KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

ادای حمید توکلی...

ادای حمید که اینجا جا نمیشه

برو به ادامه مطلب

امروز هم مثل ۹ ماه گذشته و ۳ سال آینده رفتم دانشگاه...

از همه دانشکده ها بازدید کردم...

با مسئولین حراست-آموزش-معاونت دانشجویی- انجمن اسلامی- بسیج- جهاد دانشگاهی- رفاه کارگران- مسئولین فنی و غیر فنی-خدمات- خریداران آهن پاره و دمپایی پاره- نمکی و ... مذاکراتی داشتم... 

چند نامه به وزارت علوم - ریاست دانشگاه خواجه نصیر واحد پیام نور- مخابرات تهران و حومه-

مسئولین محترم اداره برق- ناجا  نزاجا و هر جای دیگر  نمایندگان محترم منتخب و بعضا منتصب مجلس یکم تا یادم نیست چندم و ... به همراه امضای ۷۰۰ دانشجوی الکترونیکی و غیر مجازی فرستادم و همشون منو به کمیته انضباطی عودت دادند. منم طبق روال ۹ ماه گذشته و ۳ سال آینده ساعت ۱۰ شب برگشتم خونه و به این نتیجه رسیدم که

 ما خیلی خوبیم و آنها خیلی بد

نظرات 8 + ارسال نظر

D:

سه تا تفاوت عمده هست:

۱ - معمولا از جملات مجهول استفاده میکنم ، صحبت شد، امضا جمع شد ، امضا کردند و ....

اما تو از این افعال نوشتی ، بازدید کردم، مذاکراتی داشتم، فرستادم و ...

تفاوت کمی نیست، در خیلی از مسائل تنها شاهد و گزارشگر هستم، برای همین از جملات مجهول بیشتر استفاده می کنم! الزاما خبرنگار ، خبرساز نیست!

۲ - معمولا نتیجه گیری ای نمیکنم ، متن را مینویسم و همکلاسی ها در نظرات نتیجه گیری خودشونو اعلام می کنند!

۳ - هیچوقت همه ی مسئولین رو در یک ردیف ندیدم و البته هیچوقت همه ی همکلاسی ها رو با یک چشم نگاه نکردم!

----------------

موفق باشی! D:


اولی قبول
دومی فکر کنم داری با یه سیاست خاصی همکلاسیارو به سمت نظر خودت میبری
مثل این جمله( البته این فقط یه مثاله ها: برنج گرون نیست؟؟؟؟
در مورد سومی تا حدودی درسته ولی باز فکر کنم در مجموع ۹۰ ٪ با یه چشم دیده شدند

دومی : هرکس نظرش رو در یک متن ارائه میده سعی داره با بیان دلایل و استدلال های مختف مخاطب رو به سمت نظر خودش متقاعد کنه، این یکی از مهارت های وبلاگ نویسیه، البته خیلی مهمه که اگر دیدیم مخاطب نظری برتر داشت نظرشو قبول کنیم!

برنج گرون نیست ؟؟؟

مخاطب یک : برنج گرونه !

اما تو موضوع رو طور دیگه ای گفتی!

مخاطب دو : چون برنج گرونه مسئولین دولت مار هستند و ملت مارگزیده!

نظر ِمخاطب دو نتیجه گیریه که تا حد زیادی به تفکر خود فرد بستگی داره!

----------------------------

سومی : بزار مثال بزنم، از جهاد در متنی تشکر کردم، به خاطر یه مشکلی که متن یکی از همکلاسیها به وجود آورد قرار شد همه متن های جهادی یه جا حذف بشه، متن منم با اونا حذف شد!

جهاد یکی از دوستای ماست!

اوایل سال از نهاد گزارشی تهیه شد و دید متفاوت بنده نسبت به نهاد مشخص گردید ، چند وقتی هست که میخوام یه متن دیگه در مورد نهاد بنویسم، البته باید قبلش با بعضی همکلاسی ها صحبت کنم و اجازه بگیرم!

در متن هایی از آقای نوربخش و خانم آشنا تشکر کرده ام، اگر اوایل ترم یک بیننده ی همکلاسی بوده باشی‌، یادت میاید!

قبل از ۲۹ مهر که همکلاسی ها رو ندیده بودیم در برخی از کنفرانس ها و چت های دو نفره در مورد برخی ویژگیهای خوب دکتر عقیق به بچه ها توضیح میدادم ، بعضیها باید یادشون مونده باشه!

به محض انتشار خبر بن کتاب برای دانشجویان الکترونیکی ، متن تشکر از دکتر کاویان پور رو منتشر کردم ، و پیشنهاد دادن نامه ی تشکر آمیز به ایشون رو به شورای هماهنگی دادم!

نامه رونوشت داشت به دکتر بطحایی و دکتر عقیق!

از دکتر صدیق اگر اشتباه نکنم در دو یا سه متن متن تعریف کردم!

با انجمن اسلامی و بسیج دانشجویی که ازشون اسم بردی، هم رابطه ی خوبی دارم و هیچوقت مشکلی با هم نداشتیم!

همیشه در مورد همه ی مسئولین دانشگاه در ابتدا رابطه را با خوشبینی آغاز کردم ، یادمه که بعضی از دوستان می گفتند وقتی دکتر کاویان پور بد است پس نباید به دکتر بازارگان اعتماد کرد ، برای خوشبینی هایم نسبت به دکتر بازارگان بارها مواخذه شدم!

در مورد دید خوبی که از همان ابتدا نسبت به دکتر زکایی داشتم و دارم هم برای گروه پیگیری توضیحات کافی داده ام!

-----------------------

صادق جان اگر الان میبینی رابطه ام با حراست به جایی رسیده که بر علیه ام پرونده سازی می کنند ، فکر نکن از ابتدا اینطور بوده ، گزارشی که در ۲۹ مهر منتشرکرده ام را خوانده ای ؟

میدانی به خاطر آن گزارش چقدر دید دوستانم را نسبت به حراست و دکتر کاویان پور تغییر دادم؟ و بعد ها فهمیدم که اشتباه کردم؟

اگر میبینی متن چهار هزار و ... در انتقاد به دانشگاه مینویسم هیچ گاه یادت نرود که متن شماره ی ۲۰ را در تعریف از دانشگاه نوشته ام!

http://kntu.blogsky.com/?PostID=20

من با خوشبینی شروع کردم ، برخی لایق این خوشبینی بودند ، دوسشان دارم ، برخی هم لایق نبودند و مرا به سمت واقع بینی پیش بردند، حال اینکه تعداد زیادی از مسئولین بی تعهد هستند ، دیگر به بنده مربوط نیست ، نمی توانم بی خود و بی جهت از مسئولین به خاطر کارهای انجام نشده تشکر کنم!

البته هیچوقت زمینه ی برگشتن به نگاه خوشبینانه را در خودم از بین نبردم، و در مورد مسئولینی چون دکتر کاویان پور تجدید نظر کردم!

ممنون از انتقادهایت!
موفق باشی!





حمید جان فکر کنم انتقاد و انتقاد پذیری رو آموزش دادیم
موفق باشی
به امید آن روزی که همه منتقدان و نقد شدگان خوبی باشند

ح, , یکشنبه 12 خرداد 1387 ساعت 11:52

:دی

کم بود جن و پری تو هم از دریچه می پری !

این یکی از مهارت های وبلاگ نویسیه ؟

عطیه, , یکشنبه 12 خرداد 1387 ساعت 12:12

کاش ۱کلیپم از حرکات دست و پاش میذاشتی!
اون موقع ملموس تر میشد...........

شفیعی, صنایع, یکشنبه 12 خرداد 1387 ساعت 12:19

ادای صادق عباسی: ادای عاطفه شفیعی ـادای حمید توکلی (انگار سوراخ شده است مغزم D: )

ادای خودمو آخر از همه در میارم
من خیلی ادا دارم
فعلا خیلیا موندن!!!

وحید احمدپور, , یکشنبه 12 خرداد 1387 ساعت 15:01

با سلام


کار هر (..) نیست خرمن کوفتن (...) نر می خواهد و مرد کهن


رویا٬ IT, , یکشنبه 12 خرداد 1387 ساعت 22:25

در همکلاسی آینه نصب کردین؟!


تعبیر زیبایست
آینه ای که لازم است در همکلاسی نصب شود!!

ما خیلی خوبیم .....

به اینش توجه نکرده بودم! D:

در مورد این برداشت بهت حق میدم ، اینهمه انتقاد از مسئولین کردم اما یه انتقاد درست حسابی از همکلاسیها نکردم!

اما بی دلیل نبود!

اولین انتقادی که از مسئولین کردم ۲۸ مهر بود ، در واقع شب قبل از ۲۹ مهر!

http://kntu.blogsky.com/?PostID=124

اما چیزی حدود یک هفته قبل برای انتقاد آمادگی داشتم، انتقاد هایی که داشتم توسط یه سری از بچه ها به مسئولین مطرح شده بود ، در دفعات مختلف و هیچ مشکلی حل نشده بود، برای همین نقد رو منتشر کردم! تا بعضی مشکلات رو به همکلاسی ها یادآوری کنم!

اگر تلاشی برای رفع مشکلات دیده بودم، نقد رو منتشر نمی کردم!

-------------

اگه میبینی هیچ نقد درست حسابی ای از هیچ همکلاسی ای نکردم علت اینه که اونا وعده نمی دن، وقتی مشکلات رو حضورا و یا در چت خصوصی بهشون میگم، یا منو قانع میکنن که دارم اشتباه میکنم و بیخودی گیر میدم، یا مشکل رو رفع میکنن ، من کم به اعضای شورای مرکزی انجمن ها گیر نمی دم، کم انتقاد نمی کنم، عادت کردم هر دفعه از یه جایی ایراد میگیرم! D:

خود تو هم که شورای مرکزی کانون سیاسی هستی!
از تو هم انتقاد کردم، یادت نرفته که! D:

اما وقتی این همکلاسی ها به انتقاد اهمیت می دهند و سعی می کنن تا حد توان مشکلات رو حل کنند، دیگه روم نمیشه که بخوام انتقاد هایی رو که خصوصی باهاشون مطرح کردم در جمع همکلاسی منتشر کنم!

البته یه چیزو یادت نره ، اگه من انتقاد توپی نکردم، چندین مورد دوستان دیگه انتقاد های خوبی نوشتند و من همه ی سعی مو کردم که ازشون حمایت کنم!

-----------------------------------

یه چیزی رو هم نباید فراموش کرد و اونم اینه که اگه به جمع های دانشجویی دیگه دقت کنیم ، کاملا تفاوت اونها رو با جمع همکلاسی های خودمون احساس می کنیم!

موفق باشی!





برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد