بهزاد نبوی: میخواستند اصلا مجلس ششم شکل نگیرد
نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در دوره ششم در گفتوگو با خبرنگار ، سایت ستاد ائتلاف اصلاح طلبان به بازخوانی خاطراتش از دوران نمایندگی این مجلس پرداخت ودر بیان فضایی که مجلس ششم در آن شکل گرفت، یادآورشد:« انتخابات دوره ششم مجلس شورای اسلامی در شرایطی برگزار شد که حرکت اصلاحی دوم خرداد در اوج شکوفایی خود بود و پس از پیروزی آقای خاتمی در دورهی هفتم ریاست جمهوری مردم بسیار امیدواربودند که ایشان بتوانند شعارها و مواضعی را که اعلام کرده است تحقق بخشد. مردم تصور میکردند اگر مجلس هم در اختیار اصلاحطلبان باشد، امکان تحقق اهداف آقای خاتمی بیشتر خواهد شد، لذا حضور و استقبال مردم در انتخابات دورهی ششم بسیار بالا و زیاد بود.»
وی دربارهی شیوه نظارت بر صلاحیتها در انتخابات مجلس ششم خاطرنشان کرد: « در آن مقطع فضای سیاسی کشور به گونه ای بود که رد صلاحیت نامزدها دشوار بود. ضمن این که شاید جریان مخالف اصلاحات تصور میکرد با دادن آزادیهای نسبی در انتخابات تنها بخشی از کرسیهای مجلس به اصلاحطلبان میرسد و درعین حال میخواست این طور وانمود کند که ناتوانی اصلاحات در رسیدن به اهدافش با وجود حضور اصلاحطلبان در حاکمیت، ناشی از ضعف و ناتوانی خودشان بوده است. یعنی همانی که مردم در سالهای بعد به اصلاحطلبان از سر ناامیدی از روند اصلاحات میگفتند.»
وی ادامه داد :« شاید جریان مخالف اصلاحات در انتخابات مجلس ششم خود را جمع و جور کرد و راجع به قضایا فکر کرده بود و میخواست نشان دهد که با حضور اصلاحطلبان در مجلس هم تحول مهمی که خواست مردم بود رخ نخواهد داد. لذا شاید مقداری منعطفتر برخورد کردند.»
نبوی در ادامه یا بیان اینکه از نظر مردم شنیدن "نتوانستند" و "نگذاشتند" تفاوتی ندارد، توضیح داد :« حاصل این دو برای مردم یکی است. حتی برخی چهرههای سیاسی با این تصور که اصلاحطلبان با بودن در حاکمیت نمیتوانند کاری کنند، شرکت در انتخابات را نهی میکردند.»
وی در ادامه با اشاره به اتفاقاتی که همزمان با آغاز به کار مجلس شاهدش بودیم،افزود: « ترور حجاریان بلافاصله پس از انتخابات و بستن حدود 20 روزنامه اصلاحطلب در واقع نوعی هشدار به اصلاحطلبان و مردم بود که بدانند با داشتن همهی نهادهای انتخابی هم نمیتوانند به اهدافشان برسند.»
وی دربارهی تندرویهایی که در آن زمان صورت میگرفت، اظهارداشت:« هر چند که من در مجلس جزء کسانی بودم که سعی میکردم نوعی اعتدال ایجاد کنم که حرکتهای تند و بیحساب کتاب انجام نشود. اما باید دانست که تندروی و کندروی نسبی است، همهی افراد خودشان را در میانهی میدان احساس میکنند و جلوتر از خود را تندرو و عقبتر را کندرو قلمداد میکنند و نمیشود به طور قطعی گفت تندروی و کندروی چیست و تعریفش کجاست و حد آن چیست.»
مردم به اصول اصلاحات رای دادند و دفاع از اصول نیز تندروی نیست
وی در پاسخ به این که آیا نمایندگان مجلس ششم میتوانستند به گونهای گام بردارند که اعتماد سطح بالای حاکمیت را نسبت به فعالیتهایشان جلب کنند، خاطرنشان کرد:« شاید میشد کارهایی کرد. البته آقای خاتمی و مجلس ششم شعارهایی را مطرح کردند و رای آوردند. آنها در انتخابات اصولی داشتند. اگر گروهها پس از پیروزی در انتخابات فراموش کنند، چه مطالبی در مبارزات انتخاباتی به مردم گفتند بسیار بد است. اصلاحطلبان هم نمیتوانستند شعارها و اصول خود را فراموش کنند. مردم به اصول اصلاحات رای دادند و دفاع از اصول نیز تندروی نیست. اصولی که از ابتدا اعلام شده بود و مردم با توجه به آنها به موکلینشان رای دادند.»
این عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، تصریح کرد: «شعارهای حرکت اصلاحی از ابتدا کاملا مشخص بود. حرکت اصلاحی حرکتی بود که آقای خاتمی بنیانگذار آن بود و بارها از دفاع از آزادی و مردمسالاری، پاسخگو کردن همهی قدرت در چارچوب قانون اساسی و حاکمیت قانون گفته بود. حاکمیت قانون شعار آقای خاتمی بود. ممکن است ایشان و ما متوجه این نبودیم که حاکمیت قانون چقدر سخت است و هزینههایی که باید برای آن پرداخت چیست. بردن همه در چارچوب قانون اساسی کار بسیار دشواری است و اگر در این زمینه اصرار کردیم ممکن است از آن تلقی ساختارشکنی شود.»
حرکت اصلاحی و مجلس ششم به هیچ وجه به دنبال ساختار شکنی نبوده و نیست
وی افزود: « به جرأت میگویم حرکت اصلاحی و مجلس ششم به هیچ وجه به دنبال ساختار شکنی نبوده و نیست.»وی ادامه داد :« حرف من این است که همهی قدرتها باید حد و حدود و وظایف و اختیاراتشان در چارچوب قانون اساسی معلوم و نسبت به آن به مردم و نه تنها به خدا پاسخگو باشند.چرا که نظام ما مردمی است و پاسخگویی به خدا جای دیگر و مکانیزم دیگری دارد. تمام اجزاء و ارکان نظام ما باید به مردم پاسخگو باشند. اگر این حرف ساختارشکنی است، بله ما ساختارشکن هستیم.آیا این اعتقاد که همهی قدرتها در چارچوب قانون اساسی باید محدود و پاسخگو باشند، ساختارشکنی است؟»
نبوی ادامه داد:« زمانیکه آقای خاتمی میخواست نامزد ریاست جمهوری باشد، برداشتش از ولایت فقیه مشخص بود. ما غش در معاملهای نکردیم. حرفمان را قبل از انتخابات دوم خرداد و حتی سال 72 زدیم. زمانی من در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران گفتم برداشت آقایان ممکن است به لحاظ فقهی هم برای برخی قابل قبول باشد، اما به لحاظ قانونی قانون اساسی باید میثاق ملی باشد.»
وی ادامه داد:« ما با این دیدگاه اصلاحی وارد مجلس شدیم و سعیمان این بوده و هست که این دیدگاه را در کشور حاکم کنیم و سخن ما برای آنان به قیومیت حاکمیت بر مردم اعتقاد دارند، ساختار شکنانه است. البته ممکن است تندرویهایی به شکل سخنرانی یا رفتاری یک فرد در جمعی بوده باشد. اما مجلس ششم در مجموع، نه تندروی کرد نه ساختار شکنی. همهی کارهایش در چارچوب قانون اساسی و دفاع از شعارهای حرکت اصلاحی بوده است. هر چند که متاسفانه مصوباتش با سد شورای نگهبان روبهرو شد.»
نبوی در ادامه با بیان اینکه برخی با انجام فعالیت هایی مثل ترور و ایجاد ناامنی می خواستند وضعیت فوقالعادهای در کشور ایجاد شود که امکان تشکیل مجلس ششم در کشور به وجود نیاید، افزود:« در آن مقطع با عکسالعملهای مناسب اصلاحطلبان و با تعاملی که با رهبری انجام شد، بسیاری از این کارها ناکام ماند و بالاخره مجلس ششم شکل گرفت.»
میخواستند اصلا مجلس ششم شکل نگیرد
وی همچنین با اشاره به فضای سیاسی کشور در آستانه برگزاری هفتمین انتخابات ریاست جمهوری، تصریح کرد:« حتی در دوم خرداد 76 تا صبح روز بعد که نتایج آرا اعلام شد. عدهای پیشنهاد میکردند که شبانه 2 ، 3 هزار نفر دستگیر شوند و صبح رقیب آقای خاتمی به عنوان پیروز انتخابات اعلام شود. اگر به یاد داشته باشید عدهای تا ساعاتی پس از نیمه شب و بامداد سوم خرداد در میدان ولیعصر جمع شده بودند و منتظر پیامهایی بودند که برنامههایی را اجرا کنند. اما آن برنامهها به دلایلی اجرا نشد. آقای خاتمی رییس جمهور شد. در زمان شکل گیری مجلس ششم هم جریانهایی تند و رادیکالتر در جبههی مخالفان اصلاحات وجود داشتند و میخواستند اصلا مجلس ششم شکل نگیرد.»
وی در ادامه با رد باز شدن راه اصلاحات با تشکیل مجلس ششم و دولت اصلاحات گفت: « حضور خاتمی در ریاست جمهوری و تشکیل مجلس ششم به مفهوم این نبود که کاملا اتوبانی برای حرکت اصلاحی ایجاد شده است و حرکت اصلاحی میتواند با سرعت بالا پیش رود. با وجود شکست مخالفان اصلاحات در تشکیل نشدن مجلس ششم آنها برنامههایشان برای مقابله با اصلاحات را ادامه میدادند.»
نایب رییس مجلس ششم افزود: « زمانیکه پس از پیروزی خاتمی دستور داده شد که طرفدارانش جشن و پایکوبی راه نیندازند، مسلم بود که کار تمام شده نیست. فردای دوم خرداد تعدادی از جوانان و دانشجویان را با بهانههای واهی دستگیر و با آنها برخورد کردند. مدتی بعد قتلهای زنجیرهای رخ داد. در جریان مخالف اصلاحات برخی معتقد به خفه کردن جریان اصلاحی در نطفه و فرصت ندادن به تشکیل دولت توسط خاتمی بودند، برخی هم معتقد بودند دولت خاتمی نباید بیشتر از شش ماه دوام بیاورد و برخی برنامهها هم بلندمدتتر بودند. در مورد مجلس هم اینگونه رفتار شد. عدهای میگفتند اصلا نگذاریم مجلس ششم شکل بگیرد. اما آن نظر نتوانست پیروز شود.»
وظیفه قانونگذاری مجلس ششم با سد شورای نگهبان عملا تعطیل بود
وی ادامه داد:« طرفداران طرحهای بلندمدتتر معتقد بودند باید کاری کرد خاتمی رییس جمهور باشد و مجلس ششم در اختیار اصلاح طلبان باشد، اما عملا این نهادها کارایی لازم را نداشته باشند. همانطور که دیدیم آقای خاتمی میگفت در دولت من هر 9 روز یک بحران ایجاد شد. یا می گفت بعضیها رییسجمهور را تدارکاتچی میخواهند! در مجلس هم همهی ما با این فضا روبه بو بودیم. وظیفه قانونگذاری مجلس ششم با سد شورای نگهبان عملا تعطیل بود و هر قانونی که ربطی به اصلاحات داشت، اتوماتیک رد میشد حتی مصوباتی که زمینهی اصلاحی نداشت، اما مردم را امیدوار میکرد مانند بودجه صدا و سیما، قانون سربازی، شوراها و حتی قانون جلب و حمایت از سرمایههای خارجی با مشکل روبه رو بود. این حرکتها باعث میشد مردم امیدشان را به اصلاح امور با شرکت در انتخابات و تعیین سرنوشت از دست بدهند و احساس کنند شرکت آنها در انتخابات در سرنوشتشان تغییر حاصل نمیکند.»
نبوی همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا در آن مقطع اصلاحطلبان میتوانستند به گونهای گام بردارند که اعتماد جناح رقیب و بخشهای دیگر حاکمیت را به خود جلب کنند؟ گفت: «جنگ و دعوای مجلس ششم بیشتر بود یا جنگ و دعوای امیرالمومنین(ع) در پنج سال خلافتش! قطعا درگیریهای او خیلی بیشتر بود آن هم درگیری نه با خسروپرویز و روم و ... بلکه با برخی صحابی پیامبر! پافشاری بر اصول تنشزاست. آنها که میگویند مجلس باید آرام باشد، منظورشان این است که کوتاه بیایید و پافشاری نکند! ما بر اساس میزان درگیریها که امام علی(ع) را محکوم نمی کنیم، میگوییم چون از حق دفاع میکردند، مجبور به درگیری بودند.»
وی گفت:« در دوران ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد 32 حدود 11 سالم بود.خانهی ما هم نزدیک منزل مرحوم مصدق بود که جنگ اصلی هم آنجا بود. می دیدم مردم ، همسایهها و اهل محل باهم جمع شده بودند و درگیریها تا ساعت 5 و 6 ادامه داشت و تیراندازیهایی انجام می شد. خیلی از مردم عادی که صحبت میکردند، میگفتند از این زنده باد ومرده باد خسته شدیم. داستان این زنده یا مرده بادها هم این بود که مصدق نفت را ملی کرده بود و دست استعمارگران انگلیس را از کشور کوتاه کرده بود. آنها هم ساکت نمی نشستند. عوامل و ایادی آنها در سراسر کشور بودند و رییس شهربانی مصدق را شب تاریک به خانهای دعوت کردند و کشتند!»
وی تاکید کرد:« مخالفان، گام بلند مجلس ششم را عمدتا در رابطه با اصلاحیهای مختصری که در مورد قانون مطبوعات داد می دانند. اما وقتی این طرح از دستور خارج شد، دیگر بعد از آن مجلس ششم کوچکترین گام بلندی برنداشت. اتفاقا باید گفت آن زمان همهی انتقادات از مجلس ششم این بود که چرا گام بلندی برنمیدارید؟! همه ی انتقادات این بود. مجلس ششم چه کار جز این که تعدادی طرح در جهت تثبیت و نهادینه کردن آزادی مطرح کرد و به تصویب رساند انجام داد! هر اصلاحی که داد جلویش را گرفتند. تاکید بر حضور هیات منصفه در دادگاه و یا تعریف جرم سیاسی گام بلند است؟ مثلا باید چه کار می کردیم میآمدیم در مجلس آوازمیخواندیم؟! بر خلاف امروز آن زمان متهم بودیم که چرا محافظهکاری میکنیم.»
نبوی با اشاره به تحصن نمایندگان مجلس ششم تاکید کرد:« حرکت تند مجلس ششم تحصن بود، چون فکر میکردیم تلاش میشود، اساس جمهوریت نظام منهدم شود. انتخابات مجلس هفتم اولین انتخاباتی در جمهوری اسلامی بود که به قول رییس جمهور و رییس مجلس وقت تکلیف 190 کرسی مجلس از پیش تعیین شده بود. آیا ایستادگی مجلس اصلاحات در مقابل این کار تندروی بود؟ این تنها کاری بود که نمایندگان ملت میتوانستند انجام دهند. به علاوه این که تحصن حق نماینده است و در هیچ کجای قانون تحصن تخلف نیست.»
وی افزود:« در جریان انتخابات مجلس هفتم ازهشت هزار نفر نامزد انتخابات 3 هزار و پانصد نفر رد صلاحیت شدند. آن هم تحت این عنوان که ما صلاحیت آنها را احراز نکردیم!! مگر توانسته بودند صلاحیت بقیه را احرازکنند؟ مگر 12 عضو شورای نگهبان توان این را داشتند که در مورد چهارهزار و پانصد نفر به یقین برسند که شرایط را دارند؟»
نبوی در ادامه تصریح کرد:« اگر ما در مجلس ششم در اعتراض به هدم اساس جمهوریت نظام و تعطیلی دموکراسی در کشور تحصن نمیکردیم رای دهندگان حق داشتند به ما اعتراض کنند که شما چرا در مقابل چنین واقعهای ایستادگی نکردید. در تحصن، نتیجه ملاک نبود. به وظیفهی خود عمل کردیم و کارمان ارزشمند بود.ما مسلمانان موظف به عملیم نه نتیجه! ممکن است در فضاسازیهایی که آن روز یا امروز میشود به اهمیت آن توجه نشود. اما در طول تاریخ انقلاب و کشور این اتفاق مهم بود. وقتی از مرحوم مدرس و مصدق در طول تاریخ به نیکی یاد میکنیم به خاطر چند سخنرانی تعیین کننده بود هرچند که پیروز نشدند.مجلس ششم مدرس و مصدقهای بسیاری داشت که اکثریت آن مجلس در تمام این برنامهها درجهت تحقق حرکت اصلاحی فعالانه حضور داشتند و شرکت میکردند.»
مگر حالا که مجلس و شورای نگهبان یکدست شده مشکلات مردم و مسایل معیشت مردم و سیاست خارجی حل شده؟!
نبوی در ادامه گفتوگوی خود باخبرنگار ستاد ائتلاف اصلاح طلبان، با بیان اینکه باید مصداق بیاورید که کجا باید کوتاهتر حرکت میکردیم، خاطرنشان کرد:« زمانی یکی از بزرگان گفت یکی از دلایلی که مجلس ششم تندروی کرده است همین قانون مطبوعات بوده است که به صحن مجلس رفت و رهبری جلوی آن را گرفت. برخی ازکسانی که امروز ما را متهم به تندروی میکنند در آن زمان جزو کسانی بودند که علیرغم دریافت نظر رهبری در فراکسیون جبههی دوم خرداد بر اصلاح قانون مطبوعات تاکید داشتند. تنها یک نفر که امروز بیشتر ازهمه معتقد به تندروی در آن مقطع است رای مخالف داد.»
