سراج در جمع دانشجویان دانشگاه خواجهنصیر:
اسلامستیزی صهیونیستها در راستای تقابل اسلام و مسیحیت است
خبرگزاری فارس: رئیس سازمان بسیج دانشجویی با اشاره به هدفمند بودن توهینهای دنبالهدار به مقدسات اسلامی از سوی لابیهای صهیونیستی، گفت: اسلامستیزی صهیونیستها در راستای به تقابل کشاندن اسلام و مسیحیت است.به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس رضا سراج رئیس سازمان بسیج دانشجویی طی سخنانی در جمع دانشجویان دانشگاه خواجهنصیرالدین طوسی به بررسی و تحلیل فیلم فتنه و استراتژی دنبالهدار غرب برای اسلام هراسی و اسلامستیزی پرداخت.
وی در ابتدای سخنان خود با اشاره به موج اول اسلام هراسی و اسلام ستیزی خاطرنشان ساخت: اگر چه اسلام هراسی و اسلام ستیزی پدیدهی تازهای در غرب نیست و تقریبا ریشه در تاریخ اروپا و به ویژه جنگهای صلیبی دارد اما امواج جدید اسلام هراسی و اسلام ستیزی، پروژهای کاملا هدفمند و طراحی شده از سوی صهیونیسم بین الملل میباشد که با بهرهگیری از ابزارهای متنوع و تاکتیکهای پیچیده به صورت پر دامنهای در حال اجرا است.
این کارشناس مسائل استراتژیک با اشاره به اینکه موج اول این پروژه به صورت مشخص از اواخر دههی 80 میلیادی آغاز شده است، تصریح کرد: چرائی عملیاتی شدن اسلام هراسی و اسلام ستیزی به پیروزی انقلاب اسلامی و تحولات گستردهی منبعث از آن در جهان اسلام و مناسبات بین المللی باز میگردد چراکه پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، باعث به وجود آمدن و ظهور خود آگاهی دینی در میان مسلمانان و بازیابی هویت اسلامی گردید و این مهم نیز گفتمان بیداری اسلامی را به منصهی ظهور رسانید و گفتمان بیداری اسلامی تدریجا به گفتمان مسلط جهان اسلام تبدیل گردید.
سراج با بیان اینکه دامنه تحولات منبعث از انقلاب اسلامی تنها محدود به جهان اسلام نگردید و خیلی سریع مناسبات بین المللی را نیز تحت تاثیر خود قرار داد، خاطرنشان ساخت: تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران دو عنصر مسلط بر سرشت مناسبات بین المللی حاکم بود؛ عنصر قدرت و ایدئولوژی سیاسی سوسیالیسم و لیرالیسم اما انقلاب اسلامی، عناصر و معادلات جدیدی را وارد عرصهی مناسبات بین المللی کرد که این عناصر و معادلات عبارت بودند از هویت فرهنگی و دینی و ایدئولوژی اسلامی.
وی در ادامه با اشاره به اینکه برآیند وارد شدن مولفههای جدید در مناسبات بین المللی، شکل جدیدی از قواعد بازی را در محیط بین المللی بوجود آورد که در نتیجه بازی یکجانبه و یکطرفه سلطه گر و سلطه پذیر را تا حدود زیادی تحت تاثیر قرار داد و ظهور بازیگران سلطه ناپذیر و مستقل را به ارمغان آورد، اظهار داشت: روند موصوف از یک سو و گسترش مهاجرت گسترده مسلمانان به اروپا و امریکا و مقاومت آنان در برابر هضم شدن در هنجارها و فرهنگ غربی و همچنین تأکید و تقید مسلمانان به اعمال دینی و رشد اسلام گرایی در بین اروپائیان غربیها را به هراس انداخت و آنان را به چارهجویی واداشت از این رو غرب در صدد بر آمد تا با تکیه بر راهبرد اسلام هراسی، از یک طرف تحولات ذکر شده را مهار کند و از طرف دیگر و به زعم خود مهمترین مانع جدی بر سر راه جهانی سازی و استیلای فرهنگ، سیاست و اقتصاد غرب را بدین ترتیب از سر راه بردارد. این مانع از منظر غربیها همان خود آگاهی مسلمانان، بازیابی هویت دینی و شکل گیری بیداری اسلامی بود.
* انتشار کتاب آیات شیطانی در راستای موج اول اسلام هراسی
رئیس سازمان بسیج دانشجویی انتشار کتاب آیات شیطانی را در راستای موج اول اسلام هراسی دانست و گفت: با فروپاشی بلوک شرق و شوروی سابق در آغاز دههی 90 میلیادی و خلاء بیگانه هراسی و محاصره اندیشی متداول عوام در غرب، راهبرد اسلامی هراسی به صورتی جدیتر مورد اهتمام و توجه بازیگران سلطه گر قرار گرفت. در همین راستا مراکز تصمیم ساز وابسته به لابی صهیونیسم بین الملل سعی کردند برای پر کردن خلاء بیگانه هراسی و محاصره اندیشی، خطر اسلام را جایگزین خطر کمونیسم نمایند.
سراج افزود: از این رو و در فاز جدید، راهبرد اسلام هراسی را از مجاری صرف تبلیغاتی خارج کرده و به آن زیر ساخت به اصطلاح علمی و فرهنگی دادند. در این رابطه و در سال 1992 تئوری برخورد تمدنها از سوی ساموئل هانتینگتون مطرح گردید.
* موج دوم اسلام هراسی و اسلام ستیزی
وی در ادامه سخنان خود با اشاره به موج دوم اسلامهراسی و اسلامستیزی در غرب، گفت: دومین موج اسلام هراسی و اسلام ستیزی پس از حادثه 11 سپتامبر و انفجارهای نیویورک و واشنگتن عملیاتی شد و در موج دوم، رسانههای تحت کنترل نظام سلطه سعی کردند بنیان روابط جهان اسلام و غرب را دگرگون سازند، از این رو به شدت و حدّت گستردهای این عبارت که خطوط گسل تمدنی بین اسلام و غرب فعال شده است را القا میکردند. دو روز پس از انفجارهای 11 سپتامبر، روزنامه هرالدتریبون در مقالهای به قلم جان وینکور نوشت که این حوادث برخورد تمدنهای اسلامی و غرب را آشکار ساخته است.
این کارشناس مسائل استراتژیک با بیان اینکه موج دوم اسلام هراسی و اسلام ستیزی توسط امپراتوریهای خبری و رسانهای نظام سلطه آنچنان ساماندهی شد که نخست وزیر وقت ایتالیا در اظهاراتی نسنجیده تمدن غرب را اصیلتر از تمدن اسلامی خواند و مسلمانان را به علت آنچه او فرودستی مینامید مورد تحقیر قرار داد، تصریح کرد: در ادامه این روند، فوکویاما یک ماه پس از حادثهی 11 سپتامبر در مصاحبهای با روزنامه گاردین تاکید کرد که اسلام تنها نظام فرهنگی است که مدرنیتهی غربی را تهدید میکند. او تصریح کرد که که امریکا میتواند برای شکستن مقاومت کشورهای اسلامی در برابر مدرنیته از توان نظامی خود استعفا کند.
سراج افزود: در همین رابطه ویلیام کوهن وزیر دفاع اسبق امریکا و از استراتژیستهای برجسته این کشور اعلام داشت جنگ امریکا و متحدانش با اسلام، جنگ چهارم جهانی است و همچنین بوش رئیسجمهور امریکا نیز مدعی جنگ دوم صلیبی گردید.
