حرف از چنگ عود افتاد باز دل عاشق مایاد یار رو کردپس خوب گوش کنید که حرف از عشق راستین رو میخام بزنم اما نامحرمان اگر هم این رو بخونند باز هم چیزی رو نمی فهمن چون این رو من برای عاشقان راستین مینویسم هرچند تعدادشون کمه اما...مینوسیم
درنیابد حال هیچ پخته خام * پس سخن کوتاه کنم والسلام
بوی جانی سوی جانم میرسد* بوی یار مهربانم میرسد
چون کس اگاه نبود زین راز دل من *با هر ناکسی گفتم زین داغ دل
ان سگی که باشد در کوی اوی*من به شیران کی دهم یک موی او
نوازش سگی که در کوی لیلی بود به دست مجنون
وقتی مجنون میفهمد ان سگ در کوی لیلی بود شروع به نوازش و محبت به سگ میکند و میگوید من یک موی این سگ را به 100شیر هم نمیدهم
خوب من ان مجنونم اما لیلی زمانه کجاست
زندگی اجبار است/ مرگ انتظار است/ عشق یک بار است/ فکر تو تکرار است/ جدائی دشواراست/ کاش گناهی کنم که مجازاتش تبعید به قلب او باشد
چه گناهی که من را هفتاد تازیانه بزنند؟
اما
این حرف جدی دارم میگم که با دوست بد در هر شرایط که شد دوست نشوید یک شعر معروف هم از سنایی در همین رابطه است که میگوید
با بدان منشین که تو که گر چه پاکی تورا پلید کند * آفتاب به آن بزرگی را تکه ابری نا پدید کند
سکوتم را به باران هدیه کردم//، تمام زندگی را گریه کردم//، نبودی در فراق شانه هایت// به هرکسی رسیدم تکیه کردم
یه شب یه ستاره شانس از اسمون افتاد رو زمین بهم گفت دنیارو می خوای یا یه دوست خوب ؟؟؟ گفتم هیچ کدوم . چون یه دوست دارم که واسم مثل یه دنیاست.گرچه مدتی هست که از اون دور افتادم اما گاهی انتظارو جدایی هم قشنگه البته اگر امید دیدار دوست باشد
چه خوش بود روز اشنایی *اگر با وی نیاشد بی وفایی
من نه بی کس بودم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من...........من خودم بودم و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزدپس میمانم
چه زیبا! گفتم دوستت دارم !چه صادقانه پذیرفتی! چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد !چه ابلهانه! با تو خوش بودم !چه کودکانه ! همه چیزم شدی ! چه زود ! به خاطره یک کلمه مرا ترک کردی ! چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم ! چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد! چه بیرحمانه! من سوختم !............ولی هنوز هم دوستت دارم! غریبانه
اما با این وضعیت باز هم نمی دانم محبت را بـر چه کاغذی بنویسم که هرگز پاره نشود بـرچـه گلـی بـنویـسم که هـرگز پرپر نشـود بـر چه دیواری بنویسم که هرگز پاک نشود بـر چه آبـی بنویسم که هـرگز گل آلود نشود وسرانجام بـر چه قلـبی بنویسم که هـرگز سـنگ نشود
یادته یه روزی بهم گفتی هر وقت خواستی گریه کنی برو زیرِ بارون که نکنه نامردی اشک هاتو ببینه و بهت بخنده ... گفتم اگه بارون نیومد چی؟؟ گفتی اگه چشم های قشنگ تو بباره آسمون گریه ش میگیره ... گفتم یه خواهش دارم ؛ وقتی آسمونِ چشام خواست بباره تنهام نزار ... گفتی به چَشم ... حالا امروز من دارم گریه میکنم اما آسمون نمی باره ... و تو هم اون دور دورا ایستادی و داری بهم می خندی
گفتم تو شیرین منی گفتی تو فرهادی مگر؟ گفتم خرابت میشوم گفتی تو ابادی مگر؟ گفتم ندادی دل به من گفتی تو جان دادی مگر؟ گفتم ز کویت میروم گفتی تو آزادی مگر؟ گفتم فراموشم نکن گفتی تو در یادی مگر؟ گفتم خاموشم سالها گفتی تو فریادی مگر؟ گفتم که بربادم مده گفتی نبر بادی مگر
دل دل گفت اشتباه دیده ام ؛ سیاهی قلبت ، تزویر چشمانت و بیگانگی دستانت را ، و باور نکرد ! در گوشش چه گفتی که حال اینچنین ضجه وار می گرید
نگران دنیا نباش بگذار دنیا خودش نگران خود باشد آنچه تو آرزو می کنی ،آنچه می پنداری و آنچه امید داری مهم نیست &آنچه تو هستی مهم است
دل حرم خداست در حرم خدا جز خدا کسی راه مده
تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست ... تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست ... تنهایی را دوست دام زیرا تجربه کردم ... تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست .. . تنهایی را دوست دارم زیرا.... در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد
این جمله قشنگ رو هم بخونید و یاد بگیرید زور وقدرت فصلی و زود می گذرد اما سخن حق تا قیامت باقی می ماند
که این سخن رو جز دلدلدگان چه کسی میتواند بگوید
آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیریم
: زیباترین... تو را برای زیبائیات نمیخواستم... شیرینترین... تو را برای شیرینیات نمیخواستم... عاشقترین... تو را برای عشقت نمیخواستم... تو را برای آرامش ابدی میخواستم... همواره در دو چیز آرام میگیرم... یکی در گهوارهء مرگ... یکی در آغوش تو... بنظرت کدامین، زودتر نصیبم خواهد شد...
تو اولین عشق من و آخرین عشق من تویی نرو منو تنها نذار که سر نوشت من تویی هرگز نمی شد باورم از جدایی حرف بزنی بعد خدا تو زندگی تو خدای قلب منی دوست دارم به خدا بی نهایت به عشق تو به روی تو دیگه دل کرده عادت به خدا این ظلم دل عاشق رو بشکنی به تو محتاجم من مثه ظلمت به روشنی عشق من با من باش دردامو دامن باش تا که دنیا دنیاست پا رو قلبم نگذار دل به عشقم بسپار که دل من تنهاست دوستت دارم به خدا بی نهایت به عشق تو به روی تو دیگه دل کرده عادت
اواز من پرسید من رو بیشتر دوست داری یا زندگی تو خوب من هم گفتم زندگیمو اون هم ناراحت شد اما عشق ساده من نمی دونست که زندگی من اونه
اما بدانید که اگر روزی مرده باشم از دوری دوست خواهم مرد
کان لحظه که مرده باشم ** از دوری دوست مرده باشم
اما حرف اخر اینکه میدانم که این عشق روزی بلای درد بی درمانم میشود و باعث شکار من خواهد شد همان طور که صیاد اهو را به خاطر ناف او شکار میکند
این شعر خواجه نصیر نیز حکایت ما شده
دشمن طاووس آمد پر اوای بساشه را بکشته فر او
گفت من آن آهوم کزناف منریخت آن صیاد خون پاک من
ت
من می خوام کامنت خصوصی ربذارم چه کنم؟شعر مربوط به خواجه نصیر را برایتان ارسال کنم
مگه من میگویم این شعر مال منه اره این شعر ماله خواجه نصیره شعر اول هم ما مولاناست
سلام آقای فتاحی عزیز باید بگم که مطلبتون واقعا فوقالعاده بود بنده شخصا خیلی از مطلبتون لذت بردم و روحم تازه شد چون دوباره شما با این مطلبتون عشق رو در آن دمیدید.یا علی.
خیلی عالیه آقای فتاحی آفرین آُفرین...
آره توام عاشق شدی مثله من؟
مدیر گرامی این سایت
با سلام
سوالاتی داشتم.لطفا ، به این سوال ( های تشریحی / تستی ) ، جواب ( های "کوتاه"(:کوتاهترین پاسخ ممکن/عنوان نویسی/ کوتاه نویسی) / "گزینه ای" (:عددی/حرفی مخفف ))، فقط به ترتیب شماره ی آن سوال_ به یکی از آدرس های پایین نامه(ایمیل ام / وبلاگ ام) _ دهید. ( و اگر احیانا ، نیاز به" جواب بلند" ( توضیح بیشتر شما ) است ؛ لطفا ، آن را به جواب "کوتاه/گزینه ای" قبلی تان _ پس از نماد دونقطه (:) _ بیفزایید .) ؛ مثلا : اگر جواب سوال تستی شماره ی 2 ، گزینه ی 3 باشد ، این گونه بنویسید : "2- 3 : توضیحات ( کوتاه ) احتمالی( شما) ."
این جمله ی " یک شب یه ستاره شانس از آسمون اومد گفت ... .":
1- از کدام کتاب (نام کتاب) برداشتید ؟
3- صفحه ی چند ( از آن کتاب)؟
لطفا ، مرا راهنمایی (و مشاوره) کنید.
منتظرم .
والسلام.
با تشکر ،
علی راعی
رشت
تاریخ : 1/7/87
aa0645@yahoo.com ایمیل :
raa1.blogfa.com وبلاگ :
----------------------------------------------------------------
ضمنا ، برای "توضیح" بیشترم (اگر نیازی است ) ، می توانید :
1- به آدرس ایمیل یا وبلاگ ام ، کتبا ، فقط حرف "ت." (= توضیح بیشتر) ، را بفرستید.
2- یا این که ، با شماره هایم ( در بخش "روابط عمومی" وبلاگ ام ) ، شفاها و سریعا ، مکالمه کنید.
3- یا بالعکس ، برای شرائط ارتباط شفاهی سریعترم ، با شما ، در صورت تمایل تان ، "برنامه ی هفتگی" تماس تلفنی ( شماره (های) تلفن ، به ویژه ، تلفن ثابت )تان یا ملاقات حضوری ( زمان – مکان مقرری ، به ویژه ، در استان گیلان ) تان_به همراه روزها وساعات (تماس/ملاقات)_ را ، اعلام کنید تا با شما ، ارتباط (تلفنی یا حضوری ) برقرار نمایم.
----------------------------------------------------------------
ضمنا از "وبلاگ" ام ، نیز ، می توانید:
1-دیدار کنید و در بخش " سوالات تستی جامعه فهمی" ، نظرات فکری و اجتماعی خود را، فقط ، به صورت " پاسخ های گزینه ای ( عددی ) " ، بنویسید. حتما از نظرات شما استفاده
و از شما ، دعوت به همفکری ، خواهد شد.
2- اگر وبلاگ باز نشد یا مشکلی دیگر پیش آمد ، به آدرس ایمیل ام، کتبا ، فقط حرف "م." (= مشکل پیش آمده) ، را بفرستید.
3- در صورت تمایل و علاقه به " انسان شناسی " ، می توانید وبلاگ ام را _ که موضوع اش "راه های شناخت یک آدم و جامعه ی بشری" است _ در فهرست "وبلاگ / وبسایت"-تان ، پیوند (لینک) کنید.
سلام وبت حرف نداره
خوشحال میشم به منم سر بزنی
_____________**__**_____* __________
___________***_*__*_____* _________
__________****_____**___****** ____
_________*****______**_*______** __
________*****_______**________*_**
________*****_______*_______* _____
________******_____*_______* ______
_________******____*______* _______
__________********_______* ________
__***_________**______** __________
__******_________*_* __ من آپم عزیزم___
*******__________** _______________
_*******_________* ________________
___***___*_______** _______________
___________*_____*__* _____________
_______****_*___* _________________
_____******__*_** ___ من آپم عزیزم____
____*******___** __________________
____*****______*_________________
____**_________* ____منتظرتم ________
من میشناسمش خواستی بهم بگو