KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

روزشمار غائله جعل نشریات دانشجویی دانشگاه امیرکبیر از یک سال پیش

روزشمار غائله جعل نشریات دانشجویی دانشگاه امیرکبیر از یک سال پیش تاکنون

majidehsanahmad.JPG

در حالی که ۶ ماه از صدور رای شعبه ششم دادگاه انقلاب مبنی بر محکومیت سه دانشجوی در بند دانشگاه امیرکبیر، احسان منصوری، احمد قصابان و مجید توکلی، دایر بر چندین سال حبس تعزیری و اعتراض دانشجویان و وکلای مدافعشان به این حکم می‌گذرد...

دادگاه تجدیدنظر همچنان از اعلام نظر خود در خصوص این پرونده امتناع کرده و دانشجویان را در وضعیت بلاتکلیفی نگاه داشته است.

 

این سه دانشجو از اردیبهشت ماه سال گذشته و در پی توزیع چند نشریه جعلی در دانشگاه امیرکبیر که حاوی مطالب توهین آمیز بود، بازداشت و پس از مدتی اعلام شد که آن ها به چاپ این نشریات اعتراف کرده اند. این در حالی بود که در پی آزادی ۵ دانشجوی دیگر و ملاقات خانواده این سه دانشجو با آن ها در زندان، مشخص شد که اعترافاتی کذب تحت شرایط شکنجه و رفتارهای غیرانسانی از این سه دانشجو اخذ شده است.

 

به گزارش خبرنامه امیرکبیر دادگاه انقلاب مهرماه ۸۶ بر اساس همین اعترافات دانشجویان را گناهکار دانست و برای ایشان احکام ۳، ۵/۲ و ۲ سال حبس تعزیری صادر کرد، اما دادگاه عمومی در آذرماه دانشجویان را در خصوص چاپ و توزیع نشریات موهن کاملا بیگناه دانست و حکم تبرئه آن ها را در این خصوص صادر کرد. این دادگاه همچنین با صدور قرار وثیقه برای این سه دانشجو خواستار آزادی آن ها تا زمان اعلام رای دادگاه تجدیدنظر در خصوص حکم صادره توسط دادگاه انقلاب شد. اما دادیار زندان بدون توجه به دستور قاضی از آزاد نمودن ایشان خودداری کرد.

 

در حالی که پرونده ای که در دادگاه انقلاب برای این دانشجویان تشکیل شده بود، با اعتراض آن ها به حکم صادره از مهرماه سال گذشته به دادگاه تجدیدنظر ارسال شده است، این دادگاه پس از گذشت ۶ ماه همچنان از اعلام رای خود در این خصوص، خودداری می نماید. قاضی پرونده پیش از تعطیلات عید نوروز به خانواده دانشجویان گفته بود که دادگاه برای صدور رای منتظر ارسال جواب استعلامی است که در همین زمینه از دادستانی کرده است.

 

گزارشی که در پی می آید، به مرور روند شروع و شکل گیری غائله انتشار نشریات جعلی در دانشگاه امیرکبیر، از ۱۰ اردیبهشت سال گذشته تاکنون، می پردازد:

 

 

 

اردیبهشت: برپایی غائله، جوسازی های فراوان علیه انجمن اسلامی امیرکبیر، بازداشت دانشجویان

 

روز شنبه ۸ اردیبهشت پس از برگزاری اولین روز تحصن و دانشجویان دانشگاه امیرکبیر در اعتراض به بازداشت بابک زمانیان، بانیان جعل نشریات دانشجویی به فکر عملی کردن سناریویی افتادند که شاید ماه ها قبل طرح آن ریخته شده بود. آن ها در بند بودن بابک زمانیان، نحوه دستگیری و اعترافات کذبی که می توان به وی نسبت داد را زمینه مناسبی برای پیش بردن این سناریو ارزیابی کردند. لذا از صبح یکشنبه ۹ اردیبهشت دست به کار شدند و در همین راستا انجمن جعلی دانشگاه در اقدامی خلاف عرف روزهای گذشته روی یک تکه تخته چند تکه کاغذ مبنی بر این که «جنبش کارگری هم از دست لمپن ها (اعضای انجمن اسلامی امیرکبیر) ذله شده! چرا برای کسی که کارگران متحصن تحویل نیروی انتظامی داده اند اعتراض کنیم؟!» چسبانده و در طول مدت حضور دانشجویان در صحن دانشگاه آن را روی دست نگه داشتند تا کاملا جلب توجه شود. این تابلو ابتدا روی زمین قرار گرفته بود اما اندک اندک و با افزایش جمعیت دانشجویان در صحن دانشگاه روی دست بسیجیان عضو این انجمن بالا و بالاتر می رفت. علاوه بر آن انجمن جعلی در شماره همان روز نشریه خود به دانشجویان پلی تکنیک در خصوص در شرف برپایی غایله ای هشدار داده بود. این حرکت غیرمعمول انجمن جعلی به دو منظور انجام گرفت، یکی آماده کردن افکار عمومی دانشجویان جهت گام های بعدی سناریو و دیگری واکنش دانشجویان به این حرکت و ایجاد زمینه برخورد، درگیری و جنجال در دانشگاه و افزایش جو التهاب.

n.JPG

پس از هماهنگی به عمل آمده در روز یکشنبه، ۹ اردیبهشت، با ارگان های مختلف همسو از جمله روزنامه کیهان، این روزنامه در روز دوشنبه ۱۰ اردیبهشت اقدام به درج مفصل و آمیخته به راست و دروغ اتفاقات روز یکشنبه دانشگاه امیرکبیر کرد. این در حالی است که این روزنامه به هیچ یک از تجمعات بزرگ در دانشگاه امیرکبیر در طول یک سال گذشته نپرداخته ولی به تفصیل به درگیری های مختصری که روز یکشنبه ۹ اردیبهشت در پلی تکنیک اتفاق افتاد، اشاره کرد. روزنامه کیهان در گزارش خود با تاکیدی دوباره بر دستگیری بابک زمانیان نوشت: «روز گذشته جمعی از کارگران و مالباخته های یک کارخانه در مقابل مجتمع اقتصادی قوه قضائیه تجمع می کنند، به دنبال این تجمع یکی از اعضای طیف علامه دفتر تحکیم با حضور در جمع مالباخته ها مدعی می شود که خبرنگار یکی از روزنامه هاست و شروع به مصاحبه با تجمع کنندگان می کند». روزنامه کیهان در ادامه گزارش خود گام بعدی سناریو را برداشته و می نویسد: «نیروی انتظامی به منظور کشف انگیزه این فرد و ارتباطات احتمالی وی با سازمان های بیگانه وی را به بازداشتگاه منتقل می کند». کیهان در گزارش روز دوشنبه ۱۰ اردیبهشت خود آتش توپخانه را جهت ایجاد زمینه برخورد با دانشجویان امیرکبیر طی روزهای آینده تشدید کرد و افزود: «اعضای طیف غیرقانونی دفتر تحکیم دانشگاه امیرکبیر در طی چند سال گذشته بارها و بارها فضای دانشگاه را با اعمال زشت و وحشیانه خود به آشوب کشانده اند ولی تاکنون هیچ برخورد مناسبی از سوی مسئولین این دانشگاه با این افراد صورت نگرفته است».

