تحلیلی از انتخابات پیش رو
با درود بر همهی همکلاسیهای آگاه و آزاد اندیش
مقدمه:
دوستان عزیز٬ به واقع شرایط مبهمی پدید آمده٬ چنان که بسیاری از سیاست مداران و تحلیل گران سکوت پیشه کرده و یا حداکثر به گفتهی دیگران اکتفا مینمایند٬ تصمیم گیری در این شرایط بسیار دشوار بوده و باید بسیاری از جوانب را در نظر گرفت و برآیندی حصول گردد و تصمیمی ساطع گردد. در هفتهی جاری و چند ماههی اخیر این افتخار را داشتم تا پیگیرانه موارد پیش رو را دنبال نموده و در نهایت شاید بتوانم آنچه به نظرم صحیح میآید را ترسیم نموده و بر پایهی آن حرکت نمایم٬ امید به آنکه مقبول شما نیز واقع گردد:
مروری بر آنچه در این انتخابات گذشت:
خوشبختانه در این انتخابات٬ سیر صعودی و مثبتی از طرف شرکت کنندگان آن دنبال شده و از معدود انتخاباتی بود که از حدود یک سال پیش از آن بحثها و گفتمانها پیرامون گروهها و احزاب شرکت کننده در آن دنبال میشد٬ نیک به یاد دارم که اصلاح طلبان از سال گذشته ائتلاف موفق شوراهای شهر٬ بلافاصله پس از پایان آن در صدد تکرار آن در ابعاد وسیعتری بر آمدند و گفتمانها بر حول آن صورت گرفت٬ و این گفتمانها تا زمستان امسال ادامه یافت و اصلاح طلبان پیش از همه برنامهی جامع و کامل خود را همراه با راهکارهای خود ارائه نمودند و زمان ثبت نام فرا رسید٬ در زمان ثبت نام لیست نیز آنان چند برابر ظرفیت لازم ثبت نام نمودند تا سد صلاحیتها نیز پیشبینی شده و در هر صورت کامل عمل نموده باشند٬ زمان اعلام صلاحیتها که فرا رسید٬ باری دیگر اقتدارگرایان نشان دادند که عزم خود را جزم نمودهاند تا به وعدههای خود برای اجتناب از ورود اصلاح طلبان و دگر اندیشان عمل نمایند٬ و اصلاح طلبان ماندند و حداکثر ۱۵۰ کرسی برای رقابت!
این بدان معنا بود که اکثریت مطلق این مجلس تکلیفشان روشن بود و منصوبینش را میشناخت٬ حال برای ۱۵۰ کرسی باقی مانده چه باید انجام میشد؟ آیا شرکت و یا عدم شرکت؟
در واقع حاکمیت تمامیتخواه، گروههای اصلاحطلب را در وضعیتی قرار داد که گزینش هر یک از تاکتیکهای شرکت یا عدم شرکت، صدمات سیاسی و اجتماعی گوناگونی را متوجه این احزاب خواهد کرد. این تنها بخشی از برنامه چند وجهی برای حذف بنیادین اصلاحطلبان از عرصه سیاسی است. درنتیجه، در انتخابات پیش رو، تنها در نظر گرفتن موارد غیررقابتی و غیرآزاد بودن انتخابات در سنجش میزان تقویت فرآیند دموکراسی مفید نیست و بسیاری از « ملاحظات عملی » نیز باید از سوی گروههای سیاسی مورد توجه قرار گیرد. تمام این ملاحظات نظری و عملی دررویارویی با برنامه امنیتی و چند وجهی حاکمان تمامیتخواه باعث شده است که برخی از گروههای اصلاحطلب با قرار گرفتن در وضعیت «نه شرکت ، نه عدم شرکت» در واقع یک تاکتیک میانه به عنوان « مشارکت محدود » را انتخاب کنند. از نظر این گروهها این گزینه تنها راه گذار از شرایط دشوار کنونی بوده است.
وضعیت پیش آمده و رویکردهای ما
با وضعیت پیش آمده حال ما باید تصمیم سازی خود را در جهت بهکرد اوضاع برداریم٬ در ابتدا باید اهداف خود را متصور و ترسیم نماییم٬ تا راهکار مناسب را در یابیم٬ به نظر میرسد که در دنیای پست مدرن امروز٬ دموکراسی به معجونی بدل گشته که تمام خواستههای ما را برآورده نموده و ما را به ایده آلهای خود٬ به معنای آزادی٬ برابری٬ عدالت٬ آرامش٬ اقتصاد مناسب و ... میرساند٬ بنابراین میتوانیم هدفمان را دموکراسی تعیین نماییم.
