KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

دو احتمالی که منتفی شد

دو احتمالی که منتفی شد


نوشتاری از: عباس عبدی

آنچه که بر سه نفر از دانشجویان پلی تکنیک رفته است از هر جهت واجد اهمیت است.این رویداد با موارد مشابهی که افراد و دانشجویان بازداشت و زندانی می شوند بکلی متفاوت بوده و شایسته است که به آن توجه بیشتری شود.این یادداشت به مناسبت حکم