بسم رب العظیم
با همه ی بیسر و سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی ام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام
آمده ام با عطش سالها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا که بگیری و بمیرانی ام
خوبترین حادثه میدانمت
خوبترین حادثه میدانی ام؟
حرف بزن! ابر مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانی ام
حرف بزن، حرف بزن، سالهاست
تشنه ی یک صحبت طولانی ام
ها به کجا میکشی ام خوب من
ها نکشانی به پشیمانی ام
ha ie ke gofti che jaleb bida
سلام دوست من
من نویسنده مجموعه شعر ؛دستم به داد دهانم نمی رسد؛ می باشم
خوشحال می شوم که دعوت من را بپذیرید و در کلبه شاعرانه تنهایی هایم میهمان شوید