تو زخمی تردیدی / بی خاطره ، بی رویا
وامانده تر از دیروز / بیهوده تر از فردا
تصویر سرابی دور / در قحطی بارانی
سرگشته تر از طوفان / از عشق گریزانی
با چشم تو ، آئینه / بی واژه غزل می ساخت
نفرین به غروبی که / اندوه ترا نشناخت
نفرین به سکوت تو / نفرین به صدای من
تردید مکن ، بنشین / یک لحظه به جای من
من ماندنیم، امّا / تو ، فرصت پروازی
از عشق ، برای من / یک فاجعه می سازی
بگذار خودم باشم / تکراری بی برگشت
یک عاشق تنها که / دنبال خودش می گشت
خیلی قشنگه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!