KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

خاتمی:خشکاندن طبع استبدادزده شرط لازم برای تثبیت مردم سالاری

خاتمی در خانه هنرمندان تهران با اشاره به دلایل وقوع حادثه تلخ عاشورا اظهار داشت
خشکاندن طبع استبدادزده شرط لازم برای تثبیت مردم سالاری و آزادیخواهی


سید محمد خاتمی جمعه شب میهمان جمع هنرمندان و مردمی بود که در خانه هنرمندان جمع شده بودند تا در شب ماقبل عاشورا آزادگی و مردانگی حسین(ع) و یارانش را به بزرگداشتی دوباره بنشینند. در این مراسم که با اجرای سهیل محمودی و ذکر مصیبت مداحان و شاعران همراه بود، خاتمی در جمع عزاداران با اشاره به عظمت واقعه عاشورا گفت :"عاشورا تابلویی است که خدا آفریده تا این دو سوی بی‌نهایت عزت و ذلت انسان را نشان دهد". وی با اشاره به اینکه پیامبر اسلام معجزه‌ی بزرگش این بود که توانست از مردمی پست و فرومایه، نمونه‌هایی از فضیلت انسانی را بسازد، خشکانده نشدن ریشه‌ی رذیلت‌های این جامعه را به عنوان عاملی نام برد که چند سال بعد از فوت پیامبر، حادثه تلخ و غم‌انگیز عاشورا را رقم زد. رییس جمهور سابق کشور در ادامه اشاره ای گذرا به وضعیت جامعه ایران  و طبع استبداد زده ناشی از تاریخ استبدادی آن داشت و افزود :" در جامعه ما به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، مردم‌سالاری و آزادی‌خواهی به صورت گفتمان غالب درآمده است اما برای نهادینه شدن این گفتمان در جامعه باید ریشه‌های طبع استبدادزده خشکانده شود که این امر نیازمند کار فرهنگی است." متن کامل این خبر در ادامه مطلب  آمده است.

رییس موسسه‌ی بین‌المللی گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها، استبدادزدگی را یکی از دردهای جامعه‌ی ایرانی برشمرد و تصریح کرد که به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، مردم‌سالاری‌خواهی و آزادی‌خواهی در این جامعه به صورت گفتمان غالب درآمده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، حجت‌الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی که به مناسبت ایام عاشورا و تاسوعای حسینی در خانه هنرمندان ایران سخنرانی می‌کرد، با سلام بر حسین و جانهای پاکی که سر بر آستان او رساندند سخنانش را آغاز کرد و از عاشورا نه به عنواان یک حادثه، بلکه به عنوان یک رستاخیز که در آن دو سوی بی‌نهایت انسان نشان داده می‌شود یاد کرد.

 

وی افزود: « گویی خدا عاشورا را آفرید که بگوید چگونه انسان می‌تواند به اوج والایی برسد یا در ژرفای پستی و پلشتی فرو رود.»

وی در ادامه خاطرنشان کرد:« همان گونه که خداوند در کتاب مبینش فرموده انسان در میانه آفریده شده و در این سوی آفرینش هم می‌تواند خود را به مقام و جایگاهی نزدیک فرشتگان برساند و یا در جایگاه ذلت و خواری فرو رود.»

رییس موسسه‌ی بین‌المللی گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها تاکید کرد:« عاشورا تابلویی است که خدا آفریده تا این دو سوی بی‌نهایت عزت و ذلت انسان را نشان دهد.»

وی در ادامه با اشاره به هدف رسالت پیامبران که همان هدایت انسان به سمت مکارم اخلاق و حد کمال است، اظهارداشت:« پیامبر اسلام معجزه‌ی بزرگش این بود که توانست از مردمی پست و فرومایه، نمونه‌هایی از فضیلت انسانی را بسازد؛ مردمی که گاهی به خاطر یک مشت خرما یا یک شتر روزها و ماه‌ها و سال‌ها با هم می‌جنگیدند و در این جنگ‌ها ده‌ها و شاید هم هزاران تن کشته می‌شدند.»

