اردوی قم و جمکران

به نام حضرت دوست

بحمد الهی اردوی زیارتی قم وجمکران به همت دوست خوبم الیار عاصمی زاده برپا شد

که دلهای بچه هارو بیشتر بهم نزدیک کرد

گزارش اردو رو در ادامه مطلب بخونید

ساعت ۹ صبح روز پنج شنبه ۲۳/۳/۸۷ از جلوی ساختمان مرکزی راه افتادیم به سمت شهر مقدس قم البته اتوبوس خانمها از جلوی در دانشکده علوم یه مقدار زودتر از ما راه افتاده بود .

ساعت ۱۱:۳۰ بود که رسیدیم قم و اول رفتیم کتابخانه حضرت آیت الله مرعشی نجفی وقتی که وارد کتابخانه میشدیم هیچ کس باورش نمی شد که این کتابخانه اینقدر امکانات و کتابهای تاریخی و خطی قدیمی و سیستم های پیشرفته داشته باشه

این همون عکسی که یواشکی انداختم ولی مسئولین اونجا فهمیدن کلی به من ایراد گرفتن آخه عکسبرداری ممنوع بود

---

---

اینجا بیمارستان کتاب بود بخش قرنطینه

---

لباسهای حضرت آیت الله مرعشی نجفی

---

عکسی از آیت الله مرعشی نجفی در حال کلنگ زدن برای ساختن کتابخانه

---

خلاصه خیلی جای باحالی بود همه بچه ها لذت بردن

بعدشم اذان گفت و همه رفتیم نماز خوندیم و حرم حضرت معصومه(س) زیارت کردیم .

بعد از زیارت با دوستان رفتیم غذاخوری نزدیک حرم دورهم نشستیم جاتون خالی ناهار خوردیم .

---

اینم از کارهای عجیب غریبی که فقط از بچه های الکترونیکی دانشگاه خواجه نصیر انجام دادنش  برمیاد

---

ساعت ۳ بود رفتیم به طرف جایی که دل تو اونجا قرار پیدا میکنه نمیدونم چه اسمی میشه روش گذاشت ولی خداییش جایی که آدم رو چه بخواهی چه نخواهی متحول میکنه

اونجا مسجد جمکران بود همه بچه ها وقتی رفتیم تو هر کدوم یه گوشه ایی نشسته بودن

انگار یه آدم بزرگوار جلوشون نشسته بود و بچه ها داشتن با اون درد دل میکردن .

همه بچه ها توی فضای معنوی مسجد جمکران غرق شده بودن وقتی مسعود شروع کرد به خوندن زیارت عاشوراء بچه ها یکی یکی  یواش یواش داشتن اشک میریختن .

توی اون لحظه بچه ها فقط دوست داشتن یه اتفاق بیفته اونم این بود که انتظارشون برای دیدن دوست تموم بشه همه در حین خوندن زیارت عاشورا فقط به این داشتن فکر میکردن و فقط برای همین دعا میکردن.

---

نگار من شهره به خوش عهدی

اون که ازش دم میزنم مهدی

---

اللهم عجل لولیک الفرج

---

گزارش اردوی خانم فتاحیان

---