این شعر زیبا را یکی از همکلاسیهای دختر از رشته ی صنایع سروده است، این همکلاسی خوب، به دلایلی نمی خواست با نام کاربری خودش آن را منتشر کند!
این شعر رو که بخوونی بعضی خاطره هات زنده میشه! ادامه مطلب رو نگان کن!
یکی خواجه بد اندر علم و دانش
به فر و هوش شد نامش پر اواز
به این خواخه نصیر الدین طوسی
تعلق داشت یک یونی نوساز
به بوی تازگی در این مکانیک
شود روحت سبک در حال پرواز
به ما دادند افطاری همان جا
به طعم میوه های تازه و ناب
به ما گفتند خوب است ای عزیزان
چرا که هم صدا دارید و تصویری به میزان
من صدایی نمی شنوم
من صدایی نمی شنوم
ببندم چشم هایم را یه لحظه
به یاد ارم دوباره باز هم آن روز
کجایند طعم ان افطار شیرین؟
کجایند وعده های ناب دیرین؟
تو همکلاسی ها، شاعر داریم، خواننده داریم، آهنگساز داریم، گرافیست داریم، نمایشنامه نویس، کارگردان، گریمور، بازیگر و............. دیگه چی میخوای ؟ همکلاسی!
تازه اینا فقط هنرمندامون بودن!
همکلاسی های خوب من، از طعم آن افطار هم شیرین ترند!
نظر تو چیست؟ همکلاسی!
به به ! بسی لذت بردیم! البته لذتی تلخ!!!
خیلی ممنونم شاد شادمان کردی !
طنز تلخی که حقیقت دارد !
پس چرا اولش گزینه نظرات رو نداشت ؟
همکلاسیامون همه کارن هم هنرمند هم ورزشکار
از هر انگشتشان یک هنر می ریزد !
عجب هنری!
گشنه ام شد!!
تا باشه از این هنر های خوشمزه!!
ممنونم از این همکلاسی خوش ذوق که می شناسمش!!(:
این شعره مثلا ؟؟؟..
پس چرا وزن وقافیه نداره
به جملاتی که شاعر با اونها احساسشو منتقل میکنه میگن شعر!
اگر مخاطب نتونه احساس شاعر رو از اون جملات دریافت کنه ، دنبال قافیه های شعر میگرده!
---------------------
من دنبال قافیه و وزن نیستم!
احساس می طلبم!
وقتی مخاطب اون احساسی روکه میگید دریافت نکنه شما میخواید به زور اونو منتقل کنید؟؟؟؟...
D:
من کی اینکارو کردم، این شعر و امثال این شعر برای کسانی منتشر میشه که دریافت کننده هاشون قویتره!
موفق باشید!
چه قدر آشنا بود این شعر
شاید یم همکلاسی زمانی برایم خوانده بود
ولی زیبا بود