با محاسباتی که در پی صورت میگیرد٬ مشخص میگردد که گویا تکلیف ۶۳ میلیارد دلار از حساب ذخیره ارضی معلوم نیست و گم شده است!!! پرسش این است که این ۶۳ میلیارد دلار چه شده است؟!!!
برپایه اصل پنجاه و سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: «تمامی دریافتهای دولت در حسابهای خزانه داری کل متمرکز میشود و همه پرداختها در حدود اعتبارات مصوب به موجب قانون انجام میگیرد.» اصل پنجاه و دوم: «بودجه سالانه کل کشور به ترتیبی که در قانون مقرر میشود از طرف دولت تهیه و برای رسیدگی و تصویب به مجلس شورای اسلامی تسلیم میشود. هرگونه تغییر در ارقام بودجه نیز تابع مراتب مقرر در قانون خواهد بود.» به تصریح از این اصول میتوان دریافت که هیچگونه درآمد و هزینهای توسط دولت و دیگر نهادهای حکومتی نمیتواند خارج از چارچوب قانون بودجه مصوب مجلس انجام شود و بنابراین قوانین بودجه سنواتی اصلیترین سند در مورد ارزیابی درآمدها و هزینههای دولت است. با توجه به این موضوع به انجام «یک محاسبه ساده و یک سوال» در مورد درآمد ارزی حاصل از صادرات نفت و گاز طی سه سال ۱۳۸۴ الی ۱۳۸۶ و هزینههای انجام شده این درآمد بر پایه قوانین بودجه میپردازم به امید آن که پاسخگویی یابد.
۱) بر پایه گزارشات منتشره توسط بانک مرکزی جمع درآمد ارزی حاصل از فروش نفت و گاز در سه سال گذشته برابر ۱۹۵ میلیارد دلار بوده است. بر پایه عملکرد قوانین بودجه این سه سال جمعا ۵/۱۱۲ میلیارد دلار از این درآمد در قالب منابع عمومی ذیل سر فصلهای واگذاریهای داراییهای سرمایهای (فروش نفت خام)، واگذاریهای دارایی مالی (برداشت از حساب ذخیره ارزی) و در آمدها (مالیات عملکرد و سود سهام شرکت نفت) با تصویب مجلس منظور و هزینه شده است.
۲) برپایه شیوهای که در تدوین قوانین بودجه سنواتی از سال ۸۴ به این طرف در پیش گرفته شد حداکثر ۱۰ درصد از درآمد حاصل از فروش نفت و گاز به شرکت نفت تعلق میگیرد. براین پایه میتوان انتظار داشت که ۵/۱۹ میلیارد دلار از درآمد حاصله به حساب شرکت نفت واریز و از این طریق هزینه شده باشد پس جمع هزینههای ارزی دولت نهم در سه سال گذشته بالغ بر ۱۳۲ میلیارد دلار میشود و ما به التفاوت آن با درآمد ارزی حاصله ۶۳ میلیارد دلار میشود.
۳) برپایه ماده یک قانون برنامه چهارم توسعه بند الف: «از سال ۱۳۸۴ مازاد عواید حاصل از نفت نسبت به ارقام پیش بینی در جدول شماره (۸) این قانون در حساب سپرده دولت نزد بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تحت عنوان «حساب ذخیره ارزی حاصل از عواید نفت» نگهداری میشود.» هرچند ارقام جدول (۸) مورد اشاره چندین بار توسط دولت نهم و مجلس هفتم تغییر داده شد و محاسبه ارقام هزینه در فوق بر پایه این تغییرات بوده است با این احوال باید رقم ۶۳ میلیارد دلار به «حساب ذخیره ارزی» در سه سال گذشته واریز میشد و دارایی این حساب به همین اندازه افزایش مییافت.
۴) بر پایه گزارش بانک مرکزی وقتی آقای خاتمی دولت را تحویل آقای احمدی نژاد داد، دارایی «حساب ذخیره ارزی» در پایان شهریور ماه ۸۴ برابر بود با ۱۴۷۷۴ میلیون دلار (۱۰۰۰۵ میلیون دلار موجودی نقدی و ۴۷۶۹ مطالبات مربوط به تسهیلات ارزی)، که با احتساب واریز ۶۳ میلیارد دلار مازاد حاصل از درآمد نفت طی سه سال گذشته دارایی این حساب باید در پایان سال ۸۶ حداقل برابر با ۷/۷۷ میلیارد دلار میشد اما گزارشات منتشره توسط بانک مرکزی رقمی بسیار کمتر و حدود ۱۵ میلیارد دلار (یعنی به همان میزان تحویل گرفته شده از دولت خاتمی در ابتدای کار دولت نهم) را در این حساب نشان میدهد.
حال با این توضیحات و انجام «یک محاسبه ساده» طرح «یک سوال » میماند و آن اینکه تکلیف ۶۳ میلیارد دلار گمشده در این میان چه میشود؟ حقیقت اینکه نویسنده که پیگیر این حساب و کتاب بوده است تا امروز نتوانسته پاسخی برای این سوال بیابد اما امیدوارم مراجع مسوول برای رفع ابهام از امثال بنده و پاسخگویی به افرادی که این سوال برای آنها نیز مطرح است و همچنین شفاف سازی در درآمدها و هزینههای عمومی و بودجههای سنواتی به توضیح و پاسخ در این باره بپردازند و معلوم دارند که بر سر این درآمد برپایه قوانین جاری در کشور چه آمده است؟ و البته پاسخ به این سوال میتواند به گونهای روشنگر شعار «بردن نفت بر سر سفرههای مردم» هم باشد.
نویسنده: علی مزروعی