 

خاتمی در ادامه با اشاره به روایاتی از ایثار و از خودگذشتگی مسلمانان بعد از تحت تعالیم پیامبر قرار گرفتن آنها در دوران‌های اولیه‌ی اسلام، از آن به عنوان نمونه‌ای از موفقیت پیامبر در تبدیل خوی اعراب جاهلی به مراتب اوج عظمت اخلاقی و فداکاری نام برد.

وی در ادامه با طرح این سوال که آیا این معجزه نیست که همان مردم جاهل و نادان به جایی رسیدند که این‌چنین از خود فضیلت‌هایی به جا بگذارند؟ افزود:« انسان در متن تاریخ رشد می‌کند.جامعه و تاریخ، اراده‌ی انسان را نمی‌گیرد، اما به شخصیت انسان شکل می‌دهد.»

وی در ادامه با تاکید بر این‌که هنجارها و ارزش‌هایی که انسان به آن پایبند است تا حد زیادی تحت تاثیر شرایط تاریخی و اجتماعی قرار دارد، گفت:« اگر میزان‌ها نیکو باشد شخصیت انسان نیکو و اگر بد باشد شخصیت انسان زشت رشد پیدا می‌کند. آن‌چه که در جامعه وجود دارد به عنوان طبیعت ثانوی انسان در می‌آید که تغییر آن دشوار و نیازمند زمان است.»

خاتمی در ادامه با یادآوری مجدد معجزه‌ی پیامبر(ص) در هدایت جامعه‌ جاهلی به عنوان الگوی فضیلت‌ها، از خشکانده نشدن ریشه‌ی رذیلت‌های این جامعه به عنوان عاملی نام برد که چند سال بعد از فوت پیامبر، حادثه تلخ و غم‌انگیز عاشورا را رقم زد.

وی ادامه داد:« پیامبر (ص) می‌خواست داد به جای بیداد، خداپرستی به جای بت‌پرستی، والایی به جای زبونی در مقابل زورمندان و اخلاق به جای بی‌اخلاقی و فضیلت به جای رذیلت بنشیند و در آغاز کار نیز توانست تا حدود زیادی این امور را در جامعه محقق کند، اما عاقبت به خاطر تغییر شرایط، طبیعت زشت باز هم جاهلی ظهور یافت.»

خاتمی درادامه با اشاره به ویژگی‌های جامعه‌ ما، برخورداری از تاریخی استبدادی را یکی از دردهای این جامعه برشمرد و گفت:« درجامعه استبدادی ممکن است درصورت تحولات اجتماعی، آزادی‌خواهی، ترقی‌خواهی و پیشرفت‌خواهی به وجود بیاید، اما اگربه موانع بیرونی و درونی و استبدادزدگی توجه نداشته باشیم تحقق این اموربا مشکل مواجه می‌شود

 

وی با بیان این‌که درچنین جامعه‌ای طبع حاکمان، روشنفکران و توده‌ی مردم طبعی استبدادزده است، اظهار داشت:« نتیجه‌ی این طبع استبدادزده را می‌توان در همه‌ عرصه‌های جامعه مشاهده کرد. زمان می‌خواهد آن طبیعت، خود را متناسب با این خواست‌های بزرگ است وفق دهد.»

خاتمی در عین حال خاطرنشان کرد:« البته در جامعه ما به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، مردم‌سالاری و آزادی‌خواهی به صورت گفتمان غالب درآمده است اما برای نهادینه شدن این گفتمان در جامعه باید ریشه‌های طبع استبدادزده خشکانده شود که این امر نیازمند کار فرهنگی است.»

 

وی در ادامه با نقبی مجدد به ویژگی‌های جامعه‌ی اسلامی در دوران حیات پیامبر که پیامبر به لحاظ جایگاه والا و شخصیت و منش ملکوتی خود توانست فضیلت‌ها را در این جامعه ظاهر کند، اظهار داشت:« اما این وضع دوام نیاورد و بعد از پیامبر، رقابت‌ها و تنگ‌نظری‌هایی که تا آن زمان اجازه‌ی ظهور نداشتند ظاهر شدند و نمونه‌ی آن را می‌توان در مجلس یزید هنگامی که سر اباعبدالله را جلوی وی آوردند و او با چوب دستی خود با لبان اباعبدالله بازی می‌کرد و می‌گفت کاش پدران من که در بدر کشته شدند زنده بودند و می‌دیدند چگونه انتقام گرفتیم، را مشاهده کرد.»

