اصلاحات در هرجامعهای و خاصه در جوامع توسعهنایافته ضرورت دارد و تحقق آن نیز در گرو مشارکت و صبر مردم است. مردم باید بپذیرند که نمیتوان چند شبه ره صد ساله را طی کرد و تنها در اینصورت است که از شکستهای احتمالی مایوس و دلسرد نمیشوند. در شرایط امروز، نیازمند امید هستیم...
در نوشتار قبل نقد و فرجام اصلاحات به نقد نخبگان اصلاحات پرداخته و دموکرات بودن آنان را به چالش کشیده و بر ریسک پذیریشان نیز نقدهایی را وارد نمودیم٬ در ادامه در این این نوشتار در صدد آنیم تا از هواداران اصلاحات و عموم جامعه نقدی را داشته باشیم و احساسی بودنمان بیمهاو امیدهایی که ما را به تصمیمگیریهایی میانگیزد و موجب گهی تند و گهی آهسته رفتنمان میگردد را بررسی نماییم.
در جهت بررسی این امر به نقد دکتر غلامعباس توسلی که معروفترین جامعه شناس ایرانی در داخل و خارج کشور است که مباحثات متعددی از وی با مطرحترین جامعه شناسان معاصر نظیر آلن تورن، هابرماس و پیر بوردیو در نشریات به چاپ رسیده است، و از بنیانگذاران انجمن جامعه شناسی ایران بوده٬ و همچنین همچنین مدتها ریاست دانشکده علوم اجتماعی و گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران را بر عهده داشته٬ و دارای آثاری همچون٬ "نظریه های جامعه شناسی"، "جامعه شناسی دین"، "روشنفکری و اندیشه دینی"، "جستارهایی در جامعه شناسی معاصر"،"مشارکت اجتماعی در جامعه" و آخرین کتاب ایشان تحت عنوان "جامعه شناسی و آموزش و پرورش" در سال جاری منتشر و عرضه شده است٬ میپردازیم.
اصلاحات فرایندی طولانی مدت است که در کشور ما سابقهای دیرینه دارد. از دوران قاجارها و زمانی که هنوز سخنی درباره مشروطه نبود، بسیاری از دولتمردان نیکنام و همینطور منورالفکران و تحصیلکردگردان ایرانی خواستار تغییراتی در عرصههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بودند، تغییراتی که با دگرگونیهای ناگهانی و ویرانگر همراه نباشد و به مرور زمان و به آهستگی رخ دهد، آنچنان که جامعه دچار هیچ شوکی نشود.
با همه این احوالات میباید بر اصلاحات تاکید کرد. انقلاب ما نیز به خاطر اصلاحات رخ دادهاست، نه به خاطر خود انقلاب. زمانی ساختارها آنقدر متصلب شده بود که جای هیچ اصلاحی باقی نماندهبود و بنابراین مردم چاره را در انقلاب دیدند، اما انقلاب در ذات خود حاوی هرج و مرج و آنارشیسم است و به همینخاطر پس از وقوع هر انقلابی مدتها طول میکشد تا نظم طبیعی برقرار شود. پس برای پرهیز از هرگونه اغتشاش و هرجومرجی میباید ساختارها را به تدریج اصلاح و دوباره اصلاح کرد.
اصلاحات در هرجامعهای و خاصه در جوامع توسعهنایافته ضرورت دارد و تحقق آن نیز در گرو مشارکت و صبر مردم است. مردم میباید بپذیرند که نمیتوان چند شبه ره صد ساله را طی کرد و تنها در اینصورت است که از شکستهای احتمالی مایوس و دلسرد نمیشوند.