KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

تحدی

بسم رب الکریم


سایت افشا در قسمتی از تارنمای خودش مدعی شده توانسته سوره ای مانند قرآن بیاورد. این سایت اشاره می کند به آیه ۲۳ سوره بقره ، ابتدا ببینم خداوند در آیه ۲۳ سوره بقره چه فرموده:

وَ إِن کُنتُمْ فىِ رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلىَ‏ عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَ ادْعُواْ شُهَدَاءَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ صَدِقِینَ

و اگر راجع به این چیزى یعنى قرآنى که ما بر بنده خود نازل کرده‏ایم شک دارید پس یک سوره‏اى نظیر آن بیآورید و گواهان خود را غیر از خدا دعوت کنید، اگر راست میگوئید.

سایت افشا توانسته آیه ای بهتر و انسانی تر از قرآن بیاورد و آن این است:

یا ایها العاقلون لا تقتلوا الذین یلونکم من المخالفین ولیجدوا فیکم رحمة و الانسانیه واعلموا ان الله مع العادلین

ای خردمندان، کسانی از مخالفان که در نزد شمایند را نکشید! تا در شما ترحم و انسانیت را بیابند. و بدانید که خداوند با عدالت پیشگان است!

این آیه را در مقابل آیه ۱۲۳ سوره توبه آوردند آیه ۱۲۳ سوره توبه می فرماید:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِینَ یَلُونَکُم مِّنَ الْکُفَّارِ وَلِیَجِدُواْ فِیکُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ

ای کسانیکه ایمان آورده اید، کافرانی که نزدیک شمایند را بکشید! تا در شما درشتی و شدت را بیابند. و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است!

حال نوشته فوق را نقد می کنیم.

اگر به آیه ۲۳ سوره بقره دقت کنید خداوند در آن می گوید سوره ای یا آیه ای مثل قرآن بیاورید نه اینکه دو کلمه را در قرآن عوض کنید و بگویید مثل آنرا آوردم. اینکه کسی دو کلمه را جابه جا کند و مدعی شود که مثل قرآن را آورده درست نیست. شما به شعرهای مولوی دقت کنید. برای مثال این شعر

بشنو از نی چون حکایت می کند از جدایی ها شکایت می کند.

حال به نظر شما اگر کسی بگوید:

بشنو از من چون حکایت می کنم از گرانی ها شکایت می کنم!

مولوی می شود!؟ یا اینکه توانسته شعری هم رده شعر مولوی بیاورد!؟ همانطور که می دانید جدیداً در پیامکها اشعار و سخنانی را بر وزن اشعار حافظ یا مولوی می آورند آیا این اشعار هم رده اشعار مولوی یا حافظ است! فصاحت و بلاغت دارد! یا یک شعر از من درآوردی جهت مزاح است؟!بنابراین اینگونه عوض کردن معانی آیات را آوردن مثل قرآن نمی گویند. ممکن است بگویند قرآن که غیر از عربی نیست. چگونه متنی رابیاوریم که مثل قرآن نباشد؟! در جواب می گوییم قرآن بغیر از عربی نیست ولی تمام عربی هم نیست. برای مثال مثنوی معنوی، الفاظی بغیر از فارسی نیست ولی همه فارسی هم نیست یعنی کسی مانند حافظ هم می تواند اشعاری هم مرتبه مولوی بیاورد . کلام قرآن هم همین است که اگر شما می توانید کلامی مثل کلام قرآن بیاورید. که به اعتراف تمام عرب قرآن کلامی دارای فصاحت و بلاغت است و آوردن شبه آن محال است.

از طرفی دیگر به این آیه که سایت افشا آنرا بیان کرده اشکال منطقی هم وارد است. آیه ۱۲۳ سوره توبه در مورد کافر حربی ست. کافر حربی کسی است که شمشیر برداشته و بر علیه مسلمانان قیام کرده حال اینکه برای مثال می گویند کسانی از مخالفان که در نزد شمایند را نکشید! تا در شما ترحم و انسانیت را بیابند غیر منطقی است، برای اینکه شما در کدام جنگ دیدید که سربازان به دشمن تا دندان مسلح در حال حمله ترحم کنند! اگر ترحم کنند کشته می شوند!

قرآن مسئله را خیلی بالاتر بیان کرده و آن اینکه در هنگام جنگ با کفار با تمام قوا بجنگید اما بعد از جنگ و در اسارت به آنها ترحم کنید و حتی بعد از مدتی و بعد از ربیت آنها را آزاد کنید. این است برنامه تربیتی و والای اسلامی.

و اما در جای دیگر سایت افشا مدعی شده کسانی آیاتی از قرآن آورده بودند که با دقت به بعضی از آنها کاملاً مشهود است که بلاغت قرآنی را ندارد و کلامی دعا مانند است و همچنین بقیه سوره ها غالباً از آیات قرآنی استفاده شده اینگونه که الفاظی در وزن و حتی عین کلمات آیات قرانی را با اندک تغییری به نام سوره یا آیه جدید معرفی کردند برای مثال این :

قل یا ایها المسلمون انکم لفی ضلال بعید!

بگو ای کسانی که اسلام آوردید همانا شما از حقیقت دورید!

که بسیار شبیه به این آیاتی است که در قرآن در اولش قل وجود دارد مثل ۲۶ آل عمران و ۲۷ انعام یا ۱۰۵ توبه و..... و بعد از آن هم از یا ایها الذین مسلمون استفاده کردند همانطور که خداوند در بسیاری از آیات از یا ایها الذین آمنو استفاده می کند مانند ۱۰۴ بقره ۱۵۳ بقره و.... و همچنین در آخر آیه از کلمه لفی ضلال بعید استفاده می کند همانطور که خداوند در آخر در آیه ۳ سوره ابرهیم فرموده : اولئک لفی ضلال بعید

کاملاً مشهود است این آیات همه بر وزن بشنو از من چون حکایت می کنم است!! و بار ندارد و می توان به آن یک کپی رایت ناشیانه گفت . ناشیانه از آن جهت که نه منطق در آیاتش است و نه محل تعقل و حکم.

 

نظرات 12 + ارسال نظر
رویا, IT, جمعه 9 فروردین 1387 ساعت 16:23

استدلال های جالبیه! ممنون!!

, , جمعه 9 فروردین 1387 ساعت 16:45

تاریخ همواره تکرار می شود!

علی منتجبی , , جمعه 9 فروردین 1387 ساعت 18:15

سلام آقای پاکروان من این کار رو نکردم که مثلا یه تیکه از آیه رو عوض کنم بلکه شما دارید:الم. من گفتم :مرصی.یعنی کاملا یک آیه ی جدید و همونطور که الم معنی خاصی نداره مرصی هم معنی خاصی نداره.

سلام دوست عزیز آقای منتجبی
پاسخ شما توسط سرکار خانم فتاحیان در پنجمین نظر درج گردیده است.
با سپاس فراوان از شما دوست عزیز

یک نظر, , جمعه 9 فروردین 1387 ساعت 18:19

مگر شما عینا تفکری دارید که من دارم یا شخص دیگری دارد؟!
مگر من میتوانم عینا تفکری مثل شما بیاورم. خودتان هم میگویید مثل مولانا نمیتوان آورد. من میگویم هیچ انسانی شبیه هم فکر نمیکند که بخواهد کلامی مثل هم بیاورد. چرا کمی نمی اندیشید و از اندشیدن میترسید؟!
چرا کمی تفکر نمیکنید و ترس را خدای خود ساخته اید؟! چرا تفکر خود را بخاطر ترس از خدای خشنی که تعریف کرده ایم، در گوشه ای طرد کرده اید و همیشه دوست دارید تفکر دیگران را بپذیرید و جایگزین تفکر خود کنید؟! چرا مقابله به مثل و خشونت و عقوبت و مرگ و عقده و سیاهی و سرکوب تفکر را خدای خود ساخته اید؟! خدایی کوچک، که عذاب میکند!!!! آیا خدا اینقدر کوچک است که مخلوق خود را که خودش آفریده عذاب کند!!!! خدایی که عاشق مخلوقات خود است؟!!!! نه این تفکر سیاه بی خدایی است. خدا عاشق مخلوقش است. همه ما دارای فطرت انسانی هستیم که با ناشکری به حامیان خود که همه از خداییم و تجاوز به هم و بی احترامی به تفکر خود و دیگری، مایه بدبختی هم شده ایم. خدا در موقع خلقت، همه نعمت خود را بر ما موجودات تمام کرد چرا خدا را مدیر کرده ایم؟! چرا ضعف های خود را به خدا نسبت میدهیم و دروغ میگوییم؟! ما از فطرتمان برای پذیرش مذهب استفاده میکنیم و وقتی به تناقض میرسیم فطرتی را هم که برای پذیرش آن استفاده کرده ایم ممکن است زیر پا بگذاریم. خیلی سخت است که فطرت انسانی را از مذهبی که در هم گره خورده اند جدا کنیم، برای همین است که اکثر مذهبیانی که مذهب را کنار میگزارند یا به تناقض میرسند، چون از فطرت انسانی را برای پذیرش مذهب استفاده کرده اند آن را هم همراه با مذهب له میکنند و دارای صفات غیر انسانی مثل دیکتاتوری و زورگویی و قدرت طلبی و تنفر از همه مخلوقات و سرکوب گری و نژاد پرستی و بی احترامی به هستی و دیگر رذایل غیر انسانی میشوند. این شیطان است که آرزو دارد در تفکر شما ترس و آرزوی مرگ باشد که سریع تر آرزوی مرگ کنید و این فرصت گرانبهای زندگی که گنجینه ویژه ای به نام تفکر به همراه دیگر گنجینه ها که فطرت انسانی است دارد را از دست دهید. آیا شما دوست دارید به جای استفاده صحیح از فرصت هستی و شکر گزاری و زندگی در کنار هم که تنها با احترام متقابل به هم میسر است گمراهی را که با بی فکری و ترس و بی احترامی حاصل میشود را از دست دهید؟! آیا خدایی که تعریف شود، واقعا خداست؟! خدایی که با تعریف ما کوچک میشود؟! آیا خدا محدود است که در عرش بنشیند؟! چرا کمی تفکر نمیکنید که یک انسان دوست و دوستار مخلوقات خدا هیچ وقت خود را برتر از بقیه معرفی نمیکند و نمیجنگد و تحمیل نمیکند. چرا تفکر کسانی را میپذیرید که همیشه از مرگ میسرایند و از همه متنفرند و بدنبال دشمن و جنگ هستند؟! چرا تفکر خود را دور انداخته اید؟! چرا بجای استفاده صحیح از هستی و زندگی و بهتر کردن آن و استفاده از گنجینه های آن، مرگ را مقدس کرده اید و مرده پرستی میکنید و آرزوی مرگ دارید؟!و به استفاده از فرصت زندگی و انسانیت و فطرت پاک خود توجه نمیکنیم؟! چرا خدا را در حد کوچکی خود تعریف میکنیم؟! و چرا اصلا خدا را تعریف میکنیم که بخواهیم از او بترسیم؟! آیا جدا خدایی که انسان را میترساند خداست یا ترسویی به نام شیطان که ما را میترساند که فرصت زندگی را تباه کنیم؟! بالاخره ما میخواهیم روزی فکر کنیم تا زندگیمان بهتر و با فطرتمان یکی شود یا میخواهیم با ترس همه زورها و اجبار ها را قبول کنیم تا تباهی ادامه یابد؟! لطفا بیاندیشیم و به تفکر خود و دیگری احترام بگذاریم که تنها راه با هم زیستن احترام متقابل به هم هست نه پذیرش یک مطلب. این یک توهین شیطانی به هم است که میگوید همه مثل هم فکر کنید. اصلا قدرت خلقت انسان به تفکرات متفاوت است که باید به آن احترام گذاشت. هر کسی تفکری دارد و زیبایی زندگی انسان به همین تفکرات متفاوت همدیگر است که هیچ انسانی شبیه هم فکر نمیکند که با احترام به هم میتواند پیشرفت و عظمت انسان را نمایان ساخت.
لطفا نترسیم و تفکر کنیم و به فطرت عاشق و پاک و زیبای خود توجه کنیم و به خود و دیگری احترام بگذاریم که همه اوییم و در سیاستهای کثیف آلوده نشویم
آرزوی موفقیت و سلامتی و پیشرفت فکری و انسانی شدن زندگی و بهتر زیستن و استفاده هر چه صحیح تر از فرصت زندگی را دارم
با تشکر

به نام یگانه خالق عشق و زیبایی ها
با سلام خدمت شما دوست عزیز
شما متن من رو به دقت مطالعه نکردید، لطفاً متن را کمی با دقت تر مطالعه کنید، من در متن همچین حرفی نزدم که کسی نمی تواند کلامی مانند مولوی بیاورد. من گفتم اگر کسی به تقلید از کلام مولوی کلامی بیاورد و یا جای چند کلمه را عوض کند، به کلامش، کلامی مانند کلام مولوی نمی توان گفت و او را در رده مولوی نمی توان قرار داد.
اما در این باره که می گویید خداوند مخلوقاتش را دوست می دارد و دوست ندارد آنها را عذاب کند یا بترساند باید بگویم، کاملاً درست است که خداوند مخلوقات را دوست می دارد و نمی خواهد آنها را بترساند و یا عذاب کند، این مثل مانند مثل یک پزشک و بیمارش است، که اگر پزشک برای درمان بیمارش مثلاً یک پنی سیلین تجویز می کند، هیچگاه پزشک نمی خواهد بیمار را آزار دهد و یا او را بترساند، بلکه این تدبیر برای درمان بیمار و پاک شدن او از ویروسهاست.
در این مورد هم که می گویید طرز تفکر افراد متفاوت است با شما کاملاً موافقم، اما حق تنها یکی است...
با سپاس از شما دوست عزیز
به امید سلامت و موفقیت در همه عرصه ها برای شما دوست گرامی

فتاحیان, فناوری اطلاعات, جمعه 9 فروردین 1387 ساعت 18:21

سلام/آقای منتجبی این حروف مقطعات هر کدام رموز خاصی هستند/پیشنهاد می کنم اول کتب مربوطه را مطالعه بفرمایید بعد قصاوت کنید چون خدا کار عبث انجام نمی دهد که حتی حرفی از سخنانش بی معنی باشد.

با سلام
ممنون از مسئولیت پذیریتون
اجرکم الله

یک نظر, , جمعه 9 فروردین 1387 ساعت 18:46

من کل قرآن را مطالعه کرده ام و روی آن ۵ سال فکر کرده ام و این تنها نظر من هست
تمام حرف من در این خلاصه میشد که تفکر کنیم و به تفکر خود و دیگری احترام بگذاریم و از خدا بخاطر افکار خود نترسیم که اگر چنین بود عقل و فکری در انسان نبود و اینکه به فطرت پاک و عاشق و روشن خود به نام انسانیت که نورانی است توجه کنیم و به هم احترام بگذاریم. تنها راه با هم زیستن احترام متقابل به هم است که عشق و دوستی و خوبی و صفات پاک انسانی را بهمراه میاورد نه پذیرش یک تفکر که با ترس یا به زور یا بدون علاقه، که دشمنی و دیگر رذایل غیر انسانی را پدید میاورد
پس فکر کنیم و نترسیم و به فطرت انسانی خود توجه کنیم
با تشکر

من از شما به خاطر توصیه به تفکر بسیار سپاسگذارم و همینطور احترام به یکدیگر را بسیار دوست دارم و اگر از پستهای من بی احترامی به دوستان را برداشت کرده اید کاملاً اشتباه کرده اید زیرا من هرگز چنین قصدی نداشته ام و نخواهم داشت.
و اما در مورد یگانگی تفکرات خدمت شما عرض کنم که تفکر درست است که متفاوت است اما حق تنها یکی است.
با تشکر فراوان از شما دوست گرامی

یک نظر, , جمعه 9 فروردین 1387 ساعت 19:04

زیبایی در تفکرات متفاوت نهفته است و زندگی این تفکرات متفاوت بدون خشونت و با احترام متقابل به هم میسر است که عظمت انسانی را نشان میدهد. میتوان گفت خدا تمام این هستی و تفکرات متفاوت است ولی نه یک حرف حق و فکر خاص
من هم مثل بقیه موجودات هستی از خدا هستم پس دلیل ندارد مرا کسی مجبور و زور کند که حتما این حرف را بپذیر که اگر نپذیری عذاب میشوی؟! آیا ترس درست است؟!
ولی من هم به کسی تجاوز، بی احترامی و جنگ نمیکنم که چرا مثل من نمیاندیشی و عقیده نداری. زیبایی در این است ما بتوانیم از تفکرات هم برای پیشرفت انسانیت و عظمت او برای همراه کردن زندگی با فطرت پاکش تلاش کنیم و به خود و دیگری احترام بگذاریم و با هم زندگی کنیم. اینگونه میتوان با هم دوستانه و عاشقانه و انسانی زندگی کرد نه با تحمیل افکار به هم که دشمنی و جنگ و کینه و تنفر و خیلی از صفات بد غیر انسانی را پدید میاورد
تفکر کنیم و نترسیم و احترام بگذاریم و لذت ببریم از فرصت بودن
با تشکر

سلام دوست عزیز
کسی به شما نمی گوید که اگر بر خلاف میل من عمل کنی تو را عذاب خواهم کرد یا ....
منظور از این کلام این است که به نفس خویش و دیگران ستم نکنی و حق و حقوق هر شخصی را رعایت کنی ، نه اینکه مطابق میل من عمل کنی.
آیا دوست می داری شخصی به تو ستم کند و سپس خداوند آن شخص را مجازات نکند و به سزای اعمالش نرساند؟!!! آیا این را عادلانه می پنداری؟!! اگر اینچونین است سخت در گمراهی آشکار هستی.
امیدوارم من اشتباه برداشت کرده باشم!
به امید هدایتی به راه راست از جانب پروردگار یگانه

یک نظر, , جمعه 9 فروردین 1387 ساعت 19:14

من تنها نظرم را گفتم ای نهاد پاک انسانی که برایتان احترام قائلم و تنها در ابتدای نظرم به متن شما پاسخ دادم، مابقی نظراتم است که با نهایت معذرت خواهی در این قسمت نوشتم
اگر در قسمت نظرات متن شما نوشتم معذرت میخواهم چون نمیتوانم آن را در قسمت جداگانه بنویسم
دلیلش هم حفظ امنیت برای خودم که احترام برایش قائلم است چون فکر نمیکنم آزادی کامل برای بیان افکار وجود داشته باشد که یکی از مشکلات ما هم هست
با تشکر و معذرت از شما

دوست گرامی من با سلامی دوباره
من نیازی به عذرخواهی شما ندارم، زیرا خود را لایق بخشش نمی دانم، اوست که باید ببخشد. امید است پاسخ خود را دریافت کرده باشید.
با تشکر فراوان از شما دوست عزیز و آرزوی بهترینها برای شما

علی منتجبی , , جمعه 9 فروردین 1387 ساعت 19:51

با سلام خدمت آقای پاکروان و خانم فتاحیان.من بنا به توصیه ی دوستان ترجیح میدم ادامه ی بحث رو به صورت حضوری پیگیری کنیم البته اگه شما مثل آقای طهرانی نباشید و پیشنهاد منو قبول کنید چون ایشون نه حاضر به مباحثه ی حضوری شد و نه حاضر به مباحثه ی تلفنی.حتی حاضر نشدند عکسشونو بذارند که حد اقل بدونم با کی بحث میکنم.

سلام دوست عزیز من با جلسه ی ظهوری موافقم. شاید بپرسید چرا ظهوری و چرا حضوری نه!!!
زیرا ما هم اکنون حاضر هستیم اما برای یکدیگر ظاهر نیستیم.
لطفاْ زمان را انتخاب نمائید در صورت توان حاضرم

فتاحیان, , جمعه 9 فروردین 1387 ساعت 20:00

سلام/آًای منتجبی بنده خودم پیشنهاد دادم که اینطور بحث ها حضوری باشد و در پستی که با عنوان( یک پیشنهاد)گذاشته بودم این مسئله را مطرح کردم.
ولی از آنجایی که دوستان تمایل چندانی به برگزاری چنین جلساتی نشان ندادند بنده هم پی گیری نکردم.
ولی باز هم نه تنها به شما بلکه به دوستان دیگر پیشنهاد می کنم که برای تشکیل چنین جلساتی نظرات خودشان را ابراز کنند!

سلام / با نظر شما موافقم
لطفاْ زمان را انتخاب نمائید در صورت توان حاضرم

, , جمعه 9 فروردین 1387 ساعت 23:53

اینم چند آیه جدید برای تازی نامه:

انا خلقنا الاحمدی نجاد سهوا و انا لخلقهم لنادمین(ما احمدی نژاد را اشتباهی آفریدیم واز خلقتش پشیمانیم) سوره توبه آیه اصلاحیه
*********
««اذا خلقنا کم بیضتا بیضا »» فکر کردید ما شما را تخمی تخمی آفریدیم

سلام دوست عزیز
امیدوارم خدا هدایتت کنه
واقعاْ در گمراهی آشکار هستی کاش به جای این سخنان باطل و بیهوده کمی به تفکر می نشستی و اینگونه خودت را به بازی نمی گرفتی.
حالا خودت قضاوت کن، آیا یگانگی خداوند و بی همتا بودن کلامش درست نیست؟
برایت آرزویی جز هدایت از سوی پروردگار یگانه ندارم.

, , شنبه 10 فروردین 1387 ساعت 11:52

salam.vaghean por mohtava bood vali vaghean man az inke mibinam eslame va ghoran va peighambar va hata khode khoda enghadr mokhalef darand narahat misham vali in ha hamash dale bar bi kheradie khode mobarezane eslam va ghoran ast albate bi gheiratie bazi az moslemin bemanad!!!!!!!!!!!!! ke sedashoon dar nemeiad rasti inam begam shakhsi be esme ehsane jami filmi komedi raje be paiambare pak va moghadase ma sakhte va man vaghean moteasafam baraie khodam va hameie mosalmanani ke mitoonan kari konan va nemikonan !!!!!!! hata khodemoon ham dar iek jame koochike daneshjooie ba ham kenar nemeiaim che berese be jame doniaie bi rahm va khashene emrooz!!!!!!!!!! be omide zohoore monjie bashareiat

سلام دوست عزیز
بله کاملاً درست است بسیاری از مشکلات ما مسلمین از بی اتحادی و متفرق بودنمان و همچنین بی مسئولیتیمان است کاش روزی فرا رسد که مسلمین با یکدیگر متحد شده و از حق در برابر باطل دفاع نمایند.
آری آنروز فرا می رسد، اما شاید تا ظهور یگانه منجی عالم بشریت هرگز فرا نرسد!!!
به امید ظهور سبزش در کنار حضور گرمش
برای تو دوست عزیز آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
... و الله یحب الصابرین (آیه شریفه ۱۴۶ سوره مبارکه آل عمران)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد