رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ ، سر بدر می آرد، پس به سمت گل تنهایی می پیچی ، دو قدم مانده به گل ، پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی و ترا ترسی شفاف فرا می گیرد در صمیمیت سیال فضا ، خش خشی می شنوی کودکی میبینی رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه نور و از او می پرسی خانه دوست کجاست؟!!
<سهراب سپهری>
بسیار زیبا بود!! اشعار سهراب سپهری همیشه قشنگه! ممنون از این پست!
ای نشانی دریای بیکران ای زهره ای ستاره ء زیبای آسمان رقاص نوریان مرغان شب به ساز توآواز می کنند ارواح پاک سوی تو پرواز می کنند
* ای زهره ای ستاره ء زیبای تابناک مانند موج پاک در سیرجاودانی دریای آسمان تاب و تب و سرود و سماع تو جاودان * ای نشانی دریای بیکران ای زهره ای سرود گر ساکنان نور همداستان حور ای بزم نوریان به وجود تو سازگار افسانه خوان نغز کهن سال روزگار * ای زهره ای نشانی دریای بیکران ای شمع شبروان گر چشم من نه ای در این چرخ نیلفام حیران و محو تیره فرو مانده ای مدام
و بعد هلوپی میفتی تو چاله
در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است
و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است
می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ ، سر بدر می آرد،
پس به سمت گل تنهایی می پیچی ،
دو قدم مانده به گل ،
پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی
و ترا ترسی شفاف فرا می گیرد
در صمیمیت سیال فضا ، خش خشی می شنوی
کودکی میبینی
رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه نور
و از او می پرسی
خانه دوست کجاست؟!!
<سهراب سپهری>
بسیار زیبا بود!!
اشعار سهراب سپهری همیشه قشنگه!
ممنون از این پست!
خانهی دوست کجاست.....؟؟؟؟
ای نشانی دریای بیکران
ای زهره
ای ستاره ء زیبای آسمان
رقاص نوریان
مرغان شب به ساز توآواز می کنند
ارواح پاک سوی تو پرواز می کنند
*
ای زهره
ای ستاره ء زیبای تابناک
مانند موج پاک
در سیرجاودانی دریای آسمان
تاب و تب و سرود و سماع تو جاودان
*
ای نشانی دریای بیکران
ای زهره
ای سرود گر ساکنان نور
همداستان حور
ای بزم نوریان به وجود تو سازگار
افسانه خوان نغز کهن سال روزگار
*
ای زهره
ای نشانی دریای بیکران
ای شمع شبروان
گر چشم من نه ای در این چرخ نیلفام
حیران و محو تیره فرو مانده ای مدام
همه به دنبال نشانی هستیم
نشانی که هدف و عقیده ما بیانگر ان است
چه قدر زیبا و با مفهوم شده متنهایتان
ممنون