* موج سوم اسلام هراسی و اسلامستیزی
وی در بخش دیگری از سخنان خود به موج سوم اسلامهراسی و اسلامستیزی در غرب اشاره کرد و گفت: در پی ناکامی آمریکا در عراق و شکست طرح خاورمیانه بزرگ که در واقع شکست رویکرد سختافزاری در راهبردهای اسلام هراسی و اسلامستیزی بود و همچنین پیروزی گفتمان اصولگرایی در ایران در طی چند سال اخیر موج دوم بیداری اسلامی در منطقه پدیدار شد. این موج که با پیروزی اسلام گرایان و به قدرت رسیدن آنان در برخی از کشورهای اسلامی و به ویژه پیروزی حزبالله در جنگ 33 روزه با رژیم صهیونیستی همراه بود نظام سلطه را وادار کرد تا موج سوم اسلام هراسی و اسلامستیزی را طراحی و اجرا نماید.
رئیس سازمان بسیج دانشجویی افزود: این موج که از سال 2005 و با چاپ کاریکاتورهای موهن و اهانت آمیز به ساحت مقدس پیامبر اعظم ص، توسط ناشران دانمارکی طراحی و اجرا شده است، با پخش ویژه برنامهی شبکه امریکایی فاکس نیوز، ساخت فیلم ضد قرانی "فایتنا" از سوی گریت ویلدرز هلندی که دارای روابط بسیار نزدیکی با ایهود باراک و اولمرت میباشد و همچنین اظهارات موهنانهی رود پارسلی و چاپ مجدد کاریکاتورهای اهانتآمیز ، شکل و ابعاد جدیدتری به خود گرفته است.
سراج در توضیح مشخصات موج سوم اسلام هراسی و اسلامستیزی در غرب خاطرنشان ساخت: موج سوم اسلامهراسی و اسلامستیزی، هتاکانهتر، گستردهتر و پیچیدهتر طراحی و اجرا میشود و از تاکتیکهایی همچون "القاء و توهمسازی، تمسخر، تحقیر، تحریف، تخریب " علیه مقدسات اسلامی، آموزههای دینی و مسلمانان بهره گرفته میشود.
* اهداف پیدا و نهان سناریوی اسلامهراسی و اسلامستیزی
این کارشناس مسائل استراتژیک در ادامه سخنان خود به اهداف پیدا و پنهان سناریوی اسلامهراسی و اسلامستیزی اشاره و خاطرنشان کرد:
اسلامهراسی و اسلامستیزی در واقع ناظر بر طراحی بازی برد- برد از جانب نظام سلطه در برابر بیداری اسلامی میباشد، بدین معنا که بیحسی و بیتفاوتی مسلمانان در برابر تکرار اهانتها، از یک سو تلاشی خواهد بود برای پیشروی بیشتر در برابر بیداری اسلامی و تفوق فرهنگ غربی در مقابل خود آگاهی دینی و بازیابی هویت اسلامی مسلمانان و از سوی دیگر با واکنش غیرمعقول مسلمانان و یا به عبارتی با وادار کردن مسلمانان به اشتباه، القاء مظلومیت غرب و پیشبرد اهداف مورد نظر را رقم بزند.
وی جلوگیری از مهاجرت مسلمانان به غرب و ایجاد مهاجرت معکوس مسلمانان را از اهداف پیدا و پنهان سناریوی اسلامهراسی و اسلامستیزی دانست و افزود: کشورهای غربی روند مهاجرت مسلمانان به غرب را تهدیدی برای رفاه اجتماعی خود تلقی میکنند که باعث اختصاص منابع و مشاغل به آنان میگردد بر همین اساس میکوشند با اتخاذ اسلامهراسی واسلامستیزی، عملا نه تنها از روند مهاجرت مسلمانان جلوگیری به عمل آورند، بلکه این روند را معکوس نمایند. در همین رابطه میتوان به انفجارهای هفتم ژوئیه 2005 لندن اشاره کرد که متعاقب آن اذیت و آزار مسلمانان باعث شد که حدود 500 هزار مسلمان انگلیس را ترک نمایند.
رئیس سازمان بسیج دانشجویی جلوگیری از رویکرد مردم غرب به اسلام را از دیگر اهداف اسلامستیزی و اسلامهراسی عنوان کرد و ادامه داد:
گسترش جمعیت مسلمانان از یک سو و رویکرد مردم غرب به اسلام و همچنین کاهش و یا بعضا منفی شدن نرخ رشد جمعیت در کشورهای اروپایی، احساس نگرانی عمیقی را در نزد سردمداران غربی به وجود آورده است به گونهای که با انتشار برخی آمارها، پیشبینی کردهاند که تا چند دههی آینده اروپا قارهای مسلمان خواهد شد. از این رو عملیاتی شدن راهبردهای اسلام هراسی و اسلامستیزی در نزد سیاستگذاران اروپایی، در واقع ترفندی است برای مقابله و مهار روند موصوف.
سراج، مانعت از روند واگرایی اروپا نسبت به امریکا و ایجاد تقابل مسیحیت با اسلام را از دیگر اهداف صهیونیستها از پروژه اسلامهراسی و اسلامستیزی عنوان و تأکید کرد: سناریوی اسلامهراسی و اسلامستیزی از یک سو ممکن است مسلمانان را وادار به بازی کردن در زمین غربیها و رفتار اشتباه نماید و از سوی دیگر باعث رویکردهای منفی مانند خشونت، انزجار و اشاعه باورهای نادرست علیه مسلمانان گردد که در نهایت میتواند منجر به تقابل بین مسیحیت و اسلام شود.
وی افزود: طراحی مذکور بیش از پیش، نقش لابی صهیونیسم را در چرایی عملیاتی شدن راهبردهای اسلامهراسی و اسلامستیزی مشخص میسازد. در این راستا به نظر میرسد لابی صهیونیسم و مسیحیان صهیونیست با ایجاد جنگ نرم صلیبی در انگاره ایجاد زمینه برای تحقق نبرد آرماگدون میباشد.
این کارشناس مسائل استراتژیک همچنین مهار جمهوری اسلامی ایران و تداوم حضور نظامی و اشغالگری امریکا در منطقه را دیگر اهداف پروژه اسلامستیزی دانست و گفت: عملیاتی شدن راهبرد اسلام هراسی و اسلامستیزی، حضور نظامی امریکا و متحدان او را در کشورهای منطقه استمرار میبخشد و باعث تداوم اشغالگری میگردد. این شرایط امکان تسلط امریکا بر منابع کشورها را فراهم میسازد انرژی مورد نیاز امریکا و متحدانش تامین میگردد ضمن آنکه تداوم حضور نظامی امریکا در واقع متضمن ایجاد امنیت برای رژیم صهیونیستی نیز میباشد.
سراج در ادامه این مراسم با تأکید بر اینکه وظیفه ما در برابر این اقدامات این است که نگذاریم آستانه تحمل مسلمانان در این رابطه بالا برود، خاطرنشان ساخت: اسلام هراسی در موج سوم زمینهسازی برای موج چهارم است تا بدینوسیله اسلام و مسیحیت در تقابل با یکدیگر قرار بگیرند که این پدیده بسیار خطرناکی است.
وی در پایان در پاسخ به سوال دانشجویی در خصوص ایده گفتگوی تمدنها، تصریح کرد: اگر چه گفتگوی تمدنها کلمه خوشساختی است اما ماهیت تمدن غرب ماهیتی است که موجب میشود آن تمدن به صورت یک تمدن نژادپرستانه جلوه کند و در عین حال اصلاً اهل مذاکره و گفتگو نیست.
سراج با تأکید بر اینکه گفتگوی تمدنها به صورت واقعی امکان ندارد، تصریح کرد: در عین حال، گفتگوی ادیان موضوع مناسبی و موثری است که میتواند میان اسلام و مسیحیت انجام شود.