 

نشریات وابسته به انجمن اسلامی طی یک روال چندین ساله، از ساعت ۱۱ تا ۱۳ ظهر، هنگام تعطیلی کلاس ها، وقت نهار، در صحن دانشگاه و در تیراژی بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ نسخه توزیع می شوند. اما اولین نسخه های نشریات موهن در روز دوشنبه ۱۰ اردیبهشت در ساعت ۱۲:۵۵ در آسانسور دانشکده های پلیمر و مکانیک و در تیراژی محدود پخش شد. محل دیگری که این نشریات قرار داده می شود مقابل ساختمان شماره ۲ فرهنگی و مقابل دفتر بسیج است. مسلم است به علت رفت و آمد مکرر مدیران فرهنگی به این ساختمان و اعضای بسیج در آن محل، گذاشتن نشریات در این مکان به شدت مشکوک به نظر می رسد. انتخاب این زمان برای پخش نشریات جعلی از دو جهت مناسب بود. یکی آن که دانشگاه خلوت شده و توزیع کننده یا توزیع کنندگان با فراغ بال بیشتری می توانستند در محل های خلوت نشریات را جاسازی کنند. دوم آن که همان طور که گفته شد نشریات وابسته به انجمن از ساعت ۱۱ تا ۱۳ توزیع می شدند. جاعلین از این که در آن روز چه نشریاتی قرار است از سوی دانشجویان منتشر شود اطلاع نداشتند. لذا منتظر شدند تا تمام نشریاتی که قرار است در آن روز منتشر شوند، در دانشگاه پخش شوند تا مثلا از یک نشریه خاص دو شماره مختلف در آن روز منتشر نشود. لذا احتمال جعل نشریاتی که در آن روز به صورت معمول منتشر و پخش شد نیز می رود که این نشریات در جریان توزیع نشریات موهن توزیع نشدند. اما موسوی فراز، فرمانده بسیج دانشگاه، در مصاحبه ای در همین رابطه با فرار به جلو توپ را به زمین حریف می اندازد و می گوید: «چطور شده که بنا به ادعای آنها، امروز به یکباره هیچ کدام از این چهار نشریه را منتشر نکردند؟ پس معلوم می شود که آنان کاملا هدفمند دست به این هتاکی ها زده اند و می‌خواهند مسئولیت اقدام خود را به گردن دیگران بیاندازند».

 

بلافاصله پس از پخش این نشریات در دانشگاه در حالی که صحن دانشگاه خلوت شده بود پویان محمودیان، مدیرمسئول نشریه ریوار، با مراجعات مکرر خود به انتظامات، حراست، اداره کل فرهنگی، معاونت دانشجویی و… نسبت به جعل نشریه خود اعتراض کرده و از مدیریت دانشگاه می خواهد دستور جمع آوری این نشریه از سطح دانشگاه را صادر نماید. محمودیان در حضور روزبهانی، مدیرکل فرهنگی دانشگاه، و همچنین هنگام خروج از ساختمان معاونت دانشجویی، از سوی اعضای بسیج شدیدا مورد ضرب و شتم قرار می گیرد. در مقابل درخواست این دانشجو، تقی خرسندی معاون مدیرکل فرهنگی و طنزنویس روزنامه کیهان در پاسخ می گوید: «نشریه موهن پخش شده در دانشگاه جعلی نیست، خودتان گفته بودید شبنانه منتشر می کنید». لازم به ذکر است محمودیان به عنوان نماینده مدیران مسئول در کمیته ناظر بر نشریات پیش از این در جلسه ای با مدیران فرهنگی دانشگاه گوشزد می کند که «برخورد غیرقانونی با نشریات به مرور زمان فعالیت ها را زیرزمینی می کند و باعث می شود دانشجویان هم به تدریج پایبندی خود را نسبت به قانون از دست بدهند». برداشت انتشار شبنامه از این سخنان و گوشزد نمودن این مسئله به محمودیان در آن شرایط جالب توجه است. سه نشریه دیگر، سحر، سرخط و آتیه، به تدریج و در  سایه بی توجهی حراست و انتظامات و دیگر ارگان های دانشگاه به همین شیوه در دانشگاه توزیع می شوند.

 

حول و حوش ساعت ۳ بعدازظهر، یعنی فقط دو ساعت پس از پخش اولین نسخه های نشریات موهن، خبر می رسد که بسیجیان دانشگاه امیرکبیر به همراه بسیجیان دیگر دانشگاه ها در ساختمان ریاست دانشگاه تجمع کرده و خواستار اخراج و محاکمه مدیران مسئول چهار نشریه مذکور شده اند. چند نکته غیرطبیعی در این تجمع وجود داشت. تجمع اعضای بسیج تنها دو ساعت پس از پخش اولین شماره این نشریات و در حالی که فقط تعداد اندکی از دانشجویان از این حادثه مطلع شده بودند، حضور در ساختمان ریاست دانشگاه که تحت تدابیر امنیتی بوده به طوری که دانشجویان عادی به راحتی نمی توانند وارد این ساختمان شوند و همچنین حضور خلق الساعه بسیجیان دیگر دانشگاه ها در این تجمع، همچنان از نکات مبهم این مسئله است.

 

پس از آن که دانشجویان دانشگاه اندک اندک از این تجمع اطلاع حاصل می کنند در مقابل ساختمان ریاست تجمع می کنند. آن ها مطلع می شوند چند نفر از اعضای انجمن که برای پیگیری این ماجرا به این ساختمان مراجعه کرده بودند به شدت از سوی بسیجیان مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند. این مسئله بر خشم دانشجویان به شدت می افزاید و جمع شدن اندک اندک آن ها مسئولین دانشگاه را هراسان می کند. لذا روزبهانی، مدیرکل فرهنگی، بلافاصله به میان دانشجویان آمده و عده ای از آن ها را جمع می کند و به آن ها می گوید «به دانشجویان بگویید پراکنده شوند، ما داریم موضوع را پیگیری می کنیم. از اینجا ایستادن چیزی به دست نمی آورید و فقط احتمال تشنج را بالا برده و بر متهم شدن بیش از پیش شما افزوده می شود». دانشجویان در پاسخ به او می گویند «اگر همین امشب آمدند و ما را دستگیر کردند چه؟» که او می گوید «من قول شرف می دهم که هیچ یک از اعضای انجمن دستگیر نشوند و این قضیه در کمال آرامش رسیدگی شود». دانشجویان پس از مدتی انتظار در ساختمان ریاست به صحن دانشگاه می روند و سپس پراکنده می شوند. کلیه نشریات دانشجویی دانشگاه امیرکبیر بعدازظهر همین روز توسط اداره کل فرهنگی توقیف شدند و اکثریت قریب به اتفاق آن ها (به جز یکی دو نشریه)، همچنان در توقیف به سر می برند.

 

در همین فاصله پویان محمودیان، مقداد خلیل پور، مجید شیخ پور و احمد قصابان، ۴ مدیرمسئول نشریات جعل شده، با نگارش و انتشار نامه ای سرگشاده به رئیس دانشگاه امیرکبیر، ضمن محکومیت شدید توهین به مقدسات، نشریات منتشر شده را جعلی اعلام کرده و خواستار برخورد شدید دانشگاه با افراد جعل کننده نشریات خود شدند: «ما مدیران مسئول نشریات ریوار، سحر، آتیه و سرخط اعلام می داریم لوگوی این نشریات کاملاً جعلی است و مورد قبول و تایید اینجانبان نبوده و توسط ما منتشر نشده است. بنابراین مطالب منتشره در آن ها هیچ ارتباطی با ما نداشته و مورد تایید ما نمی باشد». این نامه بعدازظهر روز دوشنبه ۱۰ اردیبهشت در دانشگاه پخش شد. اما در بیانیه ای که بسیج در همان زمان منتشر کرد، آمده بود: «هدف از تکذیب عبارت است از شانه خالی کردن از زیر بار این جرم سنگین، لوث کردن این فاجعه و متزلزل ساختن عزم معترضان نسبت به این اقدام وقیح. اما این حربه به هیچ روی موثر واقع نخواهد شد. زیرا با رجوع به سابقه‌ی فعالیت نشریاتی این طیف آشکارا می‌یابیم که اینان همواره در این مسیر گام برمی‌داشته‌اند و اساسا غرض آنها از فعالیت نشریاتی، چنین امر شومی بوده است». انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه میرکبیر نیز با صدور اطلاعیه ای ضمن محکوم کردن هرگونه توهین و جسارت به ساحت مقدس معصومین خواستار خویشتن داری دانشجویان دانشگاه در مقابل تحریک و جو سازی بسیجیان شد تا آن ها هرچه بیشتر در میان دانشجویان رسوا شوند.

 

در همین لحظات بود که خبرگزاری فارس، توپخانه این سناریو، کار خود را آغاز کرد. حدود ساعت ۵ بعدازظهر در حالی که هنوز حتی بسیاری از دانشجویان امیرکبیر از ماجرا مطلع نشده بودند، خبرگزاری فارس اولین خبر را در این زمینه کار می کند. این خبرگزاری در آن روزها به صورتی فعال به تجمعات، موضع گیری ها و بیانیه هایی که علیه دانشجویان امیرکبیر صادر می شد می پرداخت و اغلب اوقات تیتر یک سایت خود را به این قضیه اختصاص می داد و در روز چندین بار خبر ویژه خود را تغییر داده و اخبار مختلف در این زمینه را به صورت ویژه کار می کرد.

 

در روز ۱۰ اردیبهشت بسیج امیرکبیر با صدور بیانیه ای خط ارتباط اعضای انجمن و ارتباط مسئله توهین به مقدسات به آمریکا و منافقین را پس از طرح موضوع در همان روز در روزنامه کیهان پی گرفته و می گوید: «تشکلهای دانشجویی در دانشگاه اسلامی، از نخبگان متعهد حوزه و دانشگاه مشاوره می طلبد، نه از فعالان مراکز جاسوسی و امنیتی آمریکا و استراتژیستهای کاخ سفید! ما نمی‌توانیم بنشینیم و بنگریم عده‌ای دانشجونما به مقدسات دین ما اهانت می‌کنند و در مقابل از سازمان منافقین خلق حمایت می کنند». همچنین موسوی فراز، از مسئولین بسیج، که در این غایله نقشی محوری بر عهده گرفت در مصاحبه با ایسنا از هماهنگی قبلی در این زمینه پرده برمی دارد و می گوید: «طی روزهای گذشته نیز نشانه هایی از این جریان به دست آورده بودیم که این گروه ها می‌خواهند دست به اقدامات ساختارشکنانه بزنند و به وسیله آن دانشجویان بسیجی و ارزشی را با خود درگیر کرده و اوضاع دانشگاه را متشنج سازند». همچنین در بیانیه شماره ۲ بسیج پلی تکنیک نیز آمده بود: «از مدتها پیش منتظر رخ دادن چنین فاجعه ی ضد فرهنگی بودیم و بارها به مسؤولان دانشگاه درباره آن، هشدارهای لازم را داده بودیم. از محتوای حرکت خزنده و فرسایشی نشریات وابسته به انجمن اسلامی منحل دانشگاه، به روشنی قابل استنباط بود که این جریان درصدد است تا با قداست شکنی تدریجی و عبور نامحسوس از خطوط قرمز قانونی و شرعی، از جامعه دانشگاه حساسیت زدایی کند و فضای فرهنگی دانشگاه را به سوی ولنگاری و اباحی گری سوق دهد».

 

روزنامه کیهان در روز سه شنبه ۱۱ اردیبهشت با درج تیتر درشت «پروژه ایجاد تشنج در دانشگاه لو رفت» در صفحه اول خود، پرده از سناریوی طرح ریزی شده برای دانشجویان پلی تکنیک برداشت روزنامه کیهان نوشت: «روز گذشته چهار نشریه طیف علامه دانشگاه امیرکبیر در اقدامی هماهنگ و خط دهی شده اقدام به چاپ مطالبی مشترک در حمله به مقدسات دین اسلام و کاریکاتورهای موهن و همچنین انتشار شعارهای سازمان منافقین در ابعاد بزرگ کردند… بابک- ز روز گذشته در اعترافات خود از نقشه شوم یک سازمان اروپایی وابسته به دولت آمریکا که توسط فرزند دیک چنی اداره می شود، پرده برداشت. وی در اعترافات خود در بازداشتگاه نیروی انتظامی اعلام کرده که با عوامل سازمان منافقین در ارتباط بوده است. وی همچنین از ماموریت خود و اعضای طیف علامه تحکیم وحدت برای انجام یک عملیات انتحاری در کشور و سپس انداختن مسئولیت آن به گردن نیروهای حزب اللهی خبر داده و اعلام کرده است که این نقشه موسسه هیفوس هلند با هدف ایجاد تشنج و برهم زدن فضای دانشگاه های ایران اجرا می شود. فرد بازداشت شده در اعترافات خود عنوان کرده که مطالبی توهین آمیز نسبت به کلیه مقدسات اسلام و نظام جمهوری اسلامی توسط برخی نویسندگان متواری روزنامه های زنجیره ای برای افراد خاص در داخل ارسال می شود و آنها موظفند این مطالب را در سطح وسیع از طریق نشریات دانشجویی دانشگاه ها منتشر کنند. بنابراین گزارش بابک- ز دلیل انتخاب این زمان برای اجرای این نقشه را تلاقی با روز کارگر و تلاش همزمان برای به تشنج کشیدن تجمع های کارگری در کشور عنوان کرده است. گفتنی است روزنامه کیهان بارها در ماجراهایی نظیر مراسم سخنرانی رئیس جمهور در دانشگاه امیرکبیر، حمله به نهاد نمایندگی در این دانشگاه و ماجراهای بسیار دیگر در طی دو سال اخیر ضرورت توجه جدی و اصولی مسئولان وزارت علوم به وقایعی که تنها تعداد اندک شماری از طیف علامه این دانشگاه به وجود آورده اند را گوشزد کرده بود». بابک زمانیان پس از آزادی این سناریوی مضحک و اعتراف به آن چه کیهان به آن اشاره کرده است را از اساس تکذیب نمود. اما در روزهای پس از این حادثه ترجیع بند تمام سخنان و بیانیه های کارگزاران نهادهای طراح این پروژه، تکرار همین سناریو بود.

m.JPG

روز سه شنبه، ۱۱ اردیبهشت، دو تجمع در داخل و خارج از دانشگاه امیرکبیر شکل گرفت. تجمع داخل دانشگاه از سوی انجمن اسلامی دانشجویان این دانشگاه، با شرکت دانشجویان و در اعتراض به جعل نشریات دانشجویی، و تجمع دیگر از سوی نهادهای خارج از دانشگاه، با شرکت اعضای انصار حزب الله، بسیج محلات و… در اعتراض به توهین به مقدسات! دانشجویان در تجمع خود بار دیگر بر جعلی بودن نشریات پای فشردند. احمد قصابان، مجید شیخ پور و مجید توکلی با سخنرانی در این تریبون انتساب این نشریات را به خود موکدا تکذیب کرده و خواستار مشخص شدن جاعلین نشریات خود شدند. آن ها دستاویز قرار گرفتن مقدسات را در این پروژه محکوم کردند. در خارج از دانشگاه نیز بسیجیان خواستار شروع انقلاب فرهنگی دوم، اجرای اشد مجازات برای اعضای انجمن اسلامی امیرکبیر و اخراج دانشجویان منتقد از دانشگاه شدند. تجمع بسیجیان با توزیع جوجه کباب از سوی رئیس دانشگاه به پایان رسید.

l.JPG

k.JPG

خبرگزاری فارس که در آن روزها نقش توپخانه این سناریو را بازی می کرد برگی جدید به سناریوی فوق الذکر افزود و در همین روز، سه شنبه ۱۱ اردیبهشت، نوشت: «به نظر می‌رسد طراحان این پروژه قصد عملیاتی کردن ناآرامی‌های وسیعی را دارند. ناآرامی‌هایی که مشابه کوچک‌تر آن در ۱۸ تیر ۱۳۷۸ در آستانه انتخابات مجلس ششم و نیز انتخابات مجلس هفتم ایجاد شده بود تا راه را برای ورود افراطیون به مجلس هموار کنند. در پروژه شبیه‌سازی واقعه اخیر طراحان عملیات، سودای وسعت بخشیدن آن را به دیگر بخش‌های جامعه دارند. این سودا را می‌توان از محتوای مقاله «هیچکس مقدس نیست!» هم دریافت. نویسنده این مقاله اذعان می‌کند: “دانشگاه در فضایی ملتهب به سر می‌برد ظاهراً دیگر فرصتی باقی نمانده تا حاکمیت دین‌زده بتواند دانشجویان را منفعل سازد. اندک اندک به زمان آرزوی دیرینه خود نزدیک می‌شویم. امروز تمام خرده جنبش‌های اجتماعی ایران در کنار یکدیگر و در یک صف متحد قرار گرفته‌اند جنبش دانشجویی، جنبش کارگری، جنبش معلمان، جنبش قومیت‌ها جنبش زنان و… دیگر جایی برای تعارف باقی نمانده است.” ادبیات این جملات آرزوی یک انقلاب مخملی را برای براندازی ابراز می‌دارد. گویا در آستانه روز کارگر، روز معلم و در فاصله اندکی که تا تیرماه باقی است آتش تهیه فتنه را با به خدمت گرفتن چند دانشجو در همین چهار نشریه تدارک دیده‌اند». همان طور که مشاهده می شود، همه چیز دقیق و حساب شده انجام شده است. حتی مطالب نشریات مجعول طوری تنظیم شده اند که موید سناریوی مذکور باشد. جالب آن که در نشریات جعل شده در تک جملاتی نوشته شده بود: «قیام+خون=پیروزی»، «دانشجو+کارگر+معلم=سقوط دیکتاتوری».

 

بغض طراحان سناریو از دانشجویان امیرکبیر بیشتر از اعتراض ایشان به احمدی نژاد ناشی می شد. لذا در طول اعتراضات نمایشی پادوهای اجرایی شان، به تواتر به جریان اعتراض شدید دانشجویان دانشگاه امیرکبیر به احمدی نژاد، اشاره می شد. به عنوان مثال در بیانیه ۱۳ نشریه دانشجویی(!!) آمده است: «اهانت به مقدسات اسلامی که در حکم یک انتحار است، پس از آن رخ داد که برخی بازی خوردگان و یا عوامل دشمن، موفق به ممانعت از حضور و سخنرانی رئیس جمهور در مراسم ۲۰ آذر این دانشگاه نشدند و احمدی نژاد بیش از ۲:۳۰ ساعت در این دانشگاه گفت و شنید». یا در بیانیه ۴ تشکل وابسته به اقتدارگرایان دانشگاه علم و صنعت آمده است: «از همان روزی که اقلیتی مضحک و خودسر در مقابل اکثریت دانشجویان فهیم، زمان سخنرانی رئیس جمهور با ادبیاتی هتاکانه و چاله میدانی اکثریت حاضر را به سخره گرفتند انتظار چنین روزی می‌رفت که با تسامح و خویشتن‌داری بی مورد حضرات کار بدانجا رسد که دانشجونمایی که هرّ دین را از برّ سیاست تشخیص نمی‌دهد با کمال بی‌شرمی در هرزنامه‌ای بنویسد که هیچ کس مقدس نیست». در بیانیه شماره ۲ بسیج امیرکبیر نیز آمده است: «در شناخت رذالت این جریان همین بس که در مراسم سخنرانی رئیس جمهور در دانشگاه، شاهد بودیم که چگونه عکس رئیس جمهور مظلوم را به آتش کشیدند و شعارهای اهانت آلود و بسیار زننده، علیه ایشان سر دادند». خرمشاد، معاون فرهنگی وزیر علوم، نیز در این زمینه گفت: «زمانی که چند ماه قبل رییس جمهور در دانشگاه امیرکبیر حضور پیدا کرد ما شاهد بروز و ظهور تاسف‌بار رادیکالیزم کور بودیم و عده‌ای حتی علت عدم حضور رییس جمهور سابق کشور در این دانشگاه را ترس ایشان از این روحیه آنارشیستی و معرکه‌گیر خود ارزیابی کرده و بدان افتخار هم کردند، همان زمان هم معلوم بود که این منطق پایان خوشی نخواهد داشت».

j.JPG

تکذیب مداوم اعضای انجمن اسلامی امیرکبیر و حضور پر رنگ ایشان در فضای رسانه ای سبب شد، تا معاون وزیر علوم و مسئولان دانشگاه امیرکبیر نیز پا به صحنه گذارند تا با موضع گیری جانبدارانه خود سناریویی که در حال دود شدن بود را بار دیگر شارژ کنند. خرمشاد، معاون فرهنگی وزیر علوم، در موضع گیری روز چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت خود گفت: «عده‌ای می‌گویند لوگوهای نشریات دانشجویی ساختگی است و نویسندگان مطالب انتشار پیدا کرده آن موضوعات را نفی می‌کنند اما استدلال مقابل قابل توجه نیست، مطرح است که می‌گویند با توجه به گذشته و سابقه و نوشته‌هایی که در نشریات و وبلاگ‌های آنان چاپ شده است این موضوع قابل پیش‌بینی بوده و قابل اثبات است و در ادامه‌ی آن نوشته‌ها طبیعی است که چنین موضوعی رخ دهد». پویان محمودیان، یکی از چهار مدیرمسئول در مقابل اعلام کرد: «این نمایشنامه کاملا شکست خورده است؛ شکایت از خرمشاد را به خاطر تهمت زدن برای خود محفوظ می‌‏دانیم». علیرضا رهایی، رئیس دانشگاه امیرکبیر، نیز طی بیانیه ای اظهار داشت: «با کمال تاسف نه تنها در روزهای اخیر بلکه طی چند سال گذشته با سوءاستفاده از رافت اسلامی و باورهای آزادیخواهانه و عدالت‌طلبانه، گروهی اندک با بهره‌گیری از برخی منابع و امکانات،‌ رفتاری را پیش گرفتند که طی سالهای گذشته، برخی از مواقع درصدد ایجاب آشوب و بلوا در این دانشگاه برآمده و حریم‌شکنی و طرح مسائل هنجارشکن سخیف به بهانه آزادی‌خواهی و مدنیت‌جویی، زمینه‌ ایجاد تنش و اخلال بر بستر آرام آموزش و پژوهش این دانشگاه فراهم می‌نمودند… در حالی که قاطبه خانواده پلی‌تکنیک به محکومیت این اقدامات توطئه‌آمیز مشغول بودند، گروهی اندک با رویکرد تداوم خط آشوب و التهاب در دانشگاه اقدام و به اعمال آشوب‌گرانه کردند و با انجام رفتارهای تحریک‌آمیز برای ایجاد درگیری بین دانشجویان و اهانت و هتاکی، به ضرب و شتم کارکنان انتظامات دانشگاه پرداختند و دو نفر از کارکنان شریف انتظامات را روانه بیمارستان کردند».

 

۴ مدیرمسئول در همین روز، ۱۲ اردیبهشت، نامه ای را خطاب به هاشمی شاهرودی، رئیس قوه قضاییه ارسال کردند و در از مقامات قضایی خواسته بودند نسبت به جعل نشریات دانشجویی اقدامات لازم را انجام دهند. جمشیدی، سخنگوی قوه قضاییه، نیز اعلام نمود که «۴ - ۵ نفر از دست اندرکاران تهیه نشریات موهن دستگیر شده اند». اعلام غیردانشجو بودن این افراد آب سردی بود که بر روی طراحان پروژه، مسئولین وزارت علوم و دانشگاه امیرکبیر، بسیج و دیگر پادوهای اجرایی این پروژه ریخته شد. کیهان روز پنج شنبه بار دیگر و این بار در سرمقاله خود به دست داشتن دانشجویان عضو انجمن اسلامی امیرکبیر در تهیه و توزیع نشریات موهن تاکید کرد. روزنامه کیهان محل توزیع این نشریات را سالن غذاخوری دانشگاه امیرکبیر ذکر می کند. جامعه اسلامی دانشکده قضایی طی نامه ای به سعید مرتضوی از وی درخواست می کند که این پرونده را در دست گیرد. بسیج دانشگاه امیرکبیر فردای آن روز در نامه ای سرگشاده به رئیس قوه قضاییه که با تهدید مستقیم هاشمی شاهروی آغاز می شود، با اتخاذ لحنی دستوری آورده است: «بدیهی است درصورت عدم توجه کامل به این خواسته ها، دانشجویان مذهبی دانشگاه امیرکبیر شخص شما را نیز در ارتکاب دوباره این توهین ها در آینده شریک دانسته و با اذن مقام عظمای ولایت اقدام به اجرای عدالت و تنبیه مسببین این هتک حرمت خواهند کرد. می بایست بدون اطاله موضوع در دادگاهی به این جرم رسیدگی و اشد مجازات در نظر گرفته شود. توجه به این نکته ضروریست که این چندمین اتفاق مشابه در این دانشگاه است. بایستی ادامه تحصیل این اراذل و اوباش در تمامی دانشگاههای کشور ممنوع اعلام شود…در پایان هشدار می دهیم هرگونه کاهلی در اجرای مفاد چهارگانه بالا سبب خشم هرچه بیشتر امت انقلابی و دانشجویان مسلمان شده و خود رأساً و شخصاً به تکلیفی که انقلاب و خون شهدا بر دوش آنان نهاده اند عمل خواهند کرد». مجتبی ابراهیمی، دبیر جامعه اسلامی دانشجویان، نیز طی نامه ای به احمدی نژاد ضمن ابراز نارضایتی شدید از اظهارات جمشیدی، می گوید: «از حضرتعالی قاطعانه خواستاریم در تعامل با قوه قضائیه موکداً از مسئولان آن قوه بخواهید این چنین بی‌تفاوت با توهین به همه مقدسات ۷۰ میلیون ایرانی دیندار برخورد نکنند.‌ مصاحبه سخنگوی آن قوه مبنی بر غیر دانشجو بودن دستگیر شدگان فاجعه دانشگاه امیرکبیر … هیچ توجیهی برای قوه‌ای که باید مجری عدالت اسلامی باشد، نیست».

 

سعید مرتضوی نیز چاره را در آن دید که تیم خود را وارد غایله نماید. قاضی حداد، معاون مرتضوی، روز پنج شنبه، ۱۳ اردیبهشت، دستور دستگیری احمد قصابان را صادر می نماید. احمد قصابان، مدیر مسئول نشریه دانشجویی سحر، در حالی که متن شکوائیه مدیران مسئول نشریات دانشجویی را از بسیج دانشگاه و روزنامه کیهان برای تقدیم به قوه قضاییه، به دادگاه می برد بازداشت شد. هفته ی پس از دستگیری احمد قصابان روز به روز بر اعتراض دانشجویان نسبت به دستگیری این دانشجوی بی گناه افزوده می شد، به طوری که روز شنبه، ۱۵ اردیبهشت، دانشجویان با حضور در مقابل کلاس درس رهایی، رئیس دانشگاه، از وی می خواهند نسبت به عملکرد خود و دستگیری دانشجویان پاسخگو باشد. اما نیروهای انتظامات دانشگاه با مشت و لگد به جان دانشجویان خشمگین می افتند تا اجازه ندهند دست ایشان به رئیس دانشگاه برسد. رئیس دانشگاه پس از آن که خود را ساعت ها در کلاس حبس می کند عاقبت از پنجره طبقه دوم ساختمان عمران با نردبان فرار می کند و برای آرام کردن جو دانشگاه در حالی که احمد قصابان در سلول انفرادی بند ۲۰۹ تحت شدیدترین فشارها و غیرانسانی ترین شکنجه ها قرار داشت، به ایسنا اعلام کرد: «با تحقیقات صورت گرفته احمد قصابان در بند عمومی زندان اوین نگه داری می شود».

i.JPG

تجمعات در داخل و خارج از دانشگاه امیرکبیر همچنان ادامه یافت تا این که در روز دوشنبه، ۱۷ اردیبهشت، هم زمان با برگزاری روز اول انتخابات باشکوه انجمن اسلامی، در پی نقشه ای از پیش طراحی شده و با تحریک حراست دانشگاه امیرکبیر مقداد خلیل پور، یکی دیگر از مدیران مسئول نشریات دانشجویی، بازداشت شد. حراست دانشگاه با حمله به شورای صنفی دانشکده معدن سعی کرد صندوق های رای را برباید، اما موفق نشد. مجید شیخ پور، پویان محمودیان و مجید توکلی، در روز چهارشنبه، ۱۹ اردیبهشت، و در پی دومین روز احضار خود به دادگاه انقلاب بازداشت و روانه بند ۲۰۹ زندان اوین شدند تا علاوه بر بابک زمانیان، تعداد دانشجویان در بند دانشگاه امیرکبیر در آن زمان به ۵ نفر برسد. از فردای روز بازداشت این سه دانشجو مصاحبه های سریالی قاضی حداد، معاون امنیت دادستان تهران، آغاز شد. او در اولین مصاحبه خود مدعی شد: «این افراد اتهامات خود را رد می کنند ولی ما اعتقاد داریم که این کار قطعاً توسط مدیران مسئول نشریات صورت گرفته است».

h.JPG

روز یکشنبه، ۲۳ اردیبهشت، مراجع تقلید نیز با صدور فتوایی اعلام برائت دانشجویان در خصوص انتشار نشریات موهن را کافی دانسته و عنوان داشتند که اصرار بر انتساب این اتهام به دانشجویان پس از اعلام برائت ایشان، گناه محسوب می شود. پس از آن، بسیج دانشگاه امیرکبیر، در حالی که تلاش خود را در کشیدن پای مراجع به این غائله ناکام می دید، شروع به فحاشی و ناسزاگویی به آیت الله منتظری، نمود. در این روز و روزهای بعد تجمعات اعتراضی در خصوص بازداشت دانشجویان این دانشگاه ادامه یافت و با احضار بیش از ۷۰ نفر از اعضای انجمن اسلامی به کمیته انضباطی همراه شد و برای بیش از ۱۰ نفر از آن ها احکام سنگین محرومیت از تحصیل صادر شد. همان ایام وزیر علوم با ایراد سخنانی دوپهلو از آمادگی وزارت علوم برای برخورد سنگین با دانشجویان پلی تکنیک  خبر داد. روز ۳۱ اردیبهشت روابط عمومی وزارت اطلاعات با انتشار اطلاعیه ای کوتاه و مبهم اعلام کرد افراد بازداشت شده در این قضیه به دست داشتن در انتشار نشریات موهن اعتراف کرده اند.

 

روزهای پایانی اردیبهشت ماه بود که تلاش برای بازداشت احسان منصوری، دبیر سیاسی سابق انجمن اسلامی امیرکبیر، شدت گرفت. حراست دانشگاه امیرکبیر ضمن تماس های مکرر با منزل این دانشجو، از خانواده وی می خواست که هر چه سریعتر او را به مراجع قضایی تحویل دهند. روز ۲۸ اردیبهشت نیروهای امنیتی به منزل منصوری برای بازداشت وی حمله کردند، اما ناکام ماندند. ۳۰ اردیبهشت قاضی حداد اعلام کرد: «در رابطه با غائله امیرکبیر ۸ نفر در بازداشت به سر می برند، افرادی نیز تحت تعقیب هستند». در همان زمان علی عزیزی و عباس حکیم زاده، اعضای سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی امیرکبیر، نیز تحت تعقیب جهت بازداشت قرار داشتند. احسان منصوری عاقبت ۲ خردادماه در نزدیکی منزل یکی از اقوامشان، پس از ضرب و شتم فروان، به طرز وحشیانه ای بازداشت و روانه بند ۲۰۹ زندان اوین شد. قاضی حداد بار دیگر به صحنه رسانه ها آمد و با ذوق زدگی اعلام کرد: «احسان منصوری حلقه مفقوده نشریات موهن بوده و بازداشت شده است».

 

 

خرداد: ادامه بازدشت ها، بی خبری مطلق از وضعیت دانشجویان در بند

 

در تاریخ ۷ خردادماه، دانشجویان با برگزاری تریبون آزادی در دانشگاه به بازداشت دانشجویان اعتراض کردند. در همین روز کلاس های درس دانشکده ریاضی در اعتراض به بازداشت احسان منصوری تعطیل شد. علیرضا رهایی با ارسال جوابیه ای به رسانه ها اعلام کرد هیچ کلاسی در این روز تعطیل نشده است. اما دانشجویان و اساتید دانشکده ریاضی تاکید کردند در روز ۷ خرداد بر سر کلاس های درس حاضر نشده اند. حسین ترکاشوند، ناصر پویافر و نریمان مصطفوی، سه عضو انجمن اسلامی امیرکبیر، نیز چندین ار در همین خصوص به دادگاه انقلاب احضار شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند. دانشجویان در روز ۱۵ خردادماه، همچنین با ارسال نامه ای سرگشاده خطاب به رئیس قوه قضاییه ضمن اعتراض به مصاحبه های مکرر و جهت دار قاضی حداد، نسبت به سرنوشت دانشجویان بازداشت شده عمیقا ابراز نگرانی کردند.

g.JPG

در ساعات پایانی روز چهارشنبه، ۱۶ خردادماه، عباس حکیم زاده و علی صابری در مشهد توسط نیروهای امنیتی بازداشت و فردای آن روز به تهران، زندان اوین، بند ۲۰۹ منتقل شدند. در حالی که نگرانی ها نسبت به شکنجه احتمالی ۸ دانشجوی بازداشت شده به شدت افزایش یافته بود، ۲۱ خردادماه، قاضی حداد برای بار چهارم در این خصوص مصاحبه کرد و گفت: «تحقیقات دانشجویان امیرکبیر تا آخر این هفته به پایان می‌‏رسد». تجمعات اعتراضی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر و سیل حمایت های دانشجویان دیگر دانشگاه های کشور از ایشان همچنان ادامه داشت. دانشجویان دانشگاه امیرکبیر همچنین اعلام کردند در اعتراض به بازداشت گسترده ۸ دانشجو در امتحانات پایان ترم شرکت نخواهند کرد. اعضای شورای صنفی امیرکبیر هم در اعتراض به مشکلات اخیر و بازداشت دانشجویان این دانشگاه به صورت دسته جمعی استعفا کردند.

 

 

تیر: شروع ملاقات ها، بازداشت گروهی دیگر از دانشجویان و آزادی تدریجی دانشجویان پلی تکنیک

 

اواخر خردادماه یک نفر از وزارت اطلاعات جهت تشریح پرونده دانشجویان بازداشت شده و توجیه اساتید به شورای دانشگاه آمد، اما توضیحات وی اساتید را قانع نکرد. از این رو چند گروه از اساتید به زندان اوین دعوت شدند تا هر گروه از آنان با یکی از دانشجویان در بند ملاقات کند. عاقبت تنها یک گروه از اساتید موفق شدند با یکی از دانشجویان، آن هم در فضایی کنترل شده و در حضور دو بازجو، ملاقات کنند. آن دانشجو در حضور اساتید بر اساس آن چه بازجوها از وی خواسته بودند عمل کرد و از اساتید خواست پیگیر وضعیت آن ها نباشند. عاقبت به این شرط که دانشجویان هر زمانی که آزاد شدند بتوانند در امتحانات پایان ترم شرکت کنند، امتحانات برگزار شد. خانواده ۸ دانشجوی در بند از اوایل تیرماه به نهادهای مختلف از جمله دادگستری، دفتر حقوق شهروندی، دادگاه انقلاب، کمیسیون اصل ۹۰ مجلس، نمایندگان مجلس و… مراجعه کردند و پیگیر وضعیت فرزندان خود بودند. روز ۵ تیر، در حالی که اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی امیرکبیر در اعتراض به نامشخص بودن وضعیت این ۸ نفر در مسجد دانشگاه تحصن کرده بودند، شبانه توسط نیروهای انتظامات دانشگاه همراه با ضرب و شتم از مسجد بیرون انداخته شدند. لازم به ذکر است در این حین قاضی حداد هفته ای یک مرتبه مصاحبه می کرد و تاکید می کرد که تا آخر آن هفته تحقیقات از دانشجویان امیرکبیر به پایان می رسد.

 

اواسط تیرماه بود که اولین گروه از دانشجویان موفق شدند برای اولین بار پس از گذشت ۲ ماه با خانواده های خود ملاقات کنند. خانواده این دانشجویان در ملاقات با فرزندان خود در جریان گوشه ای از فشارهایی که در این مدت بر آن ها آمده قرار گرفتند. اما نه در جریان جزئیات فشارها بودند و نه می دانستند با وجود این همه فشار چه باید بکنند. ۱۸ تیر و در پی تحصن اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت مقابل دانشگاه امیرکبیر، ۱۶ دانشجو دیگر بازداشت، از جمله اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم، بازداشت و روانه بند ۲۰۹ شدند. تا ۲۳ تیرماه اندک اندک تمام دانشجویان امیرکبیر موفق شدند با خانواده های خود ملاقات کنند. از روز ۲۸ تیرماه، با آزادی مجید شیخ پور، روند آزادی ۵ نفر از ۸ دانشجوی در بند پلی تکنیک آغاز شد و به تدریج این عباس حکیم زاده، علی صابری، پویان محمودیان و مقداد خلیل پور با قرار وثیقه ۸۰ میلیونی از زندان آزاد شدند.

 

f.JPG

 

مرداد: علنی شدن شکنجه ها، آبروریزی برای دادستانی و تیم بازجویی

 

آزادی این ۵ دانشجو و بازگو نمودن کلیه حقایق به اعضای انجمن امیرکبیر و خانواده های ۳ دانشجویی که در زندان نگه داشته شده بودند بر موج نگرانی ها به شدت افزود و منجر به علنی نمودن شکنجه ها توسط خانواده ۳ دانشجوی در بند شد. ۵ دانشجوی آزاد شده هم با مراجعه به نهادهای مختلف قضایی، از جمله دفتر حقوق شهروندی، کمیسیون امنیت ملی مجلس، دادگستری تهران، دفتر سخنگوی قوه قضاییه و… خواستار پیگیری شکنجه شدن خود شدند. عنوان شدن بحث شکنجه دانشجویان موج بزرگی در رسانه ها و افکار عمومی به راه انداخت و رئیس قوه قضاییه، رئیس دادگستری را مسئول رسیدگی به این امر کرد. در پی این امر ۱۶ دانشجوی بازداشت شده در روز ۱۸ تیر، بدون آن که روند بازجویی شان به پایان برسد، به تدریج آزاد شدند. رئیس دادگستری از سعید مرتضوی، دادستان تهران، خواست برای این سه دانشجو هم قرار وثیقه صادر شود اما دادستان تهران از این امر اجتناب کرد. ۲۹ مردادماه تیم بازجویی با دعوت خانواده ها به دفتر پیگیری، شکنجه فرزندانشان را تکذیب کردند و به آن ها قول دادند چنانچه سکوت کنند، فرزندان آن ها نیز آزاد می شوند. قاضی مرتضوی هم در دیدار با خانواده ها، با اتخاذ لحنی سخیف و توهین آمیز به آن ها گفت: «هنوز شکنجه نکرده ایم که بفهمید شکنجه یعنی چه. شیر این پرونده دست من است بخواهم بازش می کنم نخواهم می بندمش…»

 

e.JPG

 

شهریور: صدور کیفرخواست برای دانشجویان، اصرار بر مجرمیت دانشجویان از سوی وزیر اطلاعات، انکار چندین باره دانشجویان

 

اوایل شهریورماه قاضی حداد اعلام کرد: «طی چند روز آینده قرار مجرمیت برای سه دانشجوی دانشگاه امیرکبیر صادر می شود». روز ۱۰ شهریور، هم زمان با نیمه شعبان، غلامحسین محسنی اژه ای با حضور در صداوسیما بر مجرمیت دانشجویان دانشگاه امیرکبیر تاکید کرد و برای فرار از بحث شکنجه در اظهاراتی قابل تامل گفت: «وزارت اطلاعات، به سه دانشجوی بازداشت شده دانشگاه امیر کبیر ثابت کرده است که آن ها نشریات موهن را چاپ کرده اند». روز ۱۳ شهریور هم سعید مرتضوی با فراخواندن مدیران مسئول جراید، ضمن نمایش گوشه هایی از فیلم اعترافات دانشجویان امیرکبیر از آن ها موکدا خواست هیچ خبری در خصوص این پرونده در جراید نباید منتشر شود. مرتضوی به آن ها گفته بود: «از هیچ مقام رسمی درباره دانشجویان مصاحبه ای نگیرید، حتی خودم!». اواسط شهریورماه ۳ دانشجوی در بند با ارسال نامه ای از داخل زندان بار دیگر بر شکنجه شدن خود و بی اعتبار بودن اعترافات اخذ شده تاکید کردند. همین مسئله باعث شد تا بار دیگر این سه به سلول انفرادی منتقل شوند و تماس های تلفنی و ملاقات های ایشان قطع شود. روز ۲۷ شهریور، آوایی، رئیس دادگستری اعلام کرد در آینده نزدیک نتیجه تحقیق در خصوص شکنجه دانشجویان را برای رئیس قوه قضاییه ارسال خواهد کرد. دانشجویان در مرحله بازپرسی اتهامات خود را رد کردند. نماینده دادستان تا آخر شهریور با صدور کیفرخواست برای آن ها، پرونده را جهت ارسال به دادگاه آماده کرد.

 

 

مهر و آبان: تشکیل دادگاه و صدور حکم سنگین برای دانشجویان، شروع و ادامه اعتراضات دانشجویی

 

روز دوم مهرماه اولین جلسه دادگاه دانشجویان در شعبه ششم دادگاه انقلاب آغاز شد و آخرین جلسه آن ۸ مهرماه به پایان رسید. با آغاز سال تحصیلی بار دیگر اعتراضات دانشجویان شروع شد. روز ۱۲ مهرماه، ۳ مدیرمسئول نشریات جعل شده نسبت به جعل نشریات خود به قوه قضاییه شکایت کردند که نتیجه شکایت آن ها هنوز اعلام نشده است. روز ۱۴ مهر دانشجویان آزاد شده در نامه ای سرگشاده به رئیس دادگستری اعلام کردند در صورت عدم رسیدگی به شکنجه و نقض حقوق شهروندی خود، بحث شکنجه ها را به صورت علنی پیگیری خواهندکرد. همان زمان رئیس دادگستری با حاضر شدن در بند ۲۰۹ با آن سه نفر دیدار کرد و اعمال شکنجه را از زبان آن ها هم شنید و روز ۱۸ مهر گزارش خود را به رئیس قوه قضاییه ارسال کرد. رئیس قوه قضاییه از قاضی رسیدگی کننده به پرونده دانشجویان خواست آن ها را به قید وثیقه از زندان آزاد کند، اما قاضی اعلام کرد حکم صادر شده و پرونده دیگر دست وی نیست! همین مسئله عزم دانشجویان را برای شرکت در مراسم سخنرانی محمود احمدی نژاد در روز ۱۶ مهر در دانشگاه تهران جزم کرد و به همین دلیل سخنرانی احمدی نژاد با حاشیه ای فراوانی همراه شد.

 

d.JPG

روز ۲۳ مهر، حکم سنگین صادره علیه سه دانشجوی در بند دانشگاه امیرکبیر اعلام شد و موجی از التهاب در دانشگاه ها را باعث شد. از روز ۲۶ مهر تجمعات پراکنده ای در دانشگاه امیرکبیر برگزار می شد. روز ۲۸ مهرماه همایش مدیران مسئول نشریات دانشجویی شاهد اعتراضات گسترده مدیران مسئول نشریات دانشجویی سراسر کشور نسبت به برخورد انجام گرفته با دانشجویان دانشگاه امیرکبیر بود. این اعتراضات با دخالت پلیس به پایان رسید. روز ۳۰ مهر، اولین تجمع بزرگ و سراسری در دانشگاه امیرکبیر برگزار شد. روز ۲ آبان دانشجویان دانشگاه شاهرود، تجمعی را برگزار کردند. هشتم آبان تجمعی دیگر در دانشگاه علامه برگزار شد و در پی آن سه دانشجوی دیگر، از جمله یک دانشجوی دانشگاه امیرکبیر، بازداشت و روانه زندان شدند. روز ۱۲ آبان، ۳۰ انجمن اسلامی سراسر کشور با صدور بیانیه ای نسبت به حکم صادره برای دانشجویان دانشگاه امیرکبیر اعتراض کردند و روز ۱۳ آبان تجمعی به همین مناسبت در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران برگزار شد. روز ۲۹ آبان هم زمان با برگزاری نشست دفتر تحکیم وحدت با محوریت «همبستگی با دانشجویان در بند»، اعتصاب غذایی در دانشگاه امیرکبیر در اعتراض به بازداشت دانشجویان شکل گرفت.

 

c.JPG

روز ۷ آبان، آوایی، رئیس دادگستری استان تهران در مصاحبه ای اعلام کرد: «دانشجویان می گویند کار ما نبوده، وزارت اطلاعات بر مجرمیت آن ها اصرار دارد». ۱۳ آبان علی عزیزی، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی امیرکبیر، بازداشت و روانه بند ۲۰۹ شد. روز ۱۷ آبان علی نیکونسبتی، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم، هم بازداشت شد. ولی در مقابل سه دانشجویی که در تجمع دانشگاه علامه بازداشت شده بودند از زندان آزاد شدند. در حالی که با اعتراض سه دانشجوی در بند و وکلای مدافعشان پرونده رسیدگی شده در دادگاه انقلاب به دادگاه تجدیدنظر ارسال شده بود، روز ۲۱ آبان ماه اولین جلسه دادگاه این دانشجویان در شعبه ۱۰۴۳ دادگاه عمومی به صورت غیرعلنی برگزار شد. ۲۳ آبان محسنی اژه ای بار دیگر در مصاحبه ای با رسانه تاکید کرد: «۳ دانشجوی دانشگاه امیرکبیر، بازداشت شده در مسئله نشریات موهن، مجرمند». ۲۶ آبان رئیس دادگستری استان تهران در مصاحبه ای، متقابلا پاسخ وزیر اطلاعات را داد و گفت: «بنا نیست در مورد پرونده های قضایی وزارت اطلاعات تصمیم بگیرد!».

 

 

آذر و دی: تشکیل دادگاه عمومی، صدور حکم برائت، ضرب و شتم دانشجویان در زندان و جلوگیری از آزادی آن ها

 

اول آذرماه و پس از چند ماه تلاش ناموفق برای فرستادن سه دانشجوی در بند به زندان قزل حصار، مسئولین اندرزگاه ۸ زندان اوین با ضرب و شتم فراوان احمد قصابان و مجید توکلی و فحاشی به آن ها، احمد قصابان را از مجید توکلی و احسان منصوری جدا کرده و به اندزگاه ۷ منتقل کردند. مسئولین زندان اوین از انتقال دانشجویان به بهداری خودداری می کردند. چند روز بعد مجید توکلی با ارسال شکایت نامه ای به قوه قضاییه از مسئولین اندرزگاه ۸ و فردی به نامه ضیائی شکایت کرد. ضیائی چند روز بعد از سمت خود برکنار شد، اما به شکایت دانشجویان رسیدگی نشد. این مسئله دوباره موجی از نگرانی را در دانشجویان دانشگاه های سراسر کشور به راه انداخت و روز ۵ آذر تجمعی در دانشکده معدن دانشگاه امیرکبیر در اعتراض به همین مسئله برگزار شد. ۷ آذر آخرین جلسه دادگاه عمومی این سه تن نیز برگزار شد و پس از برگزاری بیش از ۳۰ تجمع اعتراضی در سراسر کشور به مناسبت روز دانشجو، که فصل الخطاب تمامی آن ها اعتراض به بازداشت طولانی مدت دانشجویان بود، در ۲۸ آذرماه دادگاه عمومی حکم بر برائت دانشجویان داد و از زندان خواست تا آن ها را آزاد کند. اعلام تبرئه دانشجویان موجی از شادی در دانشگاه ها ایجاد کرد و دانشجویان در بسیاری از دانشگاه ها به صورت خودجوش جشن هایی برپا کردند. اظهارنظر دیرهنگام حامیان دولت حکایت از عصبانیت مفرط آن ها از صدور چنین حکمی بود.

b.JPG

از روز ۱۰ دی ماه و با فراهم شدن مقدمات آزادی این سه دانشجو انتظار این بود که دانشجویان هر چه سریع تر از زندان آزاد شوند. اما دادیار زندان اعلام کرد از آن جا که یک قسمت از پرونده توسط دادگاه انقلاب رسیدگی شده است، برای آزادی دانشجویان بایستی نظر مساعد دادگاه انقلاب نیز جلب شود. خانواده دانشجویان با مراجعه به دادگاه انقلاب خواستار مساعدت در آزادی فرزندان خود شدند. قاضی شعبه ۶ دادگاه انقلاب به خانواده ها اعلام کرد: «رسیدگی به پرونده در این مجموعه به پایان رسیده و ما صلاحیتی جهت اظهارنظر در این خصوص نداریم». قاضی بابایی اعلام کرد که او این نظر خود را به دادیار زندان ارسال کرده است. اما دادیار زندان با تکذیب چنین امری تاکید کرد که قاضی حداد به وی گفته: «تا من نگفتم، این افراد از زندان آزاد نمی شوند!». مراجعه خانواده ها و دانشجویان به نهادهای مسئول بار دیگر آغاز شد. اما هیچ یک از نهادهای مسئول پاسخ قابل قبولی در مقابل این روال خلاف قانون زندان در آزاد نکردن دانشجویان نداشتند. اواخر دی ماه ۷۸ نفر از اساتید دانشگاه امیرکبیر با ارسال نامه ای به رئیس قوه قضاییه، نسبت به بازداشت طولانی مدت سه دانشجوی دانشگاه امیرکبیر عمیقا ابراز نارضایتی کردند و خواستار آزادی هر چه سریعتر این دانشجویان شدند.

 

 

بهمن و اسفند: تشکیل دادگاه تجدیدنظر، عدم صدور رای در مهلت قانونی

 

اوایل بهمن ها به خانواده دانشجویان اعلام شد منتظر دادگاه نهایی و تجدیدنظر دانشجویان بمانند. دادستان تهران، قاضی مرتضوی، نیز با اعتراض به حکم تبرئه صادره برای دانشجویان خواستار رسیدگی مجدد به این پرونده شد. این پرونده نیز به همراه پرونده دادگاه انقلاب به شعبه ۴۴ دادگاه تجدیدنظر ارسال شد. روز ۱۷ بهمن، آوایی، رییس کل دادگستری استان تهران، اعلام کرد: «هر دو پرونده دانشجویان امیرکبیر در دادگاه تجدیدنظر بررسی می‌شود». یازده روز بعد، ۲۸ بهمن، دادگاه تجدیدنظر دانشجویان نیز برگزار و اعلام شد دادگاه ظرف مدت ۱۰ روز حکم خود را اعلام می کند. یک روز بعد دادگستری استان تهران و سخنگوی قوه قضاییه هم بر صدور رای ظرف مدت قانونی تاکید کردند.

 

a.JPG

جالب آن که قرار بود اول اسفندماه وضعیت سه دانشجوی در بند دانشگاه امیرکبیر در شورای دانشگاه مورد بررسی قرار گیرد، اما رئیس دانشگاه، علیرضا رهایی، اجازه طرح این موضوع را نداد. اساتید می گفتند دکتر رهایی از این که بدون اطلاع و مشورت او نامه ای از سوی اساتید برای رئیس قوه قضاییه ارسال شده است به شدت عصبانی است. روز ۸ اسفند، روزی که قانونی بایستی حکم دانشجویان اعلام می شد، ابراهیم خانی، رئیس دادگاه های تجدیدنظر در مصاحبه ای گفت: «هنوز حکم صادر نشده است، امیدوارم در رسیدگی به پرونده ۳ دانشجوی دانشگاه امیرکبیر انحرافی رخ ندهد». روز ۱۱ اسفندماه مشخص شد وزارت اطلاعات جهت اثبات گناهکاری دانشجویان فیلمی با عنوان «خط سیاه» تهیه کرده و میان مسئولین کشور توزیع کرده است. این مسئله باعث واکنش دانشجویانی شد که در جریان فیلمبرداری از دانشجویان در بند ۲۰۹ بوده اند. مجید شیخ پور، پویان محمودیان و مقداد خلیل پور در خارج از زندان به توضیح محتوای این فیلم پرداختند و مجید توکلی از داخل زندان در این خصوص توضیحاتی را ارسال کرد. در پی آن روز ۱۹ اسفند کلیه مستندات دادستانی و وزارت اطلاعات علیه دانشجویان منتشر شد و مشخص شد هیچ مدرک مستدلی، جز اعترافاتی که تحت فشار در زندان از دانشجویان اخذ شده، در پرونده وجود ندارد.

 

در روزهای پایانی سال ۸۶ در حالی که خانواده این سه دانشجو به شدت چشم انتظار صدور حکم دادگاه تجدیدنظر بودند، قاضی به آن ها اعلام کرد: «با توجه به یک سری ابهامات پیش آمده در پرونده، استعلامی در همین خصوص از دادستانی کرده ایم و منتظر رسیدن پاسخ آن ها هستیم.» خانواده ها به قاضی گوشزد کردند که اگر مهلت خاصی برای دادستانی جهت پاسخگویی نباشد، آن ها هیچ وقت به این استعلام پاسخی نمی دهند تا دانشجویان هر چه بیشتر در زندان بمانند. اما قاضی گفته بود: «دادستان مهلت مشخصی برای پاسخگویی به استعلام دارد.» تا آخرین روزهای سال پاسخ استعلام نیامد و دانشجویان عید نوروز را هم در زندان به سر بردند. پس از پایان تعطیلات عید قاضی اعلام کرده است پاسخ استعلام از دادستانی روز ۲۸ اسفند ۸۶ ارسال شده است و آن ها هم اکنون در حال جمع بندی خود در خصوص پرونده هستند. مسئولین به خانواده دانشجویان گفته اند: «چند روز دیگر منتظر بمانید».

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد