KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

تحلیلی بر انحلال مرکز گفت و گوی تمدن‌ها

تحلیلی بر انحلال مرکز گفت و گوی تمدن‌ها


با درود بر همه‌ی دوستان عزیز و گرامی

 

خوشنودم از اینکه فضای آزاد و گشوده‌ی همکلاسی موجب آن گشته تا طی چند روز گذشته شاهد حضور پر رنگ‌تر دوستان اصول‌گرایمان باشیم٬ و فضایی با طراوت‌ و روشنی بیشتر رقم خورد٬ من نیز به نوبه‌ی خود حضور این دوستان را تبریک گفته٬ و امیدوارم این حضور استمرار یافته و مستحکم‌تر گردد.

در این نوشتار تنها قصد بر آن است تا به پدیده‌ی مطرح شده در آن مقاله  بپردازم٬ تا بیندیشیم٬ و بنگریم که آیا به واقع فرض نویسنده صحیخ است یا خیر٬ و به دیگر مقولات در باب اصلاحات و اصلاح‌طلبان٬ در نوشتار‌های بعدی٬ که امیدوارم این مکاتبات بصورتی مستمر ادامه یابد٬ و در باب‌های دیگر نیز گشایشی داشته باشیم٬ و همچون دیگر دوستان سخنی نگوییم٬ و آنرا باز تکرار نموده و از آن بگریزیم!

بیش از این از مقدمه‌چینی می‌پرهیزم٬ و به سمت و سوی بحث اصلی و پاسخ به دوست عزیزمان٬ جناب بنی‌احمد عزیز٬ در پی انتشار مطلب سایت تابناک٬ وابسته به محسن رضایی می‌روم.(کارگردان پروژه «سید مظلوم» کیست؟)

گویا بحث بر سر انحلال مرکز گفت‌و‌گوی تمدن‌هاست٬ بسیار عالی٬ به بررسی آن می‌پردازیم و می‌نگریم که آیا فرض نویسنده مبنی بر مظلوم نمایی و غیره صورت گرفته و می‌گیرد و یا خیر...؟!

مرکز گفت‌و‌گوی تمدن‌ها٬ طرحی که با تفکر آقای خاتمی شکل گرفت٬ ایجاد شد٬ و گامی به عرصه‌ی بین المللی نهاد٬ و اکنون دولت حاضر عزم خود را جزم کرده تا خاطرات آزار دهنده‌ی گذشته را با اعلام انحلال به دور ریزد٬ که البته این کار می‌تواند به ثبات فکری بیشتری در دولت نهم منجر شود.

اما این خاطرات آزار دهنده مرا به یاد نحوه‌ی شکل‌گیری مرکز ملی مطالعات جهانی شدن٬ و طرح پیشنهادی آن در یکی از جلسات دولت هشتم می‌اندازد٬ که با حمایت آقای خاتمی و با عنایت خاص ایشان نسبت به دکتر نهاوندیان صورت گرفت٬ و در برنامه‌ی سوم توسعه گنجانده شد٬ و البته چند روز پیش طی حکمی٬ اسفندیار رحیم مشایی٬ رئیس سازمان میراث فررهنگی و گردشگری٬ با حفظ سمت به ریاست مرکز ملی جهانی شدن٬ منصوب شدند٬ و این در حالی صورت گرفت که پیش‌تر محمد نهاوندیان٬ رئیس مرکز مطالعات جهانی شدن٬ درباره‌ی این برکناری خبری نداشته بود٬ و او تنها پس از انتشار خبر در خبرگزاری‌ها از آن آگاه شد! شاید خواسته‌اند به یکباره و غافلگیرانه این خاطره را هم بزدایند٬ چه باک؟!؟!

به این ترتیب اکنون اسفندیار رحیم مشایی با حکم رئیس دولت ایران عهده‌ دار سمتی دیگر در دولت نهم خواهد شد. این در حالی است که عملکرد رحیم مشایی در دو سال اخیر با انتقادات فراوانی از سوی نمایندگان مجلس و علمای قم همراه بوده است٬ انتقاداتی که البته کمتر پاسخگویی رحیم مشایی را همراه داشته و موجبات نارضایتی از عملکرد او در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را دامن زده است.

با این همه نام رحیم مشایی را عموما می‌توان در حلقه‌ی نزدیکان فکری رئیس دولت مشاهده کرد٬ حضور مشایی در تمامی سفر‌های خارجی احمدی نژاد اگرچه برای بسیاری سؤال برانگیز است٬ اما سکوت رئیس دولت در برابر انتقاداتی که نمایندگان مجلس و روحانیون قم از مشایی داشته‌اند و دارند را می‌توان پاسخ مناسبی بر این سؤال دانست٬ پاسخی با این مضمون که محمود احمدی نژارد از عملکرد معاون خویش رضایت داشته و این رضایت را با انتصاب او به سمتی دیگر مضاعف خواهد نمود٬ تا رحیم مشایی نیز همچون یکی دیگر از همکاران خویش٬ در مجموعه‌ی دولت٬ پدیده‌ی چند شغلی را به تجربه بنشاند.

به این ترتیب به نظر می‌رسد رئیس دولت اصولگرای نهم انجام وظیفه‌ای متفاوت از قبل را برای مرکز ملی مطالعات جهانی شدن در نظر داشته باشد٬ و از این پس دیگر نگاهی اقتصادی بر فعالیت‌های این مرکز حاکم نخواهد بود٬ هرچند که تا کنون بطور مشخص در سیاست‌های به اجرا در آمده و سخنان گفته شده دولت نهم نیز طرح‌واره‌ای مشخص از جهانی شدن ترسیم نشده٬ ولی از ادغام این مرکز با مرکز گفت‌و‌گوی تمدن‌ها٬ حکم و شرح وظایفی که بر عهده‌ی رحیم مشایی گذاشته شده چنین استنباطی را می‌توان داشت.

به هر حال در حال حاضر مرکز گفت‌و‌گوی تمدن‌ها منحل شده و امکانات نیروی انسانی آن در مرکز ملی مطالعات جهانی شدن ادغام شده٬ مرکزی که در سال ۷۷ و به دنبال نامگزاری سال ۲۰۰۱ به نام((سال گفت‌و‌گوی تمدن‌ها)) در مجمع عمومی سازمان ملل٬ به ریاست دکتر فریدزاده تأسیس شد و در طول استقرار دولت اصلاحات با ریاست عطاءالله مهاجرانی و پس از او محمود بروجردی تداوم داشت٬ اما تغییر دولت مرکز گفت‌و‌گوی تمدن‌ها را به حاشیه راند و به عنوان زیر مجموعه‌ای از سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تعریف کرد.

مطابق تصمیم سازی محمود احمدی نژاد٬ مرکز گفت‌و‌گوی تمدن‌ها با اهداف تعریف شده٬ و مصوب خود وداع کرده٬ اتفاقی که با توجه به شرایط موجود قابل پیش‌بینی بوده٬ و به همین دلیل هم از حدود ۲ سال پیش نظریه‌پردازش آنرا بصورت مؤسسه‌ای غیر دولتی با نام مرکز بین‌المللی گفت‌و‌گوی تمدن‌ها و فرهنگ‌ها ایجاد کرد٬ اما حتی اگر چنین هم نشده بود٬ به اصل و ماهیت موضوع لطمه‌ای وارد نمی‌شد٬ کما‌اینکه امروز این مرکز در مسیر مبتکرانه و جهانی گفت‌و‌گوی تمدن‌ها راهی روشن در پیش دارد و مؤسسه‌ی وابسته‌ای به آن نیز در ژنو پا گرفته و فعال است...

بنابراین نه نیازی به مظلوم‌نمایی است و نه دیگر امور که آنرا ذر سر می‌پرورانید٬ چراکه این آرمانها وجود داشته و خواهند داشت٬ و حتی اگر مرکزی برای تحقق آنها وجود نداشته باشد٬ در امور مختلف بروز خواهند نمود٬ چه رسد به آنکه حال مراکز متعدد درون مرزی و برون مرزی برای تحقق آنها موجود می‌باشد٬ و به قول بزرگی که می‌گفت: ((جسم و جانم را می‌توانی منحل کنی٬ نه ببخشید نابود کنی٬ ولی اندیشه‌ام را هرگز!)) و با این شعر زیبا گفته‌ی خود را به پایان می‌برم:

گیرم گه می‌کشید

            گیرم که می‌برید

                             گیرم که می‌زنید

                                              با رویش ناگزیر جوانه‌ها چه می‌کنید؟!

نظرات 6 + ارسال نظر
حمید توکلی, IT, خواجه نصیر چهارشنبه 12 دی 1386 ساعت 18:21 http://kntu.Blogsky.com

خوشحالم که پس از انتشار صدها متن خبری سیاسی بالاخره یک تحلیل سیاسی هم به قلم خودت نوشتی !

به نظر بنده وجود یک تحلیل سیاسی دانشجوی خواجه نصیر در همکلاسی از ۱۰۰۰ متن خبری مهم سیاسی برتر و مهمتره !


به اطلاع بقیه دوستان میرسونم که این اولین تحلیل سیاسی دانشجوی خواجه نصیر در همکلاسی می باشد !

با هر نظر و اندیشه ی سیاسی ای که هستی امیدوارم همیشه در همکلاسی احساس آزادی کنی !

موفق باشی

با درود بر حمید عزیزم

سپاسگزارم از این همه لطفی که نسبت به من داری٬ و این متن را با چنین استقبالی از طرف خود روبرو ساختی٬ امید به آنکه مقبول واقع همه‌ی دوستان نیز واقع گردد٬ همکلاسی در این مدت فضای آزاد خود را به اثبات رسانیده٬ و به حتم همه‌ی دوستان با هر طرز تفکری می‌توانند گام در این محیط آزاد نهند و عقاید و تفکرات خویش را مطرح سازند.

باری دیگر از لطف و مرحمتت نهایت تشکر و سپاس رادارم.
با آرزوی بهترین‌ها برای تو آزاده
تا درودی دگر بار بدرود

مجید, , چهارشنبه 12 دی 1386 ساعت 19:13

پویا جان سلام
انتظار تحلیل منسجم و بسیار قویتر از شما داشتم ، می توانستی خیلی بهتر پاسخ مستدل تهیه نمایی و در جواب آقای بنی احمد که ظاهرا آن تحلیل از خودشان نبوده و اقتباس کرده اند را بدهی.
تحلیل شما از انسجام کافی برخوردار نیست یعنی خواننده پس از چند بار خواندن هم متوجه منظور شما نمی شود . معلوم نیست شما میخواهید مظلوم نمایی را به سخره بکشید و یا منحل شدن مرکز گفتگوی تمدن ها را،شاید بگویی بی ارتباط نیست بله درست است ولی شما این ارتباط را خوب بیان نکردی و در آخر متوسل به همان مظلوم نمایی شده ای.تا آنجا که حمید هم دلش برایت کباب شد و شما را دلداری داد.
بهرحال از تحلیلی که کرده ای متشکرم موفق باشی

با درودی دگر بار بر مجید عزیز

در ابتدا در مورد تحلیل منسجم‌ و قویتر باید عرض نمایم که٬ من آن متن تحلیلی سایت بازتاب را آنقدر ضعیف و بی‌پایه و اساس یافتم که دیگر سعی نکردم تا بیش از این‌ها از حافظه‌ی تاریخی‌ام کمک گرفته و مستدل‌تر از این نوشتار بنویسم٬ و فعلا همین حد از بازبینی را کافی دانستم.

ولی در مورد منظورم نمی‌دانم چطور و چگونه در انتها به این نتیجه رسیدید که باز هم مظلوم نمایی کردم؟!
بنده در انتها عرض کردم که به هر حال در درجه‌ی اول با و جود انحلال این مرکز٬ باز هم سازمان‌هایی وجود دارند که آرمان آن را دنبال نمایند٬ و در درجه‌ی دوم هم اگر سازمان دیگری هم وجود نداشت در دیگر امور به راحتی بروز می‌نمود و آن آرمان‌ها پیگیری می‌شد٬ و با انحلال این مرکز هیچ از آن کم نمی‌شود٬ در هر صورتی! گمان نمی‌کنم که این گفته مظلوم نمایی باشد٬ و با وجود این همه سازمان و ارکان برای برآورده ساختن آن آرمان‌ها هم نیازی به مظلوم نمایی وجود ندارد!
به حتم من به گونه‌ی بدی منظورم را رسانده‌ام.
امید به آنکه این سوء تفاهم برطرف گشته باشد٬ و این ضعف را بر من ببخشایید.

با تشکر از دقت نظرتان
تا درودی دگربار بدرود

حمید توکلی, خواجه نصیر, IT چهارشنبه 12 دی 1386 ساعت 19:53 http://kntu.Blogsky.com

مجید عزیز ، بنده قصد دلداری نداشتم ، واقعا از تحیل دانشجویی لذت می برم ، مهم نیست از چه طرز تفکری باشد مهم این است که دانشجو می اندیشد و اندیشه ی خود را منتشر می کند !

الیار , کامپیوتر, خواجه نصیر چهارشنبه 12 دی 1386 ساعت 21:38

بسیار خوشحالم از اینکه دوست بسیار عزیز و همکلاسی بزرگوتر اینگونه به مطالب منتشر شده از سوی دیگر بزرگواران حساس بوده و شعی در روشنگری و ابهام زدایی را دارند دوست عزیز جناب آقای صفری در ابتدا از اینکه نقدی از سوی خود حضرتعالی منتشر شده را خواندم بسیار خوشحال شدم و از اینکه حضور همکلاسی های خود را با هرنوع تفکری با صمیمیت می پذیری جای بسیار خرسندی را دارد آما بهتر نبود به جای هدف گرفتن آن بزرگوار تحلیل خود را به نویسنده اصلی این متن متوجه می کردی. ولی بازهم از اینکه این محیط بسیار قشنگ اجازه اینگونه تحلیل ها را می دهد بسیار خوشحالم
در آخر نیز برای شما و همه کسانی که سعی در روشنگری و ارائه سریع خبرها به جمع دانشجویان را دارن تشکر می کنم

درود بر جناب عاصمی زاده‌ی عزیز٬ دوست آزاد اندیش و اصول‌گرای ما

بسیار خوشنودم از این که شما بزرگوار بر گفته‌های من صحه می‌گذارید و آنها را تائید می‌نمایید٬ تائید هیچ شخصیتی به اندازه‌ی شما بزرگوار که یک اصول‌گرا هستید نمی‌توانست برای من ارزشمند باشد٬ به واقع که نهایت تشکر را از شما دارم.
در باب نقد به نویسنده هم من در ابتدا تنها منبع نقد را ذکر نمودم و پس از آن هم نقدم را به نویسنده وارد نمودم و گمان نمی‌کنم که به حاشیه‌ای رفته باشم که موجب کج روی من گشته باشد٬ در هر صورت این تنها گمان من است و آن چیزی که می‌بینم و به یاد دارم٬ شاید موردی باشد که از دیده‌ی من پنهان مانده باشد٬ اگر به طور دقیق موردی را به یاد دارید و ذکر نمایید سپاس‌گزارتان خواهم شد و پیشاپیش از بابت آن عذر خواهی می‌نمایم.
باری دیگر از شما نهایت سپاس را دارم.

با آرزوی بهترین‌ها برایتان
تا درودی دگر بار بدرود

شفیعی , ٌٌٌٌٌٌٌٌٌٌصنایع, چهارشنبه 12 دی 1386 ساعت 23:23

گرامی میداریم اولین تحلیل سیاسی را .امروز که منتقدان جای خود را به مجیر گویان داده اند و به کمتر نقدی میتوان اعتماد کرد موفقییت شما را در نایل امدن به این مهم گرامی میداریم

با درود بر سر کار خانم شفیعی محترم

تشکر و سپاسی بی انتها دارم از برای این همه لطف و مرحمت شما٬ امیدورام که لایق تمجیدات شما باشم٬ و نقدم مستحق تعاریف شما باشد.

با آرزوی بهترین‌ها برایتان
تا درودی دگر بار بدرود

ره در این شب سیاه به کجا خواهیم برد... خدا داند و بس!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد