را به دو چشمان تو دوخت
شوق دیدار تو در بیداری
طمع خواب ز چشمم می برد
ترس یک لحظه جدایی از تو
با تماشای نگاهت می مرد
من اگر شعری به زیبایی شب می گویم
شب چشمان تو بر من آموخت
نغمه ی گرم صدایت در باد
ریشه ی وسوسه را در من سوخت
فرصت بودن دستان تو را
شبح فاصله از من بربود
همه ی علت بی تابی من
تا ابد ماندن این فاصله بود
(:/
2.17.33.2 2.17.44.23.24.14.2 7.44.26.33.14.1
(:/
جالب بود
مرسی