دوم خرداد فریاد در گلو ماندهی نسل من است که از جان پرکشید و هنوز مانده به رقص شکوهمندش در اوج کامیابیها و آرزوهای در خیال پروریدهاش، به تیرهای از قفا برآمدهی نابختیاری و نامرادیش، خونین و شسته بال در مسلخ سرنوشت بر زمین افتاد تا به قول برشت بر گور منادیان صلح، سربازان جنگ پای بکوبند...
دوم خرداد در آغوش نسلی چشم باز کرد و تبسم نمود که میخواست تجربهی دیگری را بر تقدیر خویش رقم زند، تجربهای نه از جنس انقلاب، نه شورش و طغیانگری، نه تسلیم و انقیاد و خمودگی، نه واپسگری و جمود اندیشی و نه زندگی در زوایای نمور و تاریک کهنه اندیشی و نه... پس بیراهه نگفته بود آن که گفت پیام آن روز "نه " بود!
در دوم خرداد ۷۶ اما او میخواست بر رنج همهی تکلیفها که بر او تحمیل شده بود حتی تکلیف به آزادی خاتمه دهد! او میخواست قید همهی قیدها حتی قید بی قیدی را از خویش وا نهد و بزرگترین مسئولیت همهی زندگیش را بپذیرد.
هر جا که شیخ ما رفت، استادان و دانشجویان او را به شدت گرامی داشتند و به احترامش ایستادند و دست زدند و در کوچه و خیابانش، جوانان پای کوفتند و سرود خواندند! دستها به هم گره زدند و سرها بر افراشتند و شادناکیشان را به رخ کشیدند چون پرستوهائی که مژدهی بهار میپراکنند! سرودی تازه خواندند برای هرکس که میشنود.
جام می و خون دل هریک به کسی دادند
در دایرهی قسمت اوضاع چنین باشد
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کین شاهد بازاری و آن پرده نشین باشد
نسل من نسلی سوگوار و داغدیده و طفل مرده است! ایستاده بر گور آرزوها و رویاهایش که همه ناکام مرگ شدند. نسلی پریشان و درمانده است که او را به بازی و جشن و بارگاهی دعوت کردند که قاعدهاش نه پندار او و گفتار آنان، که تقریبا هیچ کس به قاعده بازی نکرد و آن آمدهی مشتاق در بازگشتی دیگر باره به اندرون پریش و درماندهاش خزید و خموشید و امروز یازده سال است که در آنجا به بست تقدیر نشسته حتی دیگر بیمرادی در دل و آرزویی در نیام که روزی بر کشد و استجابت شود.
نسل من نسلی اسیر و بازیچه شد و سوخت اما نه در کارو زار جنگ و به دست دشمن سفله که به آتش نگاری شوخین چشم و شیرین حرکات و بر سر بازار!
او را به آتش کشیدند.
شیوهی چشمشت فریب جنگ داشت
ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم
رهبران سیاسی نسل من امروز پریشان و سرگردان و خانه بدوشند در هر گوشه و کنار دنیا که سری زدی میتوانی نام و نشانشان را پیدا کنی! رهبران جوانی که آن روزها و این روزها در شوراهای عمومی و مرکزی دفتر تحکیم و انجمنهای اسلامی دانشجویان دانشگاهها شبکهای برساخته بودند از ارادهشان، امروز اما کمتر با همند و حتی کمتر از آن در سازمان دولت و دستگاه قدرت باقی ماندهاند و اصلا تو گویی کمتر میل به ماندن داشته و دارند، آنگونه که از بسیاریشان در طول این سالها شنیدم و دیدم.
نسلی کوچ رو و کولی وار که شانههایش نه از بار مسئولیت که از سهمناکی نامردمی و نامرادی شکسته و خم شده است! این اما نسلی بود که بزرگترهاشان در کودکی، انقلاب را دیدند و در جنگ تفنگهایی بدوش گرفتند، بزرگتر از قدشان و کوچکترهاشان ترجمان سخن انقلاب بودند برای نسلی که در راه بود و انبوه وار به آسمان مغشوش سیاست ایران چشم میگشود.
نسل من، نسلی هویتساز بود یا دست کم میتوانست باشد و میتوانست در شکاف دو نسل، حلقهی دو عصر و ترجمان دو جهانبینی باشد تا اینکه خود بخشی مستحیل از هر یک از آن دو که اولی آسیب دیدهی سالها مبارزهی چریکی و انقلاب و جنگ و دومی بزرگ شدهی تردید و ناپایداری و گذاربود.
می توانست باشد اما
افسوس که٬ نگذاشتند٬ نتوانست، درماند و شکست!
منم به نوبهی خودم این فرخنده میلاد دوم خرداد رو تبریک میگم
و به دوم خرداد های دیگر امیدوار خواهم ماند
منم این روز فرخنده رو به همه ی هموطنان و به خصوص اصلاح طلبان واقعی تبریک میگم.هورررااااااااااااااااااااااااا
شادی کنیم.
ای کاش همیشه آزاد می بودیم.
موفق باشی داداش گلم.
سلام دوست عزیز.وبلاگ پر محتوا و جالبی دارید.اگر تمایل دارید منوبه اسم پار دانلود لینک کنید و کامنت بذارید منم شمارو لینک کنم.خوشحال میشم با هم در ارتباط باشیم.
با عرض تبریکات فراوان!!
ایشالا.. شیرینی ۱۰۰ سالگیش!! D:
۲خرداد +۳ خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر
روز ایثار و مقاومت مبارک !
من مثل تو نمی تونم در مورد مسائل اقتصادی و سیاسی دولت ها نظر بدم و اونها رو مقایسه کنم !
اما از بعد فرهنگی به نظرم با توجه به اینکه فعالیت های فرهنگی ِدولت هایی که در زمان من بوده اند، هفتم، هشتم و نهم، اصولا غیرعلمی و گاها ضد علمی بوده است، به واسطه ی اینکه دولت خاتمی کمتر سعی در تسلط بر فرهنگ و تعیین خطوط قرمز را داشت، موفق تر از دولت های قبل و بعد از خود عمل نمود.
هرچند به نظر بنده دولت باید برای فرهنگ جامعه برنامه ریزی باشد، اما در هر صورت برنامه نداشتن بهتر از اجرای برنامه های غیرعلمی و سیاسی است!
خاتمی بی برنامه نبود اما نسبت به دولت های قبل و بعد از خود برنامه های کمتری را اجرا نمود، شاید هم داشت زمینه سازی می کرد، که اگر این فرض درست باشد، نسبت به هم ردیفان ِ خود خوب زمینه سازی کرد!
زمینه ای که دکتر احمدی نژاد آن را به خوبی درک نمی کند!
در هر صورت برای جنبش ِ اصلاحات با همه ی ضعف ها و قوت هایش ، آروزی موفقیت دارم!
آزادی؟!
اصلاحات؟!
ایکاش از این کلمات مقدس، استفاده ابرازی نکنیم!