۱۰ دیقه قبل کلاس معادلات......
رضا اینا که هیچی از همون ۱۰ دیقه ی اول کلاس رفتن بیرون.ماشالا بچه ها تو همون زمانی که باید سر کلاس باشن یه تیم تو زمین فوتبال دارن.مهدی که الهی ممد فداش شه همون ۱۰ دیقه رم نمیاد.
همه جلو بوفه ی عمو سفر(؟صفر)جمع میشن.هر دفه نوبته یکیه بره بستنی ساندیس پپسی مهمون کنه.
نمیدونم چرا ولی من زنگای ریاضی و دوس دارم.بعدشم که همه دور هم جمع میشیم هم دوس دارم.خوردنیاشم دوس دارم.حرف زدنامونم دوس دارم.والیبال بازی کردنمونم دوس دارم.شوخی شهرستانی هایی که .....میکنه رو هم دوس دارم.نقاشیایی که امین سر زنگ قبلی کشیده بهمون نشون میده رو هم دوس دارم.چتر شدنای سعید رو هم دوس دارم.نمیدونم چرا ولی من این لحظه ها رو خیلی دوس دارم.خیلی
من مطمئنم شک ندارم ۱۰ سال دیگه همه ی بچه ها تو زندگیشون انقد بالا پایین میشن انقد کثافت کاری میبینن و میکنن که حاضرن هر کاری بکنن برگردن ۱۰ سال قبل.حاضرن همه زندگیشونو بدن برگردن۱۰ دیقه قبل کلاس معادلات......
منبع : http://www.redolf.blogfa.com
من حاضرم همین الان همه چیمو بدم برگردم به ۲ سال پیش چه برسه به ۱۰ سال پیش!
fantastic
آقا از همین نویسنده دی:(اسمش سینا ست)تو همون وبلاگ یه مطلب هست تو آرشیو اسفند ۸۶ به نام اندر تخیلات ...خیلی خداست.اونم بذارید
هوس دانشگاه رفتن کردم! SS-:
نمیشه خودمون یه دانشکده الکترونیکی بسازیم!؟
نبش میرداماد-ولیعصر یه زمین خالی هست!
یادمون نره بوفه هم داشته باشه!!
کلی هوایی شدم.خیلی تاثیر گذار بود.
خیلی بهتر بود اگه قبل از copy یه اجازه می گرفتید !!
ولی با ذکر منبع مشکلی نداره !!
(مدیر redolf )