با استقبال پر شور و صمیمانه مردم بم
خاتمی وارد بم شد
کرمان ما: حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی رییس جمهور سابق کشورمان ساعت 11:40 امروز وارد شهر بم شد.
وی که به منظور دیدار با مردم این شهرستان و گرامی داشت یاد و خاطره جان باختگان زلزله دلخراش بم به این شهرستان سفر کرده است در ورودی شهر بم مورد استقبال پرشور مردم قرار گرفت.
در مراسم استقبال از خاتمی جمع کثیری از مردم بم با اهداء دسته های گل و ذبح گوسفند و هم چنین سردادن شعارهایی هم چون «صل علی محمد ، امید ملت آمد » و « صل علی محمد ، محبوب ملت آمد» ورود رییس جمهور سابق شان را گرامی داشتند.
خاتمی در بدو ورود به شهر بم با توجه به فرارسیدن وقت نماز و بدون اطلاع قبلی با حضوردر مسجد امام خمینی (ره) این شهر نماز ظهر وعصر خود را به امامت حجت الاسلام طاحونی امام جمعه بم اقامه نمود. وی پس از اقامه نماز، مسجد را برای بازدید از نقاط مختلف شهر ترک کرد.
گفتنی است بر اساس برنامه ، ساعت 14:30 امروز سید محمد خاتمی در مسجد جامع صاحب الزمان شهر بم سخنرانی خواهد کرد.
گزارش لحظه به لحظه سفر خاتمی به شهر بم متعاقبا بر روی سایت قرار خواهد گرفت.
اخبار مرتبط:
همزمان با سالروز زلزله بم٬ خاتمی به کرمان میرود
رئیس ائتلاف اصلاح طلبان استان کرمان جزئیات سفرخاتمی راعنوان کرد
خاتمی در جمع مردم کرمان: چهارشنبه 3 بعدازظهراطلاعیه شاخه کرمان سازمان مجاهدین انقلاب به مناسبت سفرخاتمیتخریب بیلبوردهای تبلیغاتی سفر خاتمی به کرمان توسط عوامل ناشناس
سید محمد خاتمی وارد کرمان شد
امام جمعه کرمان: خاتمی مظهر تواضع ،ادب و اخلاق حسنه است
سیدمحمد خاتمی: دشمنان ملت تشکل ها را نمی پذیرند
سخنرانی نمایندگان تشکلهای اصلاح طلب استان کرمان در حضور خاتمی
استاندار سابق کرمان:کارنامه اصلاحات روشن است
خاتمی:اگر مردم بر قدرت نظارت نداشته باشند، قدرت به فساد می رود
سید محمد خاتمی: نادیده گرفتن خدمات گذشته، توهین به انقلاب و ملت
پویا جان با سلام
از عکسی که در گزارش آمده استقبال میلیونی مردم از منجی هویدا است.
با درودی دگر بار بر شما
سپاس از اینکه اخبار و نوشتارهای ما را خوانده و آنها را نقد مینمایید.
اما در ارتباط با این خبر و عکس مربوطه فکر میکنم که این عکس مربوط به زمان ورود جناب خاتمی به شهرستان بم بوده به همراه همراهانشان٬ و متأسفانه عکسهایی از استقبال مردم بم در خبرگزاری مربوطه موجود نبود٬ ولی اگر شما به دنبال اینگونه عکسها هستید٬ میتوانی آنها را در هنگام ورود جناب خاتمی به استان کرمان٬ در آن شباهنگام مشاهده فرمایید٬ و یا میتوانید آنها در سخنرانیهای پرشور به گفتهی شما منجی مشاهده فرمایید٬ البته به احتمال زیاد عکسهای استقبال از سخنرانی در شهرستان بم نیر در ساعات آینده منتشر خواهند شد و به نظرتان خواهیم رساند٬ ولی در کل یک پیشنهاد و درخواست دوستانه از شما دارم٬ و آن اینکه به جای نقد عکسها و جمعیت موجود در آنها٬ تفکر ٬ مشی فکری و سخنان جناب خاتمی و جریان اصلاحات را به نقد و چالش کشید٬ و نه عکسها را٬ همچون آن مکاتبهی قبلی (http://kntu.blogsky.com/Comments.bs?PostID=1151) که از آن بسیار آگاهیها یافتم و مرا در راهم مستحکمتر نمود و دیگر از شما پاسخی را دریافت ننموده٬ و ظاهرا به پاسخ من متقاعد گشتید٬ امید به آنکه بتوانیم با مشی اصلاحطلبی راه خود را در گذار به دموکراسی هموار یافته و آن را استحکام بخشیم.
بار دیگر از توجهتان نهایت سپاس را داشته و برایتان آرزوی بهترینها را دارم
تا درودی دگر بار بدرود
پویا جان با سلام
از اینکه تصورت از بنده اینست که به عکسها انتقاد میکنم متاسفم،نیازی هم نیست که عکسهای تبلیغاتی منجی را بخاطر بنده بگذارید چونکه نیازی به آنها ندارم آمار ۲۲ و ۲۰ میلیون رای منجی در دو دوره متوالی از چهار تا عکسی که شما میخواهید ارائه دهید قوی تر است . اگر بنده نقدی کرده ام نقد منجی نبوده بلکه نقد افکار پر شور وشوق شما دوست عزیز بوده و قبلا هم گفته ام حافظه تاریخی بنده مرحمات منجی را در ۸ سال صدارت فراموش نمی کند ولی شما با توضیح حافظه تاریخیتان نشان دادید حتی تا پنج سال قبل را هم نتوانسته اید حفظ نمایید چه برسد به صد سال اخیر.
پویا جان منجی شما همان است که ۱۸ تیر را آفرید ، همان است که زمانیکه شما متولد میشدید بر اعدام زندانیان سیاسی سال ۶۷ صحه گذاشت ،همانیست که با دموکراسی کوچک شما در دانشگاه ها مخالفت کرد و فقط وفقط برای حفظ ولایت.جشن ۸ دی به توجیهات ولایتی ایشان خوب گوش دهید و ببینید چقدر با اجرای دموکراسی مغایر است.
اگر میبینید که بنده در جواب توجیهات تاریخی شما چیزی نگفتم حمل بر اقناع نفرمایید.شما محدوده فکریتان تا درب دانشگاه است ولی پاسخ بنده را که مربوط به اثرات تکرار کمدی یا تراژدی بازگشت اصلاح طلبان را بیرون از دانشگاه جواب ندادی؟ پس بنده هم بگویم شما قانع شدی؟
پویا جان شما بدون داشتن افکار همه جانبه و پاسخگو به دانشگاه؛ جامعه و جهان توان پاسخگویی به بنده ویا حتی مردم کوچه و خیابان و دنیا را نداری. هدفم این نیست که شما و افکارتان را حقیر جلوه دهم ولی محدوه افکارتان کوچک است و صد البته طبیعی است.
یکبار گفتی این مسیر را انتخاب کردی چونکه جریان غالب است و مابقی زیاد مطرح نیستند، همان موقع یاد امام حسین افتادم که با تعداد قلیلی از همفکرانش چگونه جلوی ناحق ایستاد و درتاریخ اسلام تشیع جاودانه شد.
چه کسی به شما گفته جریان غالب درست میگوید؟ شاید خود بخود به این نتیجه رسیده ای؟ شاید هم بقال سر کوچه چون همیشه با ترازو سر وکار دارد.ولی پویا جان ترازوی عدالت مثل ترازوی بقالی نیست.
ممکن است دموکراسی منجی از وضعیت فعلی بهتر باشد ولی این انتخاب بد نسبت به بد تر است . دموکراسی واقعی این نیست که آنها بدنبالش هستند. دموکراسی آنها مستمسکی است برای یافتن قدرت بیشتر .آیا تا بحال دموکراسی مد نظرت را برای خودت تحلیل کرده ای،؟ هر کس به این مقوله از جایگاه خود می نگرد.مطمئن باش مال تو از منجی وسیعتر است.
پویا جان توصیه می کنم پایه های اصول هر چیزی را بخوبی بیاموزی. عمر کوتاه است، یک اشتباه عمری را به فنا می دهد.موفق باشی
با درودی دگر بار بر شما دوست گرامی
بسیار خوشنودم از اینکه پیشنهاد دوستانهی ما کارگر افتاد و بار دیگر نقدهای شما را در برابر من برانگیخته و بروز نمود.
بیش از این مقدمه را ادامه نمیدهم تا تلاشی بر فرمایش شما مبنی بر کوتاهنویسی انجم داده باشم.
دوست عزیز٬ از برای تصورم نسبت به انتقاد شما از عکسها اظهار تأسف نمودید٬ به گمان من این تصور من نبوده٬ بلکه عملیست که صورت گرفته٬ و خوشبختانه هم ثبت و ضبط گشته همگان شاهد و ناظر آنند! در نظر زیر هویداست که شما عکس این خبر را به سخره گرفتید٬ و استقبال از جناب خاتمی را در آن جستید٬ و آن را به حق یافت نشدنی یافتید٬ چراکه ضعف خبر رسانی در آن زمان موجب آن گشته بود که عکسهایی مبنی بر استقبال از جناب خاتمی منتشر نشده باشند تا ما نیز آنها را به نظر گرانمایهتان رسانیم٬ ولی اکنون میتوانید آن عکسها را در این صفحه روئیت نمائید(http://kntu.blogsky.com/?PostID=1521)
البته این عکسها از نوع عکسهای تبلیغاتی مورد نظر شما نبوده و عکسهایی از جنس حقیقت میباشند که حقایقی را به تصویر میکشند که شاید به مزاج دوستانی چون شما خوش نیاید٬ ولی از جنس واقعیتند!
اما فرمودید که لزومی به نمایش اینگونه عکسها برایتان نبوده و آمار آرای انتخابات ادوار گذشته مستحکمتر خواهند بود٬ اولا بارها عرض کردهام و ظاهرا باری دیگر نیز باید عرض نمایم که بنده این اخبار و عکسها را تنها از برای شما نگذاشته و نمیگذارم٬ بلکه برای آن ۹۰۰ بازدیدکنندهی جویای حقیقتی میگذارم که هر روز به این تارنما مراجعه نموده و آنها را میخوانند٬ و در قسمت دوم آمار انتخابات ادوار گذشته هم باید بگویم که به مانند شما چندان هم در تاریخ گم نگشته٬ و کمی هم در روزگار خود زندگی میکنیم٬ و آن گذشته را چراغ راه آیندهی خود مییابیم٬ و آن آمار ادوار گذشتهی انتخابات را تنها ثبت شدهای در تاریخ میبینیم که فاقد ارزش دفاعی در حال حاضر٬ در قیاس با روزگار خود میبینیم٬ چراکه شاید در آن روزگار٬ عدهای در طرفداری از آن مشی فکری بودهاند و امروز از آن تفکر بازگشتهاند٬ بنابراین تنها آمار و شواهد دارای ارزش استناد رویدادهای روز هستند که پیرامون ما روی میدهند٬ و میبینیم که جناب خاتمی در حالیکه در قدرت نبوده و فاقد هرگونه قدرت حکومتی مهم باشند٬ بدینسان مورد استقبال مردمان ایران زمین قرار میگیرند٬ و با شور و شوقی فراوان او را میخوانند٬ چه در دانشگاه٬ چه در کوی٬ چه در برزن٬ چه در...!
بنابراین سعی کنیم کمی هم در زمان خویش سیر کنیم تا با افکار و عقاید مردم زمانهی خویش آشنا شویم.
در ادامه نقدهای شما مشخص است که به چه سمت و سویی بوده و میباشد٬ نقدهای شما به سیاستهای آن دوران بوده تا شاید به قول خود افکار پر شور وشوق مرا نیز به نقد گیرید٬ ولی وجه اول قضیه بیشتر جلوه مینماید.
خوشحالم که حافظه تاریخی استوارتان مرحمات منجی را در ۸ سال صدارت فراموش نمی کند٬ و امیدوارم که حافظهی من هم به مانند شما مستحکم٬ و البته سنجشگر و قیاسگر وقایع گردد٬ که البته در حد توان تلاش بر این مهم را داشته و دارم.
ولی در ادامه باید اعتراف کنم که به حافظهی تاریخی لااقل کوتاه مدتتان شک نمودم٬ چراکه پاسخ این قسمت از فرمایشتان را در نوشتار و یا پاسخ قبل عرض نمودم و گویا که در حافظهی تاریخی شما تنها حول چند واقعه میگردد و آنها را مرور میکند (امیدوارم حافظهی تاریخی من بدینسان مستحکم نگردد که تنها چند حادثهی تاریخی را به ذهن سپارد و بر آنها تأکید نماید٬ و لااقل کمی خلاقیت داشته باشد و مسائلی نو را بازنگرد) ٬ و گویا که باید باری دیگر آن را متذکر گردم!
باری دیگر به مانند همیشه ۱۸ تیر را یاد آوری نمودید و البته نمیدانم بر پایهی کدامین استدلال مخالفت جناب خاتمی را با دموکراسی کوچک ما در دانشگاه ها یاد آور گشتید٬ و از همه جالبتر آنکه موافقت ایشان را با اعدامهای سال ۶۷ اعلام نمودید!!!(این آخری نمیدانم از کجا آمد! چراکه جناب خاتمی از مخالفان سرسخت با اعدام بوده و هستند٬ و جالب است که یادآور حافظهی تاریخیتان گردم تا شاید بیاد آورید زمانی که حکم اعدام احمد باطبی٬ از سوی دادگاه که اتفاقا در همان جریانات ۱۸ تیر ماه اعلام شد٬ این جناب خاتمی بودند که از رهبری تقاضای عفو نمودند٬ و حکم این یار دبستانیمان به ۱۵ سال کاهش یافت٬ حال چگونه میتوان این گفتهی شما را بر پایهی کدام سند تاریخی قبول کرد٬ نمیدانم...!!!)
ولی در پاسخ به مخالفت جناب خاتمی با دموکراسی کوچک ما در دانشگاه ها باید باری دیگر همان قیاس چهار موردی مختصر خود را که در نوشتار و پاسخ قبل نیز ذکر رفت تکرار نمایم (تا شاید حافظهی تاریخی کوتاه مدت شما نیز تقویت شده٬ و آن تاریخ بلند مدت را نیز به یاد آورد!):
1- در دولت فعلی نگاه جناحی و انتخاب مدیران دانشگاه از یک گرایش سیاسی خاص که برخلاف سنت گذشته دولت اصلاحات است. در دولت خاتمی بیشتر روسای دانشگاه ها از اعضای هیات علمی دانشگاه انتخاب می شدند و در بین دانشجویان و اساتید از وجاهت کامل برخوردار بودند اما متاسفانه در حال حاضر شرایط کاملاً تفاوت کرده است و تامین نیازهای دانشجویی برای فعال نگه داشتن دانشگاه ها در دستور کار نیست.
2- برخی احضارها و فشارها چه توسط نهادهای داخل دانشگاهی و چه نهادهای بیرون دانشگاهی مشکلات لاینحلی را رقم زده است که البته نکته متفاوت با دوره های قبل، فشارها از طریق محرومیت از تحصیل است که جنبش دانشجویی کمتر با آن در گذشته برخورد داشته است. چنان که دانشجویان را از طریق محرومیت تحصیلی مجازات می کنند. و عده ی زیادی نیز در حبس به سر می برند، که این تعداد از دانشجویان در قیاس با دوره های قبل به چندین برابر افزایش یافته است.
اگرچه در تاریخ جنبش دانشجویی کم نبودند دانشجویانی که بابت فعالیت سیاسی خود هزینه پرداخت می کردند اما به طور معمول پس از گذراندن محکومیت خود می توانستند آزادانه به تحصیل خود ادامه دهند و پس از فراغت از تحصیل در شغل موردنظر خود به کار مشغول شوند اما در حال حاضر متاسفانه شاهدیم از دانشجویانی که در جنبش دانشجویی فعالیت می کنند لیست تهیه می شود و بعداً در مقاطع بعدی تحصیل آنان را در تنگنا قرار میدهند.
3- دخالت در امور تشکل های دانشجویی خود از مشکلات جنبش محسوب می شود زیرا برخی با تلاش خود سعی می کنند اعضای شوراهای مرکزی تشکل های دانشجویی از جمله انجمن اسلامی را به میل خود انتخاب یا اینکه زمینه ابطال انتخابات را فراهم کنند که این اعمال نظرها از جمله روش های نادرست در محیط دانشگاه به شمار می رود.
4- محدودیت هایی که در دو سال و نیم گذشته بر فضای فرهنگی دانشگاه وارد شده است و این مساله به شکل برخوردهای سلیقه یی لغو برنامه های تفریحی و عدم صدور مجوز برای سایر برنامه ها و برخوردهای افراطی و سلیقه یی که موجب می شود عرصه بر دانشجویان تنگ شود هرچند برگزاری برنامه های شاد و متنوع می توانست اندکی فضای دانشگاه را تغییر دهد اما در حال حاضر از برگزاری چنین برنامه هایی جلوگیری می شود.
حال میتوان به راحتی تشخیص داد که آیا جناب خاتمی با با دموکراسی کوچک ما در دانشگاه ها مخالفت میکردند٬ یا خیر؟!!!
باری دیگر ظاهرا حافظهی تاریخی کوتاه مدتتان به خوبی عمل نکرده و پاسخ بنده را نسبت به سوال خود مبنی بر تکرار کمدی یا تراژدی بازگشت اصلاح طلبان را بیرون از دانشگاه و در کلیت امر فراموش نمودید٬ و ظاهرا باید برای باری دیگر آن را تکرار نمایم:
بنده عرض کردم که در شرایط کنونی ایران، از میان گونههای مختلف تغییر، راهبرد اصلاحطلبی به عنوان مبارزهای آگاهانه، مستمر و بدون تقابل با حکومت و در چارچوب قانون اساسی، برای حل معضلات جامعه و پیشبرد دموکراسی راهبرد مقرون به صرفهتری است. اصلاحطلبی، با درسآموزی از نقاط ضعف دوران اصلاحات، همچنان راهبردی کارا است. مبارزه مستمر و پیگیرانه اصلاحطلبان، پروسهای تدریجی است که دموکراسی را به مخالفانش با هزینة کمتری القا میکند. اصلاحطلبی مبتنی بر حرکت مسئولانه اصلاحطلبان در زندگی سیاسی و روزمره است و به وقوع یک جنبش خیابانی از پایین امید ندارد. حتی اگر محافظهکاران بازگشتی با سیاستهای خارجی و داخلی ایرانسوز خود یک انقلاب آرام را به جامعة ایران تحمیل کنند، باز این نیروی اصلاحطلبی است که میتواند در شرایط بحرانی به ایران کمک کند.
بنابراین در این گفتار به گمان من واضح است که پاسخ شما را بصورتی کامل و واضح گفتهام و خوشبختانه هر دوی آنها ثبت و ضبط گردیده و قابل روئیت میباشند (http://kntu.blogsky.com/Comments.bs?PostID=1151) بنابراین فکر نمیکنم که قانع شده بوده باشم٬ و نه ذهنم نتها به محیط دانشگاهی محدود بوده باشد٬ بلکه پاسخ شما را در هر حالتی که تمایل داشتهاید بیان داشتهام٬ چه آن ابتدا که محیط دانشگاه را در زمان جناب خاتمی فاقد آن دموکراسی کوچک دیدید٬ چه آن زمان که در حالتی کلی از من مورد پرسش قرار دادید!
افکار من هم در پاسخ فوق و دیگر پاسخها مشخصند که آیا به یک جنبهی خاص پرداخته و محدودند (همچون حافظهی تاریخی شما) و یا اینکه همه جانبهگر است!
و پس از این مورد هم گویا تحریفی در تاریخ بوجود آوردید! امیدوارم که این تحریف را در دیگر موارد بوجود نیاورده و نیاورید! در تحریف خود علت مسیر خود را غالب بودن جریان مورد نظر خواندید!!!
من که اصلا چنین چیزی را به یاد نمیآورم٬ اگر شما چنین چیزی را به یاد میآورید خوشحال میشوم تا آنرا با ذکر دقیق آدرس و نشانی٬ و ذکر دقیق گفتارهایم متذکر گردید٬ تا شاید حافظهی تاریخی من نیز آن را به یاد آورد٬ ولی من آنچه را که به یاد دارم متذکر میگردم٬ تا شاید حافظهی تاریخی شما آنرا به یاد آورد و دیگر دست به چنین تحریفهایی نزند!
در صفحهی (http://kntu.blogsky.com/Comments.bs?PostID=1151) به خوبی قابل روئیت است که من در پاسخ شما مبنی بر فرمایشتان که فرمورد (آیا تمام دانشجویان از سخنرانی ناجی حمایت کردند؟تنها بخشی از انها این کار را کردند. عده ای چند روز قبل از ان شعارهایی مثل تحریم انتخابات دادندو ....) عرض کردم که: (به حتم باید کلیت این مجموعه را مورد ارزیابی قرار داد٬ اما به نظر شما گفتوگوی غالب بر جنبش دانشجویی در حال حاضر کدامشان است؟!!!
آن تظاهرات دوستان چپ و یا آن دوستان اصلاحطلب و یا آن دوستان محافظهکار و یا دیگر دوستان ما با دیگر تفکرها؟!!!
....
بنابراین٬ به حتم اصلاح طلبان دارای نقاط ضعف فراوانی هم میباشند ولی با اصلاح و بهبود آن نقاط ضعف٬ همچنان کارآمد ترین روش برای دموکراتیزه شدن٬ و نیل به اهداف این جنبش اصلاحات میباشد.))
این بود آنچه که ذکر رفت٬ من که در این بین نشانی از علت انتخاب مسیر خود را٬ غالب بودن جریان مورد نظر نیافتم٬ و تنها در این بین علت و وجود جریان غالب را بررسی نمودم!
اگر به دنبال دلایل گزینش من هستید میتوانید به راحتی آنها را در دلایلی که در این نوشتار باری دیگر باز تکرار شد به راحتی باز یابید٬ و نیازی به اینگونه تحریفها وجود ندارد!
و چه زیبا این مثال زیبا را یاد آوری نمودید!!!
و مصداق آن در اینجا بروز مییابد٬ اگر بدین سان بود که شما میفرمایید در اینجا من باید در قبال استدلالهای ضد اصلاحاتی شما کوتاه آمده و دیگر هیچ نگویم٬ ولی خوشحالم از آنچه که حق میدانم دفاع کرده و در آن استوارتر میگردم٬ و از آن تعاریف شما مبری میگردم.
و در انتها نیز دموکراسی واقعی را آن نخواندید که اصلاحطلبان فراهم آوردهاند٬ بلکه فراتر از آن پنداشتید٬ به حتم این پندار شما صحیح بوده و در آن شکی هم نیست٬ ولی آیا به یکباره میتوان به آن دموکراسی بزرگ رسید؟!! آیا کشورهایی که اکنون به این دموکراسی رسیدهاند به یکباره به آن دست یافتهاند؟!! حافظهی تاریخی شما که قوی مینمود٬ پس با مراجعتی به قرون وسطی و طی نمودن پروسهی تدریجی گذار و رسیدن به دموکراسی به راحتی میتوان به این مهم پی برد!!!
آری دوست گرامی ما به دنبال همین دموکراسیهای کوچک هستیم تا با طی نمودن آنها٬ آنها را به فرهنگ خود بیاموزیم تا شاهد آن روزی نباشیم که با انقلابی دیگر جامعه آن را پس نزده و به روزگار امروز دچار گردیم٬ آری دموکراسی و رسیدن به آن فرایندی است تدریجی٬ و نه یکباره٬ و ما نیز به دنبال آنیم٬ و نمیخواهیم بار دیگر به اشتباه نسل قبلمان دچار شویم٬ تا عمری نسل بعدمان را به فنا دهیم!
راستی بعد از این همه مکاتبه این پرسش نیز در ذهن من شکل گرفت که شما دوست گرامی که بدین سان اصلاحات را نقد مینمایید٬ خود چه راهکاری را برای رسیدن به آن دموکراسی کامل و ناب در سر دارید؟!
خوشحال میشوم تا یکبار هم شما بدین پرسش بنده پاسخ گویید.
با آرزوی بهترینها برایتان
تا درودی دگربار بدرود
پویا جان سلام
من از اینکه توانسته ام کمی حافظه تاریخی اتان را فعال نمایم خوشحالم.فعلا هدفم همین بود.
در ضمن بنده معتقد به دانشجوی مسقل هستم نه وابسته به جناح های حکومتی. حسین وار هم بدنبال همان دموکراسی که عرض کردم هستم. انشاا... موفق باشی
با درودی دگر بار
تشکری دارم از اینکه فکر میکنید که توانستهاید کمی حافظهی تاریخی مرا فعال نمودهاید٬ ولی من که نشانههایی از نو فعال شدن این حافظه نمییابم و گمان کرده و شاهد آنم که این حافظه در گذشته نیز فعال بوده و امیدوارم که بماند٬ چراکه تمامی گفتارهایی که در پاسخ به شما در این نظرتان عرض نمودم یادآوری گفتارهای گذشته بوده و مطلب جدیدی نیز آنچنان که موجب از نو فعال شدن این حافظه پندارید را نمییابم٬ و همه ذکر و یادآوری گذشته بود و بس٬ بنابراین من هم از فعال نمودن حافظهی تاریخی کوتاه مدتتان خرسندم که توانستم شما را کمی هم به حال حاضر دعوت نموده٬ و شما را به سیر در این زمان هم رسانم.
در مورد استقلال دانشجویان هم قبلا ذکر نموده بودم٬ ولی گویا آن را هم فراموش کردهاید٬ پس باری دیگر متذکر میگردم که:
جنبش دانشجویی می تواند ضمن حفظ استقلال در عرصه های حرکت عمومی سیاسی و حفظ شعارها و آرمان های خویش فعال و پویا بماند و از تعامل با جریان های سیاسی وحشت نداشته باشد که البته این تعامل به معنای تبعیت و دنباله روی نیست بلکه به معنی حضور در صحنه تحقق آرمان های مردم است.
و اما در مورد سؤالی هم که پرسیدم متأسفانه پاسخ روشن و صریحی را از جانب شما نشنیدم و با نوعی فرافکنی از جانب شما مواجه شدم٬ بنده در علم سیاست و در گونههای دوازده گانهی تغییر شیوهی تحقق دموکراسی را از گونهای که شما فرمودید ندیده و نشنیدهام٬ امام حسین(ع) دلاورانه و استوارانه در دوران خویش مبارزه و عمل نمود٬ ولی آن بزرگوار نام و گونهای از تغییر نبودهاند٬ بلکه برای ما یاد آور نوعی از مبارزه هستند٬ که شاید بتوان آنرا انقلابی اجتماعی نامید٬ من از شما نام و نوع شیوهتان گشتم٬ اگر به دنبال انقلابی دیگر و یا هرگونه شیوهی تغییر دیگری هستید به صراحت نام آن شیوه را ذکر نمایید.
در انتها شعری از حضرت حافظ را به یاد آوردم که حیفم آمد آنرا از برای شما عزیز و بزرگوار یاد آوری ننمایم:
راهی بزن که آهی با ساز آن توان زد
شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد
با آرزوی بهترینها برای شما دوست عزیز و گرامی
تا درودی دگربار٬ بدرود