KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

گفت و گو باهم یا در برابر هم٬ تحلیلی بر نقد‌های جاری در تجمع ۸

گفت و گو باهم یا در برابر هم

تحلیلی بر نقدهای جاری در تجمع ۸ اسفند


با درود بر همه‌ی دوستان عزیز و گرامی٬ یاران دیرین

 

دوستان خوشنودم که هر روز بر اتحاد و همدلی ما افزوده و رو به سوی اهدافمان می‌گراییم٬ و از پس این اتحاد و همدلی است که باید اموری به انجام رسند تا شاهد تداوم و استمرار این حال نکو باشیم٬ از جمله ملزومات آن نقد٬ گفت و گو٬ ارزیابی و تحلیل رخدادهایی است که بر ما می‌گذرند٬ و ما باید با ارزیابی و نقد صحیح این رویدادها با درس آموزی از آنها بر کوله‌بار تجارب خود افزوده و از آنها نهایت استفاده را جوییم.

در این نوشتار قصد و کوشش بر آن است تا نقد و گفتمان صحیح بین دانشجویی و بررسی صحیح رویدادها از دیدگاه نگارنده طرح گردیده و برای وضوح و ملموس گشتن طرح٬ نقدی را که بر تجمع ۸ اسفند در مقابل وزارت علوم صورت گرفت را بررسی نماییم٬ البته این بررسی٬ مطالب فراوانی را برای وضوح مطلب می‌طلبد که امید به آن است تا از حوصله‌ی جمع خارج نگردد٬ امید به آنکه مفید واقع گشته و ما را در رسیدن به اهدافمان در ادامه‌ی راه یاری رساند.

 

پیش از آنکه در باب حسن و قبح «نقد» و «گفت وگو» و امکان و امتناع آنها در میان ما هر سخنی به میان آید، پرداختن به چند تعریف و تفکیک مفهومی ضروری به نظر می رسد؛

۱- امروزه، واژگانی که معطوف به سخن گفتن طرفینی هستند، درهم آمیخته می شوند، از آن جمله است مذاکره، بحث، گفت وگو و امثال آنها. «مذاکره» هدفی عمل گرایانه را برای یافتن راه برون شدی از میان موانع خاص دنبال می کند. به این اعتبار مفهوم «مذاکره» از «بحث»-که «تجزیه امور و تاکید بر تحلیل و تفکیک» آنها در روند مباحثه است و از صحبت که سخن مالوف و آشنا زدن است و نیز از گپ زدن که مکالمه بی هدف متمایز می شود. البته همه این مفاهیم دامنه و دایره یی محدودتر از گفت وگو دارند که جریانی از فهم و خلق معنای مشترک در میان و درون جمع شرکت کننده است. در گفت وگو هر یک از طرفین ضرورتاً نمی کوشند یافته های پیشینی خود را به معرفت و تصمیم مشترک تبدیل کنند. تلاش اصلی کسانی که در گفت وگو شرکت دارند این است که چیزی را با مشارکت یکدیگر خلق کنند و بتوانند «با هم» بازی کنند نه «در برابر هم». به عبارت دیگر در گفت وگو بازنده یی وجود ندارد، هر کس در آن مشارکت کند، برنده است. گفت وگو فرآیند فهم متقابل است، از این رو ویژگی اصلی هر گفت وگو آن است که طرفین به گفته های یکدیگر توجه کنند و بپذیرند آنچه دیگری می گوید ممکن است دربرگیرنده بخشی از حقیقت باشد.

گفت و گو در مقام روش یا ابزار می تواند برای دستیابی به هدف یا اهداف یا اهداف معین و حل مساله یا مسائل خاصی مورد استفاده باشد و در عین حال می تواند بذر اندیشه های نو را چه در زمینه فهم مساله و چه در روند راه حل آن بکارد. در این فرآیند می توان امکانات بالقوه یی را که در اندیشه ها یا دیدگاه های فرد و جمع وجود دارد، به فعلیت رساند و امکان همفکری و همکاری بیشتر را فراهم کرد.

نیل به این درجه از گفت وگو مرهون نظریه پذیرش «دیگری» نه در حد «فرودست»، «تابع» و «غیر» بلکه از موضع «برابر»، «ذی حق» و دارای «مرمت» است.

از جوانب مختلف «گفت وگو» به عنوان ضرورتی برای کاستن از رنج های گوناگون بشری به نیکویی سخن به میان می آید.

۲- در عین حال به دلایل گوناگونی فرهنگ ما، نه تنها «پیشاگفت وگویی» بلکه حتی «پیشامذاکره» است و «گفتمان منازعه» مقدم بر «گفتمان حل منازعه» است. نه تنها فرهنگ عامه، بلکه نخبگان ایران تحت تاثیر عوامل مهم تاریخی از جمله خودکامگی و تمرکز قدرت سیاسی و ضعف نهادهای مدنی «به گریز از مشارکت» و «ستیز با رقابت» بیشتر تمایل دارد تا پذیرش آنها. دلایلی از این دست موجب شده است که اساساً در جامعه ما مقوله هایی «نظیر گفت وگو» و «مذاکره» هم دچار بدفهمی بشوند و هم گرفتار ناکارکردی. بی اعتمادی به جمع و بدبینی به غیر چنان در فرهنگ ما ریشه دوانیده است که به دشواری می توان در رفتار و کردار کنشگران تمایلی از سر امید و رستگاری به انجام گفت وگو، مذاکره و امثال آن مشاهده کرد.

«ماروین زوینس»، فرهنگ نخبگان ایران را در چهار ویژگی «بدبینی سیاسی»، «بی اعتمادی شخصی»، «احساس عدم امنیت آشکار» و «سوءاستفاده بین افراد» خلاصه می کند که اساس رفتار را در جامعه ما شکل می دهند.

به روشنی معلوم است که این گونه شک ها و بدبینی ها که در فرهنگ ما بازتولید می شود، بسیاری از عوامل پیدایش و رشد فرهنگ هدفمند و سودمند از جمله «گفت وگو»، «مذاکره» و حتی «مصالحه» و «کنار آمدن» نیروها و افراد را نه می پذیرد و نه برمی تابد. شاهد این مدعا مذموم بودن و ناپسند بودن واژگانی است که سر از «سازگاری» با یکدیگر درمی آورند، معمولاً برابر نهاده های واژگانی مانند حالت میانه و متعادل در صورتی مثبت قلمداد می شوند که از مفاهیم متداول مثل «سازش»، «کنار آمدن» و «مصالحه» فاصله بگیرند. شاید به همین سبب باشد که در فرهنگ روز ما هم قبح مذاکره با «نقد و گفت و گو» و حسن آن با «مجادله و منازعه» به تصویر درآید. در واقع اصل مساله همچنان دچار کژفهمی و ناکارکردی است، فقط فکر می کنیم با «گفت و گو» یا «منازعه» داریم دو کار متفاوت انجام می دهیم. از رندی پرسیدند قورمه سبزی با «قاف» نوشته می شود یا با «غین»، گفت به گوشت وسط آن فکر کن از قاف و غین آن بگذر. چه بکنیم تا تجربه تاریخی بی گوشتی قورمه سبزی گفت وگو و مذاکره را تغییر دهیم؟

۳- شاید یکی از راه های فایده مند کردن گفت وگو و مذاکره در عرصه سیاست، یافتن نسبت درست آن با «افکار عمومی» باشد. «افکار عمومی» هم مثل «گفت وگو» و «مذاکره» مقوله یی نو و تاثیرگذار در جامعه و جهان جدید است.

افکار عمومی یک تغییر جدید تعیین کننده در تحولات اجتماعی و فرهنگی و در تنظیم رابطه میان قدرت و جامعه است٬ و منظور کردن نقش امروزین افکار عمومی در هر کنش و واکنشی از جمله مذاکره و گفت وگو مقوله یی جدید است. ویلیام تمپل با طرح نظریه افکار عمومی به مثابه «منشاء قدرت»، آن را بنیاد و اساس هر حکومتی می داند و روسو در قاعده معروف خود یعنی «قرارداد اجتماعی» از آنجا که اراده عمومی را عامل هدایت دولت فرض می کند، به افکار عمومی به عنوان مولد این اراده اشاره دارد. به هر رو نسبت میان قدرت افکار عمومی را در منظر متفکران عصر جدید می توان به گفته پاسکال با تشبیه «قدرت» به «پادشاه ستمگر» و افکار عمومی به «ملکه جهان» بهتر فهمید. در عصر ارتباطات چه بخواهیم، چه نخواهیم امکان گشودگی دنیاهای فهم و زندگی به روی یکدیگر فراهم شده است، اینگونه زیستن در دنیای رسانه یی شده، از یک سو در هر سطحی ورود به عوالم دیگر را ممکن یا حتی گریزناپذیر می کند و از سوی دیگر اگر تفکر و فرهنگ و روش «ارتباط»، «گفت وگو»، «مذاکره» غالب و رایج نباشد، جامعه را دچار سردرگمی و سرگشتگی می کند. «پیشاگفت وگویی» و «پیشامذاکره یی» بودن فرهنگ ما در حالی که ناگزیر از «گفت وگویی» و «مذاکره یی» شدن است عامل بروز چنین تناقضی است. چنین است که جامعه فرهنگ ما دو سویه دارد؛ «ناپسندی گفت وگو و مذاکره در عادت و تجربه» و «اجبار به انجام آن در بینش های جدید و منطق نوین».

«افکار عمومی» پلی برای عبور میان این دو سو است. غفلت از معنا و نقش افکار عمومی در فرآیند مذاکره و گفت وگو ماندن در دایره بسته بی حاصلی و بی ثمری اصل آن است.

خوبی و بدی «گفت و گو» و «منازعه» به لفظ آن نیست، به مبنا و منطق، به روش و فن و به داده ها و ستانده ها و سرانجام به یافته های آن است

همه اینها در فضایی مستقل از فرهنگ، زمینه های پیشینی و داوری عمومی به وجود نمی آیند و معنا ندارند. در پاسخ به چنین ضرورتی نخست باید دانست که افکار عمومی چه نیست و افکار عمومی چه هست؟ افکار عمومی تنها افکاری نیست که به صورت رسمی برای عموم بیان می شود، فقط افکاری هم نیست که تنها درباره مسائل عمومی یا به عموم مردم - و نه گروه های خاص- تعلق دارد. افکار عمومی حاصل جمع داوری های جداگانه افراد نیست، پدیده یی است سازمان یافته و اجتماعی که محصول ارتباطات جدید و کنش ها و واکنش های گرایش های مختلف است. افکار عمومی امروز نیرویی است هم نهان و هم آشکار که قدرت آن الزاماً همان محدود به حد توان عناصر ترکیب کننده آن نیست. افکار عمومی فراتر از فضاهای رسمی، زبان رسمی و مسائل رسمی است. در محیط های بسته یا شکل نمی گیرد یا به زبان نمی آید. محصول جوامع گشوده و مشارکت جوست و در جایی که تفاهم و نیز «تنوع» وجود نداشته باشد افکار عمومی شکل نمی گیرد. شرط پیدایش و تاثیرگذاری افکار عمومی امکان وجود بحث و گفت وگوی عمومی است، اگر در جامعه یی «تفاهم» و «مخالفت» در باور عمومی یا در میان نخبگان آن مورد پذیرش نباشد یا زمینه ابراز آنها فراهم نشود، پدیده افکار عمومی شکل نخواهد گرفت و وقتی افکار عمومی نبود یا بی معنا بود، هر کنشی در حوزه اجتماع بی اثر و بی ثمر خواهد بود، چه صورتی از گفت وگو داشته باشند و چه نداشته باشند. کنشگران گفت وگو و مذاکره تنها در پشت میزهای مذاکره یا در میان دید و بازدیدهای دوستانه ترغیب نمی شوند، آنان هر که باشند بی نیاز از افکار عمومی نمی توانند به انجام آن بیندیشند. رایزنی و چانه زنی از جمله برساخته های اجتماعی‌اند، که می توانند در فرآیند بهبود وضعیت هر جامعه یی مفید باشند یا بی اثر یا حتی مضر. آن رایزنی و چانه زنی مفید و موثر است که با تصورهای پیشینی و کلیشه های منفی همراه نباشد، اما جزیی از یک راهبرد مردم سالار قلمداد شود و بر قواعد و فنون گفت وگو و مذاکره بنا شده باشد. صراحت و روشنی در مذاکره و تکیه بر قدرت مردم در خلال انجام آن و اعتماد به افکار عمومی برای عرضه اش از جمله بدیهیات برای انجام موفق این فرآیند است. آن رایزنی سودمند است که میان صورت های آشکار و پنهانش تفاوتی وجود نداشته باشد و عنوان بده بستان مخفی و عجز و التماس به خود نگیرد. از یاد نبریم که رایزنی، چانه زنی، مذاکره و نهایتاً گفت وگو هدف نیست، وسیله است و این وسیله باید به بازی کردن با هم بینجامد ولی روبه رو با مردم.

 

به گمان نگارنده٬ توضیحات فوق الگوی رفتاری اجرایی صحیح و طرح واره‌ای است که می‌تواند برای بحث پیش رو طرح گردیده و برای بررسی مسائل و پیشامدهای مختلف مبدا سنجشی نسبی قرار گیرد٬ بنابراین رویداد مورد نظر٬ نقدهای موجود و طرح گردیده در باب تجمع ۸ اسفند و مطالب پیرامون آن را مورد ارزیابی و بررسی قرار می‌دهیم.

 

در باب تجمع روز ۸ اسفند٬ دو نقد اصلی٬ به همراه نظرات خود و همچنین مدافعین آن در آن شرکت جستند٬ که منتقدین مخالف این تجمع بنده٬ دوست عزیز آقای دزفولی و نظر دهندگان (یا همان افکار عمومی) هم عقیده بوده٬ و مدافع آن دیگر دوست عزیزمان آقای حمید توکلی و نظر دهندگان هم فکر بودند٬ که قصد ما بر آن است تا با معیارهای نسبی فوق مسائل پیرامون این رویدادها را بر رسی نماییم.

 

در ابتدا لازم است تا نیم نگاهی کلی گرایانه بر چگونگی تفکر تشکیل چنین تجمعی داشته باشیم.

از چند روز پیش که دوستان عزیز دانشجو تداوم و افزایش فشارها را بر خود حس نموده و راه‌های بسیاری را برای حل آنها٬ از جمله مذاکرات مستمر و پی در پی با کلیه‌ی مسئولین دانشگاه و تلاش برای بهبود اوضاع را داشتند٬ و نتیجه‌ای را کسب ننموده بودند در پی آن بر آمدند تا مشکلات خود را با مسئولین رده بالاتر و در واقع وزارت علوم طرح سازند٬ و دست به اقدامی فوری در این جهت زدند٬ که طی چند روز به سرعت قصد داشتند تا این حرکت را به انجام رسانند.

اما به دلیل مشاهده‌ی مشکلاتی از سوی منتقدین٬ نقدهایی در باب این تجمع نگاشته شد٬ که بنده اولین نقد را به رشته‌ی تحریر در آوردم. (راهکارهای صحیح را انتخاب نماییم...)

در این نقد هدف من شکل گیری و انسجام بیشتر حرکتی بود که شکل گرفته بود و گریزی از انجامش نبود٬ بنابراین زمانی که این حرکت را گریز نا پذیر یافته و انجامش را حتمی بافتم٬ تلاش خود را بر این پایه استوار نمودم تا با نقدی مدعیان امر را به انسجام بیشتری فرا خوانم٬ که با گفت و گوهای فراوان که بصورت مکتوب نیز در نظرات این نوشتار ثبت گردیده٬ با برگزار کنندگان این حرکت٬ که اصلی ترین آن حمید عزیز بود به نقد و گفت و گو نشستیم و دیدگاه‌های خود را طرح نمودیم٬ و از پس آن در حد بضاعت و توانایی حداکثریمان با یاری دوستان و اتحاد و همدلی همگان چنین حرکت و تجمع پیشرفت نموده‌ای به نسبت تجمعات قبلی شکل گرفت و به حتم دارای ضعف‌ها و نواقصی نیز بوده است٬ ولی نهایت تلاش خود را برای انسجام و شکل گیری بهتر حرکتی به انجام رساندیم که در انجام آن گریزی نبود و به هر صورت با توافق عده‌ی زیادی از دوستان در حال انجام بود.

 

اما دیگر دوست عزیزمان٬ آقای مهدی دزفولی به دنبال مشاهده‌ی دیگر مشکلات و نواقص در این امر٬ در ظهر روز فردای آن٬ نقدی را به رشته‌ی تحریر آوردند با این عنوان: جهل مرکب

خوشبختانه می‌توانستیم دو شاخص روشن و واضح را مشاهده نماییم و از آن به دیگر عوامل نیز پی بریم٬ اول آنکه این نوشتار در پی ایجاد گفت و گویی بحث گونه با تجزیه امور تأکید بر تحلیل و تفکیک امور بوده و دوم هم آنکه گپ و گفتی که فاقد هدفی باشد نبوده و هدفی را دنبال می‌نماید.

کمی پیش‌تر گفتیم که در گفت وگو هر یک از طرفین ضرورتاً نمی کوشند یافته های پیشینی خود را به معرفت و تصمیم مشترک تبدیل کنند. تلاش اصلی کسانی که در گفت وگو شرکت دارند این است که چیزی را با مشارکت یکدیگر خلق کنند و بتوانند «با هم» بازی کنند نه «در برابر هم».

اما متأسفانه در فضای نقدی دوستمان اینگونه فضایی برای گفت و گوی مناسب و برابر کمتر به چشم آمده به نظر رسید که با جبهه گیری‌هایی قصد بر آن است تا در برابر هم به بازی بپردازیم و به سوی آن هدف که همه برنده هستند و پیروزی هر کس پیروزی دیگران نیز محسوب گردد نرفته و به سوی جبهه گیری در مقابل دیگران پرداخته شد٬ هرچند که در انتها هدف بهبودی و ارتقای نظم موجود در این اعتراض مطرح گشته بود٬ ولی چنین استنباط گردید که در ابتدای نوشتار چنین هدفی دنبال نگشته و به دنبال محکوم کردن یکدیگر٬ و در همان شرایط پیشا گفت و گویی که متأسفانه بر جامعه‌ی ما حاکم بوده و بیشتر به دنبال گفتمان منازعه است و نه حل منازعه پرداخته شد و به محکومیت عده‌ای پرداخته٬ و سپس بر دامنه‌ی آن نیز افزوده شد٬ و به گریز از مشارکت پرداخت و بر آن ویژگی‌هایی که رفتار اصلی جامعه‌ی ما را به تعبیر ماروین زوینس دیده شد٬ و با یأسی توأم گشته بی اعتمادی و دیگر ویژگی‌های موجود در آن به وضوح مشاهده شد٬ و متأسفانه گفت و گوی موجود را به منازعه‌ای بدل نمود.

ولی در ادامه راه از انحراف کمی خارج شده و به مسیر اصلی خود بازگشته و خواستار انسجام و همدلی و تعقل بیشتر گردید٬ ولی هنوز با لحنی منازعه انگیز٬ که از گذشته‌ی خود بهتر گشته.

 

خوشبختانه در این هدف انتهایی به نظر می‌رسد که هدف من و دوست عزیزمان آقای دزفولی یکی بوده ولی در انتها به یک امر منتهی نگشت٬ که قصد دارم تا این رویداد را مورد ارزیابی قرار دهم.

به واقع هدف ما از نقدی بر این حرکت چه بود؟

آیا این بود که در پیش پای دوستان که هدفی مشترک را دنبال می‌نمایند٬ سنگی انداخته و از آن جلوگیری نماییم٬ و یا اینکه با بهبود این حرکت در رسیدن به هدف همگان تسریع و بهبودی بخشیم؟

به گمان من٬ ما هدف دوم می‌باید دنبال می‌نمودیم٬ ولی خواسته یا نا خواسته دیده شد که در نوشتار جناب دزفولی عزیز و گان نهاییشان به هدف اول نزدیک‌تر گردید تا هدف دوم.

دوستان٬ حرکتی در حال انجام گرفتن بود اجتناب ناپذیر٬ بنابراین در تحلیل نخست نمی‌باید هدف را بر پایه‌ی لغو و یا تعویق آن حرکت استوار نمود٬ بلکه باید با نقد بر کاستی‌های آن٬ آن‌ها را متذکر گشته و خواستار رفع آنها گردید٬ بنابراین در بدایت امر نقد دوم دارای هدفی اشتباه بوده است٬ و بعد از آن باید راهکارهای اجرایی جبران این کاستی‌ها را ارائه٬ در غیر این صورت تنها با بیان مشکلات و ارائه ننمودن راهکارها حکایت آن مثل می‌گردیم که می‌گوید: از کرامات شیخ ما چه عجب٬ که مشت باز کرد و گفت یک وجب...!!!

خوشبختانه در نقد آقای دزفولی٬ با وجود تحلیل ابتدایین غلط راهکاری برای حل ارائه شد٬ که راهکار از این قرار بود تا با تعویق این تجمع به هفته‌ی آینده فضایی مناسب‌تر فراهم گردد.

اگر تحلیل ابتدایین ایشان را مبنی بر قابل تعویق بودن این حرکت به هفته‌ی آینده را درست فرض نماییم٬ بنگریم که آیا با تعویق آن به هفته‌ی آینده دردی از ما دوا خواهد شد و یا خیر؟

اولین امری که طبق گفته‌ی ایشان بنا بود تا طی این هفته به وقوع بپیوندد این بود که از وزیر علوم وقت گرفته شود.

اولا برای طرح چنین مطلبی لزوم به مراجعت به معاونت آموزشی وزیر علوم و یا معاونت‌ آموزش‌های آزاد وزیر علوم می‌باشد٬ که بر طبق گفته‌ی دوست عزیزمان قرار بود تا این کار یک هفته به تعویق بیفتد که خوشبختانه با مراجعت در روز ۸ اسفند این کار یک هفته تسریع یافته زودتر به انجام رسید٬ بنابراین مشکلی از این بابت برای دوستان نه تنها به وجود نیامده بلکه کارمان هرچه سریع‌تر با شتابی بیشتر و غیر قابل مقایسه با قبل در حال پیشروی قرار گرفت.

در گام دوم قرار بر این بود تا ۴ نفر برای بیان مشکلات تعیین گردند٬ که به تجربه ثابت گردیده که این امر طی یک هفته که سهل است٬ یک ماه نیز قابل انجام نبوده و عملا به روز مراجعت موکول می‌گردید و آن می‌شد آنچه دیروز شد.

در گام‌های دیگر هم که شبیه به گام اول بودند نیز توضیحات قبل به انضمام اینکه برای شور و مشورت بر سر طرح مشکلات نیز خوشبختانه این امر انجام پذیرفت و دوستان نظرات خود را ابراز داشته و نامه‌ای تهیه گشته و با موافقت همه‌ی امضا کنندگان تقدیم مقامات مربوطه گردید.