وی با بیان اینکه نمی توانستیم به خاطر مخالفت شورای نگهبان بر مصوبات به حق پافشاری نکنیم، تاکید کرد: « باید روی مصوبه خود پافشاری میکردیم. اگر قرار بود ما حرف شورای نگهبان را تایید کنیم، پس چرا آمده بودیم؟ مگر حالا که مجلس و شورای نگهبان یکدست شده مشکلات مردم و مسایل معیشت مردم و سیاست خارجی حل شده؟!»
وی اضافه کرد:« در دوم خرداد نام خاتمی در لیست چهار نفره کاندیداهای ریاست جمهوری چهارم بود و وقتی علت را پرسیدیم گفتند که چون رای آقای خاتمی در شورای نگهبان کمتر از بقیه بود این پیامی به مردم بود که خاتمی از همه کاندیداها کمتر مورد تایید شوراست با استدلال شما وقتی ما این را در آن زمان فهمیدیم باید کنارمی کشیدیم؟ در آن زمان تبلیغ میکردند که نظر رهبری موافق حضور آقای خاتمی در انتخابات نیست که آقایان حجج اسلام کروبی و موسوی خوئینیها خدمت رهبری رفتند و معلوم شد اینگونه نیست. نمیشد چون شورای نگهبان خوشش نمیآید جرم سیاسی تعریف شود ما مصوبه در این باره نداشته باشیم و آن را رها کنیم.»
وی ادامه داد:« من در استعفانامهام ذکر کردم که ما حرکتهای زیادی در جهت تعامل با سایر نهادها داشتیم. ما حتی در همین انتخابات مجلس هفتم رسما و صریحا پیشنهاد کردیم اگر نامزدهایی که به ناحق صلاحیتشان رد شده است تایید شوند ما هشتاد نماینده رد صلاحیت شده انصراف میدهیم، اما این تعاملها نتیجه نداشت.»
نبوی گفت: « هدف ما ماندن در مجلس نبود بلکه به دنبال تحقق اهداف اصلاحی بودیم و لو رد صلاحیت و از حقوق اجتماعی محروم شویم. ما تمام زندگی مان را وقف اعتقادات و آرمانهایمان کردهایم و باید بکنیم. این حرف ما اصلا معنی ندارد که ببینیم شورای نگهبان چه چیزی دوست دارد و ما همان کار را بکنیم.»
علت پیروزی کامل یک جناح سیاسی در انتخابات دور ششم مجلس
این عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در ادامه گفت و گو با خبرنگار ستاد ائتلاف اصلاحطلبان دربارهِی علت پیروزی کامل یک جناح سیاسی در انتخابات دور ششم مجلس شورای اسلامی تصریح کرد:« در شهرهای بزرگ همیشه لیستها رای آوردهاند و واقعیت این است که لیست مشارکت از لیست جبهه دوم خرداد بیشتر رای آورد. چون جبهه مشارکت به عنوان حزب آقای خاتمی شناخته می شد همه ستادهای انتخاباتی آقای خاتمی کانون های حزب مشارکت شدند. تصور خیلی از کسانی که عضو حزب می شدند و یا به کاندیداهایش رای می دادند این بود که حزب مشارکت یعنی آقای خاتمی و چون خاتمی را قبول داشتند این لیست قوی ترین لیست بود.»
نبوی در پاسخ به اینکه رای بالای کاندیداهای حزب مشارکت تاچه حد مرتبط با رویکرد انتقادی تند سران آن نسبت به هاشمی بوده است؟ خاطر نشان کرد:« نمی دانم، البته سازمان هیچ گاه علیه آقای هاشمی در جریان انتخابات موضع نگرفت و مشارکت هم رسما موضع گیری نکرد، اما بعضی از اعضای آن در سخنرانی ها و مصاحبه ها به آقای هاشمی حمله کردند، معمولا کسانی که با توجه به نابسامانیها، جریان حاکم را زیر سوال ببرند بیشتر مورد توجه قرار میگیرند. نمونهی اخیر آن را هم اخیرا دیدم که رییس جمهور به عنوان چهرهی جدید و ناشناس و نقاد به 27 سال عملکرد مدیریت کشور مورد توجه قرار گرفت.معتقدم دور دوم انتخابات ریاست جمهوری نهم رای آقای احمدی نژاد در مقایسه با آقای هاشمی بیشتر شده بود، در حالی که در دوره اول کسانی که به آقای احمدی نژاد رای ندادند 16 میلیون نفر بودند.»
من تنها کسی بودم که گفتم ورود آقای هاشمی به عرصهی انتخابات را بیاشکال میدانستم
نبوی همچنین در خصوص نظر سازمان مجاهدین انقلاب نسبت به انتقادات احزابی مثل مشارکت از هاشمی رفسنجانی در مقطعی گفت:« در خرداد سال 78 شورای هماهنگی جبهه دوم خرداد مرا به عنوان رییس ستاد انتخابات تعیین کرد، در جلسهای در آن روزها که حضور داشتم صحبت از آمدن آقای هاشمی به صحنه انتخابات شد خیلی از دوستان چپ به شدت مخالف بودند. من تنها کسی بودم که گفتم ورود آقای هاشمی به عرصهی انتخابات را بیاشکال میدانستم و نظرم مورد انتقاد برخی دوستان قرار گرفت و از رای به رییس ستاد شدن من ابراز پشیمانی کردند من هم بلافاصله استعفای خود را دادم و تا شهریور ستاد رییس نداشت که دوباره با اصرار و فشار از من خواستند که ریاست را بپذیرم، اما این بار شرط مرا مبنی بر موضعنگرفتن اعضای ستاد علیه هیچ یک از کاندیداهای تشکلهای عضو شورا را پذیرفتند و ستاد جبهه دوم خرداد هیچ وقت علیه آقای هاشمی موضعی نگرفت.»
وی خاطرنشان کرد:« فضای چپ آن زمان به دلیل یک سری تحریکات علیه هاشمی بود. تحریکاتی که امروز میفهمم بی حساب و کتاب نبود و منشا آن جریان مقابل اصلاحات بود، خبرها واطلاعاتی به جناح چپ از گفتهها و مطلب پنهانی در مورد آقای هاشمی داده می شد که هیچ کدام به احتمال زیاد واقعیت نداشت، اما از جاهایی به ظاهر موثق این اطلاعات می رسید و تلقی دوستان چپ این بود که آقای هاشمی در مقابل اصلاحات گارد گرفته است.حتی شایع کردند که آقای هاشمی گفته است اگر یک هفته اختیار نیروهای مسلح را به من بدهند اصلاحات را کاملا از صحنه روزگار محو می کنم .البته در آن زمان هم من این سخنان را باور نمیکردم.»
وی درباره انتقاداتش نسبت به سیاست تعدیل گفت:« ما در دورهی ریاست جمهوری آقای هاشمی از منتقدین سرسخت سیاستهای تعدیل بودیم سیاست تعدیل شده تعدیل را بیشتر می پسندیدم به شرطی که جنبهی تاکتیکی نمی داشت اتفاقا یکی از نقدهایی که به ما می شود این است که چرا بعد از دوم خرداد 76 به سیاستهای اقتصادی نقد نکردیم. البته سیاست های بعد از خرداد 76 عینا سیاستهای تعدیل نبود. مخالفت ما با سیاستهای تعدیل به خاطر این نبود که طرفدار سوسیالیسم اقتصادی باشیم. من از ابتدای انقلاب طرفدار سرسخت سرمایهگذاری خارجی بودم حتی طرفدار سرمایهگذاری بخش خصوصی بودم به شرط این که در کشور مشکل عرضه وجود نداشته باشد در دولت آقای موسوی هم اقلیتی بود که با این سیاست مخالفت میکرد و در آن دولت ما اکثریت شکنندهای به دست آوریم واین سیاستها را پیش میبردیم.همان موقع طرفدار سرمایه گذاری بخش خصوصی و حاکمیت عرضه و تقاضا بودیم.»
وی گفت:« یکی از اختلافات ما با آقایانی که در دولت هاشمی بودند این بود که کنترل تقاضا را اگر با افزایش قیمت جبران کنیم نتیجه اش فقر بیشتر مردم می شود.چون بسیاری از متقاضیان از عرصه خارج میشوند. ما معتقد بودیم تا وقتی که مشکلات اقتصادی کشور حل شود، نباید این کار را کرد.»
نبوی افزود:« به عنوان مثال معتقد نیستم امروز که یک میلیون اتومبیل تولید میشود ما باید مثل سال 62 سهمیه اتومبیل به مردم توزیع کنیم و جلوی حاکمیت قانون عرضه و تقاضا را در مورد خودرو بگیریم. وقتی در این موارد و کالاهایی مثل بنزین خودکفا شدهایم یا امکان واردات داریم سهمیه بندی بنزین ضرورتی ندارد آن زمان که سهمیهبندی میکردیم تولیدمان بالا نبود و امکان واردات هم به خاطر جنگ نداشتیم.»
وی تاکید کرد:« بنابراین در اصل ما با عرضه وتقاضا مخالف نبودیم می گفتیم قانون عرضه و تقاضا را جایی حاکم کنید که فشار به طبقات محروم وارد نشود.»
وی افزود:« به عنوان مثال من هیچ گاه با تغزیرات حکومتی موافق نبودم، از وقتی سرپرست ستاد بسیج اقتصادی در زمان شهید رجایی بودم معتقد بودم که کنترل قیمتها به این شیوهها انجام نمیشود. زمان شهید رجایی هم با وجود شرایط جنگی و تحریمهای سنگین، تنها 5 یا 6 کالا که نیازهای اساسی مردم سهمیه بندی شده بود.»
آقای خاتمی سیاست تعدیل تعدیل شده را پیگیری کرد
نبوی دربارهی سیاستهای اقتصادی دولت خاتمی گفت:« آقای خاتمی سیاست تعدیل تعدیل شده را پیگیری کرد و در دوران او نه تنها یارانهها هیچ وقت کاهش پیدا نکرد، بلکه اضافه هم شد. چون هنوز قدرت خرید طبقات کم درآمد پایین بود تا قانون عرضه و تقاضا حاکم شود و با وجود تک نرخی شدن ارزها تدابیر دولت باعث شد که قیمت کالاها افزایش نیابد.»
وی افزود:« من با سرمایهگذاری مخالف نبوده و نیستم، بلکه آنچه که با آن مخالف بودهایم این است که به جای فروش کارخانههای دولتی به بخش خصوصی زمینه را برای سرمایهگذاری این بخش فراهم کنیم. نه این که با تعزیرات حکومتی بخش خصوصی را از سرمایهگذاری بترسانیم.»
نبوی گفت:« زمانی در دولت میرحسین مصاحبهای با کیهان کردم و گفتم که امروز باید صادرات غیرنفتی به هر میزان که ممکن است ولو به قیمت پولدار شدن یک عده افزایش یابد، چپهای آن زمان به من اعتراض کردند و مقداری از بحث استیضاح، در مجلس سوم محصول همین مسائل بود.»
وی در پاسخ به این سوال که آیا چپهای ایران تفکر اقتصادی سوسیالیستی دارند؟ تصریح کرد:« در کشور ما هیچ کس طرفدار اقتصاد سوسیالیستی نیست. زمانی که وزیر صنایع سنگین بودم 700 واحد خصوصی تحت پوشش داشتیم که خیلی از آنها از آن دوره به خوبی یاد میکنند و معتقدند از بخش خصوصی صنایع سنگین حمایت خوبی میشد. ماها نمیتوانستیم سوسیالیست باشیم.»
میگفتند ما در قرآن سود بازرگانی نداریم!
این عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران دربارهی علت نامگذاری طیف او به نام چپ و همچنین اساس اختلافات بین دو جناح گفت:« در ابتدای انقلاب وقتی ما میخواستیم برنامهریزی کنیم، جناح راست میگفت اصلا ما در قرآن چیزی به عنوان این قبیل برنامهریزیها نداریم ،هرچند که امروز خودش تعدیل شده و فهمیده آن موقع اشتباه میکرده است. میگفتند اگر تقوا پیشه کنید نیازی به برنامهریزی نیست با برنامهریزی و گمرک و غیره مخالفت میکردند و میگفتند ما در قرآن سود بازرگانی نداریم! میگفتند در صدر اسلام و در مدینهالنبی سود بازرگانی و گمرک نداشتیم.»
وی افزود:« در آن زمان میگفتند بانک برای وام است باید به صندوقهای قرضالحسنه تبدیل شود. با بیمه مخالفت میکردند. ما که جلوی این حرفها میایستادیم به جناح چپ معروف شدیم. خوب است که ترکیب چپ دولت موسوی را بررسی کنید.»
نبوی گفت:« ما با قانون کاری که کارگر را به عنوان اجیر میدانست و میخواست قانون اجاره را به عنوان قانون کار اعمال کند مخالف بودیم . آنجا آقای خاتمی با ما همراه بود و هاشمی شاهروردی هم از نظر فقهی به ما کمک میکرد. در مقابل جامعهی مدرسین با آن قانون موافق بود. آقای شاهرودی بار فقهی ما را قوی میکرد. چندین جلسه به آقای هاشمی شاهرودی در مورد این قانون صحبت کردیم و در نهایت موفق شدیم جلوی آن را بگیریم. هر چند با این قانون بعدی هم موافق نبودیم، آن قانون در مجلس سوم از دست مان در رفت.»
وی خاطر نشان کرد: « ما معتقد بودیم که کارخانههای دولتی را نباید به بخش خصوصی واگذار کنیم، اگر میخواهیم این کار را بکنیم باید به اهلش واگذار نمائیم. نه به کسانی که فقط پول دادند و توان اداره یک مغازه را ندارند. در بقیه موارد اختلافهای ما سر چیزهای ابتدایی بود که جهان سرمایهداری 200 سال پیش حل کرده بود. چیزهایی مثل بانک، بیمه، مالیات و سود بازرگانی که در جهان سرمایهداری مطرح است نه سوسیالیسم. میگفتند مالیات نگیریم همان خمس و زکات کافی است. دعواهای ما این چیزها بود.»
نبوی در پاسخ به این سوال که آیا امام(ره) هم در دعواها دخالت میکردند گفت:« حضرت امام دراین موارد همیشه با ما همراه بودند. البته در بحث سرمایهگذاری دعواها به جاهای بالا نرسید چون کسی نمیآمد در کشور ما زمان جنگ سرمایهگذاری کند. در موارد دیگر اگر کمک امام(ره) به ما نبود و به داد ما نمیرسید مشکل ما حل نمیشد.»
وی ادامه داد:« به عنوان مثال در بحث تولید برنج پرمحصول دولت برای تشویق برنجکاران قیمت برنج پرمحصول را افزایش داد و اعلام کرد که خرید برنج تنها در انحصار دولت خواهد بود. راست به شدت با ما مخالفت کرد و گفت شما شرعا اجازه ندارید ما جادهها را بسته بودیم و نمیگذاشتیم برنج از شمال به بازار تهران بیاید میگفتیم فقط باید به مراکز دولتی داده شود. آقای مهدویکنی - نخست وزیر وقت - خدمت امام رفتند و امام از طریق آقای مهدوی پیشنهاد کرد که به علمایی که این کار را خلاف شرع میدانستند بگوئید جاده برای دولت و در اختیار دولت است و کسی که برنج خود را نمیخواهد به دولت بفروشد حق عبور از این جادهها را ندارد.»
دنیای امروز دنیای تعامل است نه تقابل
نبوی در پاسخ به این سوال که برخی معتقدند دولت و مجلس اصلاحات با سیاستهای نامناسب درمقابل غرب اشتباه کرد، گفت:« ما معتقدیم دنیای امروز دنیای تعامل است نه تقابل. با تقابل نمیشود کاری پیش برد چین و روسیه که بیشترین مخالفتها را با آمریکا دارند با تقابل پیش نمیروند با تعامل کار میکنند. اگر از نظر سیاسی تقابل داشته باشیم پیامدهایی برای ما دارد اما در جهان تعامل آن مشکل را ما نداریم. ما همیشه زمان جنگ غبطه میخوردیم که صدام توانسته است 90 میلیارد دلار سرمایه خارجی جذب کند. صدام خیلیها را به خاطر حفظ سرمایههایشان مدافع خود کرده بود.»
نبوی گفت: « پس از فروپاشی شوروی و پایان دورهی جنگ سرد چند سالی تلاش کردیم که جلوی تک قطبی شدن جهان را بگیریم، اما وقتی آمریکا تنها قطب قدرتمند جهان شد عملا فضای جهان عوض شد. در دورهی اصلاحات جناح مخالف اصلاحات که تلاش میکرد برخلاف سابقهاش که دنبال اقتصاد نبود شعارهایش را دقیقا با نیازهای اقتصادی مردم وفق دهد و به شدت به شعارهای اصلاحی حمله کرد و گفت که اینها به جای اینکه به فکر معشیت مردم باشند به دنبال شعارهای سیاسی و اصلاح قانون مطبوعات و انتخابات هستند. دولت خاتمی با وجود این که در مورد مسائل اقتصادی هیچ وعده و وعیدی به مردم نداده بود اما وضع اقتصادی کشور در آن زمان از دورههای قبل و بعد بهتر نبوده باشد، بدتر هم نبود. این شعارها سبب شد که مردم به مسائل اقتصادی توجه کنند.»