خاتمی در ادامه از حادثه‌ی عاشورا به عنوان حادثه‌ای که در آن با مردانی مواجه شدیم که هیبت مرگ را شکستند و این هیولا را به بازی گرفتند نام برد و حادثه‌ی عاشورا را حادثه‌ای که شکوه عشق، بلندی همت و ایمان و آرامش در آن متجلی است نام برد.

وی در ادامه با اشاره به فضایی که در شب عاشورا در اردوگاه امام حسین (ع) وجود داشت، گفت:« آنها دلهره داشتند اما دلهره‌ی آنها دلهره‌ی کسانی بود که ممکن است از فیض شهادت محروم شوند. نفرت داشتند اما نفرت آنها از کسانی بود که صورت انسان را دزدیده بودند و شرافت او را به پای بی‌شرافتی می‌ریختند.»

خاتمی در ادامه از این شب و فضای آن به عنوان شبی عجیب نام برد و با مروری بر نگرانی‌ها، دلهره‌ها و دلواپسی‌های تک تک زنان، مردان و کودکان حاضر در اردوگاه امام حسین (ع) اظهار داشت:« اما داستان زینب در این میان داستان دیگری بود. زنی که بلندای آسمان به دامنه‌ی بلند جان او نمی‌رسد. زنی که همه‌ی دریاهای عالم در مقابل اقیانوس موج‌خیز او قطره‌ای بیش نیست. زنی که او را خردمند بنی‌هاشم گفتند. لذا برای چنین زن خردمند و آب‌دیده‌ای تصویر فردا دشوار نبود و کاملا می‌دانست چه می‌شود.»

وی افزود:« او فردایی را می‌دید که همه‌ی مردان قطعه قطعه شدند و زنان و کودکان در سوگ پدران و فرزندان خود می‌نشینند. هم‌چنین او می‌دانست که کاروان حسین هیچ سرنوشتی جز اسارت ندارد؛ اما او از پای در نیامد و مانند کوه ایستاد.»

خاتمی هم‌چنین خاطرنشان کرد: « زینب ناراحت بود اما نه از باب کشته شدن برادر و فرزندان، بلکه او ناراحت بود که چگونه جامعه‌ای که نیای او آمده بود تا از آن الگوی کمال و عظمت برسد، به چنین دره‌ای از سقوط افتاده که حتی تنها پیشوایی که می‌تواند هدایت‌گر آنها به سوی کمال باشد را از پای در می‌آورند.»

 

وی در ادامه با بیان این‌که مسلما در شب عاشورا خواب به چشم زینب نیامد، به آن‌چه در صبح تا ظهر عاشورا اتفاق افتاد و چگونگی پیکار حضرت اباعبدالله با دشمن که ایشان بعد از هر دوره پیکار، سری به اردوگاه می‌زدند تا زنان و فرزندان مطمئن شوند که حضرت هم‌چنان سرپا ایستاده است اشاره کرد و افزود:« اما بعد از مدتی صدای ابا عبدالله به گوش نرسید و تنها صدای همهمه‌ی دشمن به اردوگاه حضرت منتقل شد. در این هنگامه و در پی بازگشت اسب بدون سرنشین امام حسین (ع)، حضرت زینب تنها توانست خود را بر روی بلندی برساند و از آن‌جا پیکر به خاک افتاده‌ی برادر را که از هر طرف زیر تیغ و سنگ دشمن قرار داشت را مشاهده کرد. چنین صحنه‌ای هر انسانی را از پای در می‌آورد اما زینب کبری این معجزه‌ی آفرینش، خشم خود را فرو برد تا به تاریخ و تمام آزادگان جهان منتقل شود.»

خاتمی در پایان با قرائت بخش‌هایی از نطق باشکوه حضرت زینب (س) بعد از به شهادت رسیدن برادر در مجلس یزید، به اظهارات خود پایان داد.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد