همان رنگ و همان روی
همان برگ و همان بار
همان خنده ی خاموش در او خفته بسی راز
همان شرم و همان ناز
همان برگ سپید به مثل ژاله ی ژاله به مثل اشک نگونسار
همان جلوه و رخسار
نه پژمرده شود هیچ
نه افسرده ، که افسردگی روی
خورد آب ز پژمردگی دل
ولی در پس این چهره دلی نیست
گرش برگ و بری هست
ز آب و ز گلی نیست
هم از دور ببینش
به منظر بنشان و به نظاره بنشینش
ولی قصه ز امید هبایی که در او بسته دلت ، هیچ مگویش
مبویش
که او بوی چنین قصه شنیدن نتواند
مبر دست به سویش
که در دست تو جز کاغذ رنگین ورقی چند ، نماند
که او بوی چنین قصه شنیدن نتواند : من با این قسمتش موافقم!
مبر دست به سویش
که در دست تو جز کاغذ رنگین ورقی چند ، نماند : از راهنماییتون ممنون !!!!!!!!!
ارزو می کنم همیشه عاشق با شین!
متشکرم از شما به خاطر توجه دقیق و صمیمانه شما
اما باید یگویم که من عاشق نیستم ولی سعی می کنم که اگر عاشق شدم همیشه بمونم
بسیار زیبا بود .
شعر از کدوم شاعر هست؟
ممنون
ببخشید چنان جذب شعر استاد شده بودم که یادم رفته نام بزرگوارشان را ذکر کنم
شعر از شعرهای مهدی اخوان ثالث است
خیلی قشنگ بود!
ممنون
ghashangeeee!! asheghe khoodetoo khoda ke hastyy baw!!mage asheghii hatman bayad.........inoo vase nazare avalii goftamaa ke javab dadii beheshoOon
ممنون از توجه کاملتون به متن و نظرات عزیزان
بله عشق کلمه ای برای رسیدن به خداست حال عشق به خدا نیز در درجه اول عشق و عاشقی قرار دارد ممنون از تذکر بجایتان