برای دستیابی به چنین هدفی سه راهکار کلی را میتوان متصور شد: محافظه کاری٬ اصلاح طلبی و یا انقلابی گری.
به نظر میرسد که با تجربهی ۲ انقلاب در صدهی اخیر چیزی جز وضع موجود عاید ما نگشته٬ بنابراین این راه را میتوان حذف شده یافت٬ اما راهکار محافظه کاری هم که قناعت به وضع موجود است و در حالات بازگشتی خود بازگشت به گذشته میباشد٬ که مسلما ما خواستار چنین وضعی نیز نمیباشیم٬ بنابراین تنها راه مانده اصلاح طلبی میباشد که یاری رسان است.
اصلاح طلب انسانی متعادل است که خواست خود را با زبان نرم و هنجارهای جامعه مطرح می کند. بر همین اساس صندوق رای بهترین محل برای خواست اصلاح طلبانه است، چرا که منجر به تغییری بهنجار و دور از خشونت می شود.با نگاهی به تاریخ سیاسی جهان متوجه می شویم که تمامی خواست های اصلاح طلبانه، چون براساس مفهوم مثبت و زیبای واژه اصلاح صورت گرفته موفق بوده است.
بنابراین در پیشبرد حرکت اصلاحی باید از تمامی ظرفیت ها و امکانات قانونی جهت محدود و پاسخگو کردن قدرت، ممانعت از شکل گیری حاکمیت یکدست غیر دموکراتیک و بوجود آوردن فضایی بازتر برای فعالیت قانونی و آزادانه آحاد مردم بهره برد و انتخابات را امکان و فرصتی مهم در این مسیر ارزیابی نمود٬ بنابراین برای جلوگیری از یکصدایی دوباره اقتدارگرایان و اجتناب از بیش از پیش به قهقرا رفتن از وضعیت کنونی باید در شرایط موجود پیش آمده اقلیتی از صدای مخالف اقتدار گرایان و همگام اصلاحات را روانهی مجلس ساخت تا لااقل موجب پسرفت بیش از پیش ما نگردد...
رویکردهای مخالف و نقیض
اما در این بین به حتم دوستانی هستند که با رویکرد ذکر رفته مخالفت داشته و راهکارهای دیگری را متصور میگردند که تلاش میگردد تا در این قسمت پاسخی به این دوستان نیز داده شود.
سخنی با دوستان تحریمی
دوستان عزیز تحریمگرا٬ به حتم تحریم یک انتخابات به عنوان یک شیوهی مبارزهی سیاسی در بسیاری از موارد کارکردی و قابل اجرا و همچنین نتیجهای را نیز در بر نخواهد داشت٬ اما آیا در ایران ما نیز چنین میباشد؟
در ایران عزیز متأسفانه و یا خوشبختانه شرایط متفاوت است.
در انتخابات جاری بسیاری از مردم شریف ایران به انتخابات مجلس از بعد سیاسی آن نمینگرند٬ بلکه به آن از بعد معیشتی مینگرند٬ بنابراین همیشه چیزی در حدود ۵۰٪ از جمعیت ایران در این انتخابات شرکت میکنند٬ پس دوستان تحریم گرای ما را از هدف مشروعیت زدایی دور ساخته و این راهکار را مناسب نمیسازد چراکه ایران عزیز پتانسیل تحریم را ندارد.
سخنی با دوستان انقلابی
در امتداد دوستان تحریم گرای٬ اگر فرض کنیم تحریمی موفق نیز به وقوع پیوست در امتداد آن به دنبال انقلابی و یا کمکهای خارجی و یا دیگر الگوها هستیم٬ رویکرد انقلابی پیشتر نیز ذکر رفت و تجربهی ما در این ۱۰۰ سال گذشته خود مؤید همه چیز میباشد٬ کمکهای خارجی را نیز میتوان در منطقه مشاهده نمود٬ وضعیت عراق و افغانستان خود نشانگر میباشد٬ پس دیگر ابن سودا را در سر نپرورانیم که جز به ترکستان ره به جایی نخواهیم برد.
سخنی با دوستان خسته و نا امید
در این بین دوستانی هستند که از هشت سال اصلاحات٬ وضع کنونی و ... اظهار خستگی و نا امیدی مینمایند٬ دوستان عزیز٬ همانطور که بارها ذکر رفته حرکت اصلاحات حرکتی است تدریجی و مداوم که ما باید آن را سالها طی نماییم تا افقهایی روشن گردد٬ و سیاست هم عرصهای نیست که گهی تند و گهی خسته رویم٬ بلکه باید در آن آهسته و پیوسته گام برداشته و به اهداف نزدیک گردیم٬ که اگر چنین نباشد٬ اقتدارگرایان در کمین نشسته٬ و از خستگی ما نهایت استفاده را به مانند دولت نهم خواهند برد.
سخنی با دوستان آرمان گرا
یکی دیگر از دلایل ناامیدی دوستان ما٬ آرمان گرایی آنان میباشد٬ دوستان عزیز٬ همیشه این نگاه ۱۰۰٪ ماست که ما را به گذشته باز گردانده و مانع پیشرفت می میگردد٬ ما برای رسیدن به مقصد باید گامهایی را طی نماییم٬ اگر بنا بر این باشد که برای طی نمودن مقصدی ۱۰۰Km پس از طی نمودن ۲۰Km اظهار خستگی و نا امیدی کرده و به مبدأ باز گردیم٬ ما هیچ وقت به مقصد نخواهیم رسید٬ پس باید با طی نمودن گامهایی مستمر و مداوم مسیر را طی نموده و در نهایت به آرمان والایمان رسیم٬ پس حق خسته شدن و مأیوس شدن نداریم! و ضمنا به قول جناب خاتمی در این انتخابات هدف جذب رأی نیست٬ هدف نجات کشور است...
سخنی با دوستان توطئه نگر
اما دوستانی هم هستند که همیشه سخن از افرادی میآورند که خود نتایج انتخابات را تعیین کرده و افراد مورد دلخواه خود را بر مسند کار خواهند آورد٬ برای این دوستان امثال فراوان است٬ دوستان عزیز٬ خرداد ۷۶ را فراموش نکنیم٬ و یا مجلس ۶ که با شرکت ۶۰٪ مردم در آن انتخابات مجلسی راستین شکل گرفت و یا همین انتخابات ریاست جمهوری که عدهای میگفتند٬ اگر همهی کرهی زمین هم به آقای احمدی نژاد رأی دهند این آقای رفسنجانی خواهند بود که از صندوقهای رأی بیرون خواهند آمد...!!!
مثال از این دست فراوان است٬ اما واقعیت این است که اگر ما حضوری حداکثری بالای ۶۰٪ داشته باشیم٬ میتوانیم نتیجه را آنچنان که مطلوبمان است رقم زنیم و لاغیر.
سخنی با دوستان بی تفاوت
دوستانی هم هستند که نسبت به وضع موجود بیتفاوت بوده و برایشان اهمیتی ندارد.
دوستان عزیز به واقع اگر شرایط کنونی را مطلوب میدانید٬ من نیز با شما هم رأی شده و بیتفاوتی را (که حتی در شرایط مطلوب نیز صحیح نیست) پیش میگیرم٬ ولی به واقع چنین نیست٬ تورم ۲۰٪٬ افزایش ۳۰۰٪ قیمت مسکن٬ سکه ۲۷۰هزار تومانی٬ سرکوب شدید دانشجویان٬ فضای بسته موجود٬ سیاستهای ماجراجویانه خارجی و حراج این مرز و بوم همگی مؤید وضع نا به سامان موجود است٬ آیا به واقع میتوان در مقابل این وضعیت بی تفاوتی را پیشه نمود؟
آیا نسبت به سرنوشت خود میتوانیم بی تفاوت باشیم؟
سخنی با دوستان منتقد نسبت به همهی مسائل و راهکارها
اما دوستانی هم هستند که منتقد همهی شیوهها و روشها هستند و عدم شرکت و تحریم را بر میگزینند٬ و حداکثر معتقد به فشار از پایین و تقویت جامعهی مدنی هستند٬ دوستان عزیز٬ ما نیز به مانند شما اعتقاد بر تقویت جامعهی مدنی داریم٬ ولی زمانی که اقتدار گرایان قدرت را در دست گیرند٬ آیا به ما اجازهی چنین امری را خواهند داد؟!!! یا با سرکوبها خود کوچکترین حرکات را سرکوب خواهند نمود؟!! از آن گذشته٬ فشار از پایین بدون چانه زنی از بالا دارای کارکرد مفیدی نخواهد بود٬ باید در بالا هم دارای نیروهایی بود تا بتوان از کارکرد لازم بهره مند بود٬ آیا جز این راهکار شیوهی دیگر را مد نظر دارید؟
سخنی با دوستان اصول گرا
اما دوستان اصول گرای من٬ به واقع چه برکتی از مجلس ۷ عاید ما گشت؟! جز تورم ۲۰٪٬ افزایش فقر٬ چوب حراج زدن بر این آب و خاک و ... (آنقدر مشکلات فراوان است که از شمارش آنها ناتوانم) بیاییم صادقانه با هم سخن گوییم٬ اصل و اصول خود را بر چه پایهای نهادینه نمودهایم؟
رو به قهقرایی رفتن جامعه و یا پیشرفت آن؟
به نظر میرسد که سیاست موجود اتخاذ شده توسط اصولگرایان بر هدف نخست خهادینه گشته٬ بیاییم با هم پیشرفت جامعهی خود را خواستار شویم و آن را پی جوییم٬ که در برابر اصول نیز پایدار و مستدام باشیم.
سخن آخر
واقعیت این است که دایره عمل اصلاحطلبی در انتخابات مهندسی و مدیریت شده پیشرو بسیار محدود و تنگ شده و درست است که اکثریت چهره های مشهور اصلاحطلب در انتخابات آینده به تیغ ناصواب نظارت استصوابی شورای نگهبان قلع و قمع شدهاند اما برای همه کسانی که طالب اصلاح، آرامش، رفاه مردم و پیشرفت کشور هستند چارهای جز این نمی ماند که این بار «نه» بزرگ خود را به گونه ای دیگر بیان کنند.
هنوز در تعدادی از حوزه های انتخابیه می توان در میان کسانی که به هر علت باقی ماندهاند افرادی را جست که نماینده واقعی مردم باشند. هنوز می توان با حضور و انتخاب آگاهانه اقلیتی از نمایندگان را به مجلس فرستاد که با آگاهی، ایمان و شجاعت و با تکیه بر حمایت اکثریت مردم بتوانند برهم زننده طرحهای اقتدارگرایانه حاکمیت یکدست برای نقض کامل حقوق شهروندان و تبدیل «جمهوری اسلامی» به «حکومت اسلامی» باشند.
هنوز می توان بر اندیشههای روشن، ارادههای مصمم و دلهای پرسوز– هر چند محدود- نقش امید زد و برای دفاع از آزادی و استقلال و پیشرفت کشور و پاسداشت دستاوردهای اصلاحات رأی به آنان داد.
انتخابات پیش رو انتخاب بین اقتدارگرایی و دموکراسی نمیباشد٬ ولی با توجه به ارزیابیهای به عمل آمده به نظر میرسد گسیل داشتن اقلیتی از صدای مخالف محافظهکاران بازگشتی لااقل میتواند از بیش از پیش به عقب راندن جامعه جلوگیری نموده و در پیشبر ما به سوی یگانه هدفمان٬ دموکراسی مؤثر واقع گردد و با تعامل مثبت میان بهارستان نشینان ما را به اهدفمان نزدیک سازد.
امید به آنکه با بهترین انتخاب خود رو به سوی اهدافمان نزدیک گردیم.
با آرزوی بهترینها برای همهی شما عزیزان
تا درودی دگر بار بدرود
می دانم حالت از همه چیز به هم می خورد و دوست نداری ریخت نحس کسانی که از صبح تا شب نعره های کرکننده شان گوش را می خراشد، ببینی و اصلا دلت هم نمی خواهد پایت را به آن حوزه های رای گیری بگذاری که یک مشت موجود غیرقابل تحمل در آن نشسته اند و اتفاقا نشسته اند که تو نروی و رای ندهی و بدون حضور ملت، چهار تا کور و کچل را بفرستند به مجلس که هرچه می خواهند بکنند و آخرش آنچه البته به جایی نرسد فریاد تو باشد. اما یادت باشد همه چیز در دست توست، بهترین لباس ات را بپوش، شیک ترین حالتی که می توانی داشته باش، و یادت باشد فردا کسی نمی تواند به تو چیزی بگوید. برو و دقیقا به همان کسی رای بده که آنها نمی خواهند رای بیاورد، آیت الله خامنه ای امروز گفته است بروید به طرفداران دولت خدمتگزار رای بدهید، تکلیف مان روشن است، باید به کسانی که مخالف این دولت هستند رای بدهیم.
می دانم احساس می کنی تنهایی و در این سرمای سخت دولت احمدی و عوامفریبی و جنگ طلبی کسی همراه تو نیست، اما یادت باشد که بارها در همین شرایط دشوار آمدیم و نشان دادیم که ما هستیم، ما می توانیم در روزهای سخت تنهایی به داد خودمان برسیم. می توانیم درست در همان لحظه ای که هیچ کس گمان نمی کند ما زنده ایم، نشان بدهیم که زنده ایم و می توانیم خیابان ها را پر کنیم و می توانیم روی برگه هایی که حق ماست و با هزار حیله و فریب می خواهند از ما بگیرند، می توانیم بنویسیم که ما چنان که شما خواستید نیستیم، ما هستیم و سهم مان را خواهیم گرفت. ما باید رای اول تهران را بگیریم، تهران متعلق به ماست، آن را به دست لاشخورهایی که منتظرند ما نباشیم تا از نبودن یک ملت برای دزدیدن خانه مردم، استفاده کنند، نمی دهیم.
درها را بستند که نتوانیم وارد خانه مان شویم. نام بسیاری از آنها را که می توانستند حامیان حقوق یک ملت باشند، از دفتر سرنوشت یک ملت خط زدند، تا ما قهر کنیم و خانه بنشینیم و خیابان را به دست رجاله های زورگو بدهیم. تمام تلاش شان را کردند تا ما را به قهری بکشانند که نتیجه اش سرقت حق ماست. رد صلاحیت کردند. زمان را برای آگاهی ملت نابود کردند. رسانه ملی را به نفع زور مصادره به نامطلوب کردند. بداخلاق ترین و بی اخلاق ترین مردمان برای انتخابات ما قانون اخلاق انتخاباتی نوشتند تا این غذای خوشمزه دموکراسی که حق مسلم ماست را از ما بگیرند و چنان نجس اش کنند که حتی اگر از گرسنگی هم بمیریم، دست به غذایی که سهم ماست و حق ماست نبریم. چنین کردند. ساده دلانه گمان کردند همان می شود که می خواهند، حالا ما بر سر دو راهی سرنوشت مان هستیم، می شود بازی را چنان کنیم که آنان آغاز کردند و می شود بازی را عوض کنیم. می توانیم با قدرت در صحنه حاضر شویم و تا جایی که می توانیم حق مان را بگیریم. اصلاح طلبان گروهی هستند که ما با رای دادن به آنها وجود یک ملت را اثبات می کنیم، باید به آنها بگوئیم که رد صلاحیت ها فایده ندارد، باید بگوئیم که تبلیغات اگر فایده داشت می توانستید با نمایش دائمی کوتوله ای دروغگویی که سعی می کنید تا محبوب القلوبش کنید، قدری از نفرت عمومی از او می کاستید، اگر تبلیغات نفرت انگیز دهها رسانه تلویزیونی و رادیویی و روزنامه های دولتی مفید بود، امروز رهبری کشور نیاز به این نداشت که هر روز اثبات کند وجود دارد.
خاتمی همچنان پاکدامن و شریف است، اشتباه و کوتاهی را کدام کس بر سر قدرت نکرده است. او دروغ نگفته است و آلوده نام و نان و قدرت و ثروت نشده است. هنوز هم در جهانی که کوتوله مستبدی به نام احمدی نژاد و چکمه پوشان و چفیه بدوشان حامی اش نام ملت مان را در آن آلوده اند، نام خاتمی جز به نیکی و درستی و عقلانیت و بزرگی نمی رود. او سرمایه ملی ماست. حمایت از یاران خاتمی در انتخابات قدرت بخشیدن به اوست، خاتمی را هر چه بزرگتر کنیم، ملت بزرگتر می شود. ما می توانیم از یاران خاتمی حمایت کنیم. می توانیم با هنرمندان و آزادی خواهان و روشنفکرانی که در این روزهای دشوار و با وجود فشار سنگین استبداد حزب یاران خاتمی را زنده نگه می دارند، همراه شویم تا در این همراهی بزرگ، درد مشترک ملت مان درمان شود. بی توجهی، سهل انگاری و بی دقتی ما باعث شده است تا دشمنان آزادی و توسعه ایران، کشور را به فقر و سیاهی و کین و جنگ بکشانند. خاتمی پرچم سفید صلح ماست، خاتمی زبان گویای آزادی خواهان ماست، خاتمی آبروی ما برای اعاده حیثیت در جهان است، ما باید با تمام نیرو پرچم خاتمی را در دست بگیریم تا هم فراکسیون یاران خاتمی را در مجلس هشتم تثبیت کنیم و هم راه را برای مسیر دشوار انتخابات خرداد 88 هموار کنیم. به یاران خاتمی رای می دهیم.
تنهاییم، بیش از همیشه تنهاییم، ثروت ملی مان را بلندگویی کرده اند تا دشمنان آزادی و منافع ملی مالیخولیای فتح جهان را از آن فریاد بزنند، صدای ما را از ما ربوده اند. تنهاییم، مردان مان را رد صلاحیت کرده اند. تنهاییم، دوستان مان در این سرمای انگیزه کش و طاقت فرسا خانه نشین شده اند و بسیاری از روشنفکرانی که می توانستند امروز زبان ما باشند، تاب نامرادی و بی حرمتی نیاورده و خانه نشین شده اند و تنهای مان گذاشته اند. تنهاییم، بی ملت شده ایم، نیمی از ملت با حس نفرت از حضور در صحنه زندگی و جامعه غایب روزهای دشوارند، تنهاییم، حتی رفقای همیشه مان هم ساز قهر و جدایی کوک می کنند. تنهاییم و گریز از این تنهایی راه درمان رنج ملی ماست. باید خواب رفتگان را بیدار کنیم، زنگ خانه ها را بزنیم، کفش های مردمان را جلوی پای شان جفت کنیم تا از خانه بیرون بیایند، باید صدای شان کنیم، باید همه را بیدار کنیم تا این تنهایی همه مان را نپوساند و نمیراند. اگر از جا بلند شوی، اگر کفش ات را بپوشی، تمیز ترین لباس ات را اتو کنی و به تن کنی، در خانه را باز کنی، گام که به خیابان بگذاری، دیگر تنها نخواهی ماند. این درد مشترک را یکی یکی مان می توانیم درمان کنیم.
فردا روز انتخاب است، از خانه بیرون برویم، به یاران خاتمی رای بدهیم و به حکومتی که می خواهد حق ما را از ما بگیرد، نشان بدهیم که خانه ملت حق ماست.
فردا مستحکمتر و استوارتر از همیشه بیرون خواهیم آمد٬ و یاران دیرین خاتمی را حمایت خواهیم کرد٬ و نخواهیم گذاشت تا باری دیگر اقتدارگرایان حقمان را بربایند...
درود بر اصلاحات...
درود بر خاتمی....
آن کس که نداند و نداند که نداند...در جهل مرکب ابد الدهر بماند
دوست عزیز یه کم بیشتر چشماتو باز کن و خائنین رو بیبن دیگه کاملا مشخص شدند با توجه به همون سوابقی که گفتی...
با درود بر شما دوست گرامی...
دوست عزیز٬ به واقع با قیاسی بین ۸ سال اصلاحات و ۲ سال گذشته میتوان به همه چیز پی برد٬ تورم سال آخر اصلاحات که ۱۲٪ بود و اکنون به بیش از ۲۰٪ رسیده٬ فضای بهتر سیاسی آن زمان و فضای به مراتب بدتر اکنون٬ دوست من٬ ما نیز به مانند شما نقدهای فراوانی به اصلاحات داریم٬ ولی اکنون راه چاره چیست؟
آیا باید باری دیگر با قهر کردن با صندوق آرا اقتدار گرایان را تقویت نموده و به رأی آوردن آنان کمک نمود تا باری دیگر با در دست گرفتن مجلسی یکدست ما را به قهقرای بیشتر برند...؟!!!
به گمان من میتوان با گسیل داشتن نیرویی مخالف نیروی موجود از تکصدایی شدن اجتناب ورزیده و رو به سوی بهبودی و دموکراسی گرایید...
با آرزوی بهترینها برایتان
تا درودی دگر بار بدرود...
آقای عزیز
شما نیز مانند خاتمی ادای آخرین سخنرانیتان را کردید حضرت ولایت فقیه نیز دیشب آخرین فرمایشات را نمودند.
ما کسانیکه تحریم را فعالانه و افشاگرانه پیش می بریم حتی از نظر کسرت ارا از هر دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب بیشتریم و هیچگونه امکان و ابزار تبلیغ مانند شما اصلاح طلبان ندارم و از ولایت گدایی تکه ای از قدرت را نمی کنیم چون تکیه گاه ما مردم هستند نه قدرت سیاسی فاسد موجود.
شما بهتر است کما کان تنور انتخابات را داغ کنی و بعد ار گرفتن ارا تحلیل آماری آنرا برایتان نشان خواهم داد .از اینکه فکر میکنی هر کس انتخابات را تحریم کند نگاهی به بیگانگان دارد متاسفم شما برای رسیدن به هدفت در این موقعیت از هیچ وسیله ای برای متهم کردن تحریمگران نمیگذری . دیروز تحریمگران سربازان گمنام ساواک بودند امروز نماینده بیگانگان حتما با همین دموکراسی می خواهی مردم را نجات دهی . آقای عزیز مردم تورم را با پوست و گوشتشان حس میکنند مانند شما نیستند که ندانند وقتی گفتی تورم بالا رفته خود به معنای بالا رفتن مسکن و سکه می باشد و مسکن وسکه پارامتر های دیگری نیستند.
در مورد تعداد شرکت کنندگان در انتخابات هم هیچوقت ۵۰٪ جمعیت کشور شرکت نکردند بلکه شاید بشود گفت در بعضی انتخابات ۵۰٪ واجدین شرایط شرکت کردند و با استدلال حضرتعالی در این انتخابات حد اقل باید ۳۶ میلیون نفر شرکت کنند.انشااله خواب دیدی خیره
تا بحال چندین دفعه دو انقلاب سده پیشین را زیر سئوال برده ای بدون اینکه بدانی این دو انقلاب حاصل خون مردم ایران بوده است.فرض کنیم هر دو انقلاب بدرد پیشرفت نمیخورد ۸ سال اصلاح طلبی که هنوز فراموش نشده .پشت کردن خاتمی به مردم و تعظیم ایشان بقدرت را مردم فراموش نخواهند کرد.
آقای عزیز اگر فردی دلش برای این مردم زحمتکش بسوزد انقلاب را بعنوان راهبرد در نظر میگیرد و بعضی انتخابات را بعنوان یک راهکار در نظر میگیرد.شما تمام هم و غمتان اصلاحات است براتان هم راهکار و راهبر هیچ فرقی نمی کند.
خداوند شما و بقیه اصلاح طلبان را برای آقای خاتمی حفظ کند.
با درودی دگر بار بر شما دوست عزیز تحریمگرای من...
دوست من٬ ای کاش کمی از این فضای احساسی خارج میشدیم٬ و به فضای بهتری میگراییدیم...
دوست من٬ فرمودید فعالیتهای افشاگرانه٬ ای کاش این فعالیتها به جای احساسات افشاگری٬ هدفش آگاه سازی منطقی بود٬ کاری که اصلاح طلبان برگزیدند٬ آنان با آگاه سازی از وضع موجود پیش آمده دست به آگاه سازی مردم زدند٬ تا بدانند چه بر سرشان میآورند٬ و هدف از این آگاه سازی بسیار متفاوت است تا آن افشاگری...
آن افشاگری برای براندازی است و جداخواهی٬ ولی این آگاهی برای اصلاحات است و حق خواهی...
دوست من٬ ای کاش ایران عزیز پتانسیل تحریم مورد نظر شما را داشت...!!!
ولی چه سود که به دلایل ذکر رفته ندارد...
و اگر این پتانسیل موجود بود٬ ای کاش برای اصلاح این ساختار به کار میرفت و نه براندازیش...
دوست من٬ سخن از امکانات تبلیغاتی آوردید...
بنگرید به شهر که چگونه توسط انصار حزب الله عاری گشته از یگانه نغمهی همراه شو عزیز...
چگونه جوانان اصلاحات را بی گناه بازداشت میکنند...
چگونه این همه جفا بر اصلاحات میشود...
فرمودید قدرت...
دوست من کدام قدرت...؟!!!
آیا بوجود آوردن اقلیتی از صدای دگر اندیشان برای جلوگیری از عقب راندن ایران عزیز٬ قدرت طماعی است...؟!!!
دوست من٬ تنها به گفتههایی از دوستان اشاره نمودم٬ که بعضا به کمکهای خارجی٬ و یا انقلابی دوباره و یا ... اشاره شده بود...
در باب متن دیروز هم در نظرات توضیح داده شد...
اما در باب شرکت کنندگان نیز٬ نیک میدانیم که مقصود تعداد شرکت کنندگان افراد واجد شرایط رای میباشند٬ که به حتم فردا نتیجهاش را خواهیم دید...
اما در باب انقلاب هم دیدهایم نتایجش را٬ انقلاب مشروطه برگی زرین در تاریخ ایران بود٬ ولی نتیجهاش چه شد؟! باری دیگر از نو تکرار شد آنچه پیش از این بود٬ چراکه حرکات احساسی در برههای از زمان حادث میگردند و دوباره به قبل باز میگردند٬ ولی حرکات مبتنی بر آگاهی و اصلاح طلبانه اینگونه نخواهند بود٬ اگر بطور مستمر ادامه یابند...
به حتم در انتخابات کنونی یاران خاتمی میتوانند ترمزی در برابر بیش از پیش به قهقرا رفتن ما باشند...
امید به آنکه اینچنین شود...
با آروزی بهترینها برایتان
تا درودی دگر بار بدرود
خیلی خوب و همه جانبه ، مساله را بررسی نموده ای!
اصلاح طلبان در موقعیت کنونی راهکار منطقی ای را انتخاب کرده اند!
موفق باشی !
با سپاس از حمید عزیز٬ امید به آنکه ادامه دهندهی راه آنان باشیم و از بیش از پیش به قهقرا رفتنمان بپرهیزیم...
دوست عزیز تحریمی در اینکه ارای خاموش(همان تحریمی ها) در اکثریت هستند آن هم با فاصله خیلی زیاد شکینباید داشت
ولی آیا واقعا تحریم چاره ساز است
نتیجه تحریم اکثریت قاطع ملت ایران در انتخابات شوراهای دور دوم چه شد غیر این بود که تهران به دست نظامیان افتادو به ویرانه امروزی تبدیل شد
خاطرت باشد که دولت احمدی دل از همین شورای دوم شهر تهران بیرون اورد
نتیجه تحریم در انتخابات فرمایش مجلس هفتم چه شد مجلسی که اگر اقلیت قوی داشت شاید تا امروز کنترل بیشتری بر دولت افسار گسیخته داشت
نتیجه تحریم انتخابات ریاست جمهوری راهم که همه میداند نمکی است برروی زخممان
تورم بی سابقه
لجام گسیختگی در عرضه بنزین
سرکوب دگر اندیشان
برخورد با زنان با عفت ایران زمین به شیوه اسرای جنگی
من معتقد هستم که تحریمیان بسیار دل سوز تر از ان هستند که چشم به بیگانه بدوزندو تصمیم انان برای تحریم گرو در اندیشه آزادیخواهانه آنان دارد
ولی از تو یک سوال دارم فقط اگر هم شده یک نتیجه مثبت از تحریم این چند دوره بگو تا من هم مانند تو فردا در انتخابات شرکت نکنم
امیدوارم جوابت این نباشد که اینان مشروعیت بین الملی خود را از دست میدهند؟
این چند ساله به ما نشان داده که دول خارجی بر اساس منافع ملت خود (برخلاف زمام داران ما)روابط سیاسی خود را تنظیم میکنند
شاهد این مدعا مذاکره خصم فعال آمریکا با نمایندگان دولت ارزشی احمدی نژاد است
دوست من اینان به خاطر در قدرت ماندن ذره ذره هم مملکت را به حراج گذاشته اند و هم با دادن باج به قیمت نفت ۱۰۹ دلار سران استکباری را از خود راضی نگه میدارند
وگرنه چونان مصدق بر علیه اینان کودتا میکردند تا کنون از خود سوال کرده ای که چرا خصم فعال آمریکا با دولت اصلاحات هیچ گاه مذاکره نکرد؟
فقط برای به تاراج نرفتن مملکت در این انتخابات شرکت کن
وگرنه امیدی به بهبود اوضاع نیست
ایندگان چون ما به قضاوت عملکرد ما خواهند پرداخت
به واقع که اینچنین است...
امید به آنکه با رویکردهایی بهتر در این انتخابات پیش رفته و باری دیگر با اقدامات خود اقتدارگرایان را نا خواسته حمایت نکنیم...
همکلاسی مثه این که بدجوری کشته مرده ی سیاست هستید. دوسته من من که نیستم ولی ما رو وارده سیاست نکنید لطفا.چند بار بگم پدر مادر نداره ولش کن یتیمه !!!موفق باشی. دردود بر خاتمی...هه هه
با درودی دگر بار بر حسین عزیز...
دوست من٬ باری دیگر به گفتهی ژان پل سارتر اشاره میکنم که میگوید هر امری به سیاست منتهی میشود...
دوست من امروز سیاست با زندگی ما گره خورده٬ پس نسبت به آن بی تفاوت نباشیم و با تصمیمهای صحیح خود مسیر زندگیمان را روشن سازیم...
درود و دو صد بدرود بر آقا پویای عزیز...
بله فرمایشات شما کاملا منطقی و متینه.دوست من٬ درسته هر امری به سیاست منتهی میشود...
ولی نه که سیاست رو به هر امری ربط بدهیم...
خودم نفهمیدم چی گفتم اصلا بیخیال هر جور راحتی پویا جان...
نیکبخت باشی و پیروز...هه هه