امان از دل آنهایی که قرار است در آن زندگی کنند!

 این جزو وظایف من نیست باید به شماره دیگری زنگ بزنید

نوشتاری از مسعود افشار در مورد بازدید مسئولین دانشگاه مالزی از طبقه ی دوم ساختمان مرکزی......

سلام

بعد از چند وقت رفتم توی سایت دانشگاه به یک مطلب خنده دار برخوردم. ببینید:

روزچهارشنبه مورخ28-1-87 مسئولین دانشگاه open university

کشور مالزی ار مرکز آموزش الکترونیکی دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی بازدید به عمل آوردند. در این دیدار که با حضور مدیر کل آموزشهای الکترونیکی و معاونت آموزشی و مدیر دفتر روابط بین المللی دانشگاه انجام گردید، دو طرف بر چگونگی همکاریهای مشترک فنی و علمی به خصوص تبادل اطلاعات و دانشجو به خصوص در رشته های الکترونیکی MBAو فناوری اطلاعات بحث و مذاکره نمودند

خیلی برام جالب بود. یاد این افتادم که وقتی یک ساختمان قدیمی تخریب میشه و می خواهند از نو آن را بسازند٬ ابتدا شروع می کنند پایه های ساختمان را محکم درست کردن. اما فرض بگیرید شخصی بخواهد ساختمان بسازد و وقتی اسکلت ساختمان را به اصطلاح با ماست مالی بنا کرد٬ بعد از آن به رونمای ساختمان بپردازد و آن را بزک کند. این شخص اصل کار را فراموش کرده است که اصلا برای چه ساختمان می سازد. اصل کار که زندگی کردن در خانه است را فراموش کرده است و فقط به رونمای ساختمان میپردازد. معلوم است  برای دیگران که ساختمان را از دور و بیرون میبینند بسیار زیبا و بی نظیر به نظر میرسد اما امان از دل آنهایی که قرار است در آن زندگی کنند. بیچاره ها چه می کشند؟

حالا کار این دانشگاه و این شیوه آموزشی شده مثل همان شخصی که عرض کردم. فقط به فکر بزک کردن این سیستم و کار کردن(استغفر الله) روی رونمای آموزش جدید الکترونیکی است. از بیرون برای افرادی چون مسئولین دانشگاهopen university بسیار زیبا و بی نظیر به نظر میرسد اما از دل دانشجویان این سیستم چه بگویم که روی آن دست نباید گذاشت که خون است. من اطمینان دارم که مسئولین این مرکز به همتای مالزیایی خود گفته اند که اول ترم به دانشجویان قول می دهند اما وسط ترم نصف آن را عمل می کنند و حتماگفته اند که دانشجویان ما حق ذخیره کلاسهای محتوا را ندارند. احتمالا این را هم گفته اند که کار این مرکز در اوایل ترم و هنگام دریافت شهریه بسیار بسیار با نظم و ترتیب می شود و بسیار حساب شده عمل می شود اما امان از هنگام ارائه خدمات. بیچاره آن کسی که یک کار کوچک داشته باشد و زنگ بزند به دانشگاه...به هر کس که زنگ میزند این جمله را می شنود که این جزو وظایف من نیست باید به شماره دیگری زنگ بزنید. به آن شماره زنگ می زند و باز هم همین جواب را می شنود. فکر میکنم که این آقایون مالزیایی اگر این مسائل و بسیاری دیگر را بدانند٬ بخواهند مسئولیت آموزش الکترونیکی کشور خود را به دست ایرانیان بسپارند. به امید آن روز

 

http://industrialkntu.blogfa.com/