گاهی گرفتار اندوهی مهار ناپذیر می شویم.مهم نیست کجاییم ـمشغول کار؛کنار اشخاصی که دوستشان داریم؛یک مهمانی ـاما بدون هیچ توجهی جهان رنگ می بازد وزندگی جادویش خود را نهان می کند.
کارن کیسی می گوید که در این لحظه ها؛هیچ چیز بهتر از این نیست که به درون خود نظر اندازیم.در آنجا کودکی ترسیده هست که خوب نمی داند چه می کند؛چون نه صدایش شنیده می شود و نه به مشورت خوانده می شود باید نسبت به این کودک بردبار باشیم باید تا هر زمانی که لازم است بگذاریم زمام را به دست گیرد.تا زمانی که دوباره احساس کند به او مهر ورزیده می شود.در اندک زمانی؛درخشش به دیدگان ما باز می گردد واز آن زمان اگر دیگر ارتباط خود را با این کودک از دست ندهیم دیگر معنای زندگی را گم نخواهیم کرد.
برگرفته از کتاب:مکتوب دوم
سلام
همیشه از این متن های کوچیک بذارین.
ممنون موفق باشید
سلام ممنون از نظرتون.چشم سعی میکنم.
خیلی جالب بود علی جان مرسی.
موفق باشی...
خواهش میکنم داش حسین قابل شما رو نداشت.:دی
ممنون قشنگ نیست&ممنون قشنگ استD:
ممنون ازنظرتون سعی میکنم از این به بعد قشنگ بنویسم
از شما هم ممنونم بابت نظرتون؛قشنگی از خودتونه.:دی
پائولو کوئیلو رو دوس دارم !!!!!!!!!!
آقا قبول نیست ! نظر بالایی دو نفر تو یه جا نظر دادن ! یادم باشه به حمید توکلی بگم یه قانون برا این جور موارد بزاره
اقا شمام برو یکیو یدا کن با هم نظر بدین..............
حسسسسسوووووووووووووووووددد