 

بنابراین مشاهده شد که شرایط طرح شده توسط این دوست عزیزمان با شرایط فعلی تفاوتی نداشته و تنها ما را به مدت یک الی دو هفته٬ که منجر به نوروز و در واقع تا حدود یک ماه عقب می‌انداخت٬ بنابراین علیرغم هدف نیک و والای این دوستمان که برای بهبودی اوضاع بود نا خواسته ما را به عقب می‌راند.

بنابراین مشاهده می‌شود که می‌توان در فضایی گفت و گو گونه و بدور از تنازع فضا را رو به سوی بهبودی برده و خود و اهدافمان را به پیش راند.

امید به آنکه زین پس در چنین فضاهای گفت و گویی بتوانیم پیشرفت نموده و شاهد بهبود اوضاع باشیم.

 

با تشکر از همه‌ی شما دوستان عزیز و گرامی و با آرزوی بهترین‌ها برایتان

تا درودی دگر بار بدرود

نظرات 11 + ارسال نظر

پویا صفری و مهدی دزفولی دو دوست خوب بنده ، هر دو منتقد به این حرکت بودند ، اما رفتار انتقادی آنها با هم قابل مقایسه نبود !

پویا یک متن نوشته و خواستار اصلاح امور می شود و تقاضا می کند این حرکت با هماهنگی بیشتر انجام بپذیرد !

و البته برای احترام به نظر اکثریت در تجمع شرکت می کند !


مهدی در متن انتقادی اول ، جمعی از نمایندگان و فعالان دانشجویی را زیر سوال می برد ، بطوریکه گویی قصد بر نا امید کردن دیگران از اصلاح امور دارد ، و در متن دوم خود ، یکروز مانده به تجمع ، همه ی هماهنگی های انجام شده را زیر سوال برده و خواستار تعویق یک هفته ای تجمع برای هماهنگی میشود ، در تجمع نیز شرکت نمی کند !

همانطور که پویا گفت ، آنچه مهدی برای هفته ی بعد برنامه ریزی کرده بود ، در تجمع ۸ اسفند عملا اتفاق افتاد !

ضمن اینکه انتخاب نماینده در یک هفته ، نمی توانست کاری اصولی باشد ، و اگر انجام نیز می پذیرفت ، تنها یک کار نمادین بود ! در صورتی که توانایی برگزاری انتخابات رسمی با حضور ۷۰۰ دانشجو برای ما امکان داشت خیلی زودتر این کار را می کردیم ! اما این توانایی فعلا وجود ندارد و بدون حمایت و نظارت معاونت دانشجویی نمی توانیم این کار را در شرایط فعلی به درستی به انجام برسانیم !

البته سعی بر آن است که جمع های کوچک مثل انجمن های علمی ، فرهنگی، ورزشی با انتخابات منسجم گردند و زمینه ی انتخابات سراسری برای شورای صنفی نیز محیا گردد !

در ضمن تعویق یک هفته ای علاوه بر آنچه پویا گفت مشکل دیگری هم داشت و آن نزدیک شدن به روز انتخابات بود ، در ۸ اسفند مامورین امنیتی ، خیلی خوب با ما همکاری کردند و ما هم خیلی خوب با آنها همکاری کردیم ، اما نزدیک شدن به روز مهمی چون انتخابات ، به دلیل برخی مسائل سیاسی که به مسائل امنیتی کشور گره خورده است ، زمینه ی همکاری متقابل دانشجویان و مامورین امنیتی را کمرنگ تر می نمود و این خود احتمال عوارض تجمع را بالا می برد !

در آخر یادآوری میکنم که تجمع ۸ اسفند زمانی برنامه ریزی شد که بنده برای جلسه ی انجمن تئاتر در تهران بودم ، و در کنفرانس هایی که برای هماهنگی بین دانشجویان برگزار شد ، شرکت نکردم و تنها در یکی از آخرین کنفرانس ها شرکت نموده و نتیجه ی برنامه ریزی های دوستان را از جمع پرسیدم ، نقد موثر پویا باعث شد ، جمع حاضر در کنفرانس در مورد هماهنگی های قبل از تجمع به گفتگو بنشیند و تصمیم بر آن شد تا ۴ نفر به وزارت علوم مراجعه نموده و قبل از ۸ اسفند ، هماهنگی های لازم را به عمل بیاورند !

با تجمع ۸ اسفند کاملا موافق بودم ، و از ۲۸ مهر برای رفتن به وزارت علوم ، روزشماری می کردم اما چون جمع مخالف بودند ، حرکتی انجام نشد ، هیچ حرکت منسجمی انجام نمی پذیرد مگر آنکه خواست عموم باشد !

به امید موفقیت ِ دوستان خوبم ، مهدی و پویا !

و برنده ی شدن همه ی طرفین گفتگو !

با درود بر حمید عزیز

در ابتدا تشکری دارم از باب نظر مفید و تحلیلی که ارائه نمودی٬ و در گام دوم نیز از باب دیگر خوشنودم که هدف ما این نبوده که باری دیگر به تخریب دیگران و به ویژه دوست عزیزمان مهدی دزفولی بپردازیم٬ بلکه هدفمان بیان یک گفت و گوی مناسب و تحلیل وقایع گذشته و پیش رو بود٬ که خوشنودم از این هدف خود انحراف نیافته و به آن نزدیک‌تر نیز می‌گردیم

با تشکر از تو و آرزوی بهترین‌ها برایت
تا درودی دگر بار بدرود

, , جمعه 10 اسفند 1386 ساعت 09:29

بجای اینکه این همه متن بنویسی تو ۲ خط اصولی حرفت رو بزن

با درود بر شما دوست گرامی

دوست عزیز٬ به واقع مطالب ذکر رفته برای روند گفت و گو و نقدهای ما لازم بوده٬ و می‌باید طرح و ارائه می‌شد٬ و برای نمونه نیز نقدی که در باب تجمع ۸ اسفند نگاشته شده بود بررسی گردید٬ بنابراین امکان خلاصه نمودن یک گفت و گوی برابر و مناسب و تحلیل یک تجمع و نقدهای پیرامون آن٬ خلاصه‌تر از این مقدور نبود٬ امید به آنکه مفید واقع گشته باشد

با آرزوی بهترین‌ها برایتان
تا درودی دگر بار بدرود

, , جمعه 10 اسفند 1386 ساعت 09:51

خوبه شما خلاصه نویسی رو یاد بگیرید!!!!!!!!!!!!!

با درود بر شما دوست گرامی

دوست عزیز٬ به واقع مطالب ذکر رفته برای روند گفت و گو و نقدهای ما لازم بوده٬ و می‌باید طرح و ارائه می‌شد٬ و برای نمونه نیز نقدی که در باب تجمع ۸ اسفند نگاشته شده بود بررسی گردید٬ بنابراین امکان خلاصه نمودن یک گفت و گوی برابر و مناسب و تحلیل یک تجمع و نقدهای پیرامون آن٬ خلاصه‌تر از این مقدور نبود٬ امید به آنکه مفید واقع گشته باشد

با آرزوی بهترین‌ها برایتان
تا درودی دگر بار بدرود

اتحاد و همدلی ۸ اسفند, , جمعه 10 اسفند 1386 ساعت 11:07

سلامی گرم بر تمامی دوستان:
از اینکه ۸ اسفند با نقد اصولی مواجه شده خوشحالم.
فرامو ش نکنیم که هر نقدی از هر دانشجویی قابل تفکر است در طیف وسیع دانشجویان هرگونه بینش و برخوردی باید وجود داشته باشد کما اینکه دوستان جدیدالوصال برای همگی تازگی داشتند ولی آنها نیز جزو همین مجموعه هستند با گرایش خاص خودشان و با کمی گفتگو به این جمع خواهند پیوست و فراموش نکنیم که آقای دزفولی با سرپرستی فعال گروه کوهنوردی چه خدمت بزرگی به این جمع نموده است و ما هنوز نظر مثبت ایشان را در خصوص ۸ اسفند هنوز نشینده ایم پس پیش قضاوت نکنیم و منتظر نظر ایشان باشیم.
اگر قرار باشد آنچه ما در مورد ۸ اسفند پیش بینی کرده بودیم مورد تصور بقیه بود که همه بچه ها شرکت می کردند و حالا دیگر از بچه ها انتظار میرود با اینگونه حرکات که تجربه کرده اند ملموستر برخورد نمایند علاوه بر این همانطور که پویا اشاره کرد هدف از گفتمان را هماهنگی بدانیم و نه رودررویی و بقول عوام دنبال رو کم کنی نباشیم بلکه بدنبال هدف و نتیجه بهتر باشیم
ممکن است بنده یک موضوع را فقط از یک زاویه نگریسته با شم وزوایای دیگر را از طریق دیگران ببینم و این چقدر مفید خواهد بود .اسم این کار آگاهی یافتن است و مطمئن باشید داناترین افراد هم نیاز به آگاهی دارند. غرورمان را کنار بگذاریم و منافعمان را در منافع جمع ببینیم.
چقدر احساس خوبیست وقتی دست جمعی به یک هدف از پیش تعیین شده می رسیم.شعف آن لحظات فراموش نا شدنی است.

با درود بر شما دوست گرامی

بسیار خوشنودم که بدین سان پیگیرانه و فعالانه در بحث‌ها شرکت می‌جویید و در تفکر اتحاد و همدلی دوستان عزیز می‌باشید٬ امید به آنمه بدین اهداف زیبا و یگانه دست یافته و هر روز در جهت نیل به این اهداف گام‌ها را برداشته و نزدیک گردیم

با آرزوی بهترین‌ها برایتان
تا درودی دگر بار بدرود

, , جمعه 10 اسفند 1386 ساعت 12:01

حوصله ندارم این همه رو بخونم

سلام ودرود بر دوستان به ویژه پویای عزیز
امیدو آرزو دارم این همدلی و اتحاد روزبه روز بیشتر ومستحکم تر بشه تا این جمع بزرگ به خواسته های به حق خود هرچه زودتر برسند و در شرایط مطلوب با توجه به هزینه های سنگین آموزشی این دانشگاه به تحصیل خود ادامه دهند.

با درود بر الیار عزیز

در این روزها مطلبی را از این زیباتر نمی‌یابم که همگان در تفکر اتحاد زیبایند٬ و تو دوست عزیز نیز ما را بدین سو ترغیب نمودی...

با تشکر از تو دوست عزیز
تا درودی دگر بار بدرود

, , شنبه 11 اسفند 1386 ساعت 16:40

tolanie.nemikhonam ..boro baba

با درود بر شما دوست گرامی

دوست عزیز٬ به واقع مطالب ذکر رفته برای روند گفت و گو و نقدهای ما لازم بوده٬ و می‌باید طرح و ارائه می‌شد٬ و برای نمونه نیز نقدی که در باب تجمع ۸ اسفند نگاشته شده بود بررسی گردید٬ بنابراین امکان خلاصه نمودن یک گفت و گوی برابر و مناسب و تحلیل یک تجمع و نقدهای پیرامون آن٬ خلاصه‌تر از این مقدور نبود٬ امید به آنکه مفید واقع گشته باشد

با آرزوی بهترین‌ها برایتان
تا درودی دگر بار بدرود

, , شنبه 11 اسفند 1386 ساعت 16:40

tolanie.hal nadaram bekhonam

با درود بر شما دوست گرامی

دوست عزیز٬ به واقع مطالب ذکر رفته برای روند گفت و گو و نقدهای ما لازم بوده٬ و می‌باید طرح و ارائه می‌شد٬ و برای نمونه نیز نقدی که در باب تجمع ۸ اسفند نگاشته شده بود بررسی گردید٬ بنابراین امکان خلاصه نمودن یک گفت و گوی برابر و مناسب و تحلیل یک تجمع و نقدهای پیرامون آن٬ خلاصه‌تر از این مقدور نبود٬ امید به آنکه مفید واقع گشته باشد

با آرزوی بهترین‌ها برایتان
تا درودی دگر بار بدرود

, , شنبه 11 اسفند 1386 ساعت 16:42

tolanie .hal nadaram bekhonam

با درود بر شما دوست گرامی

دوست عزیز٬ به واقع مطالب ذکر رفته برای روند گفت و گو و نقدهای ما لازم بوده٬ و می‌باید طرح و ارائه می‌شد٬ و برای نمونه نیز نقدی که در باب تجمع ۸ اسفند نگاشته شده بود بررسی گردید٬ بنابراین امکان خلاصه نمودن یک گفت و گوی برابر و مناسب و تحلیل یک تجمع و نقدهای پیرامون آن٬ خلاصه‌تر از این مقدور نبود٬ امید به آنکه مفید واقع گشته باشد

با آرزوی بهترین‌ها برایتان
تا درودی دگر بار بدرود

, , شنبه 11 اسفند 1386 ساعت 16:44

طولانی هستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت

با درود بر شما دوست گرامی

دوست عزیز٬ به واقع مطالب ذکر رفته برای روند گفت و گو و نقدهای ما لازم بوده٬ و می‌باید طرح و ارائه می‌شد٬ و برای نمونه نیز نقدی که در باب تجمع ۸ اسفند نگاشته شده بود بررسی گردید٬ بنابراین امکان خلاصه نمودن یک گفت و گوی برابر و مناسب و تحلیل یک تجمع و نقدهای پیرامون آن٬ خلاصه‌تر از این مقدور نبود٬ امید به آنکه مفید واقع گشته باشد

با آرزوی بهترین‌ها برایتان
تا درودی دگر بار بدرود

, , شنبه 11 اسفند 1386 ساعت 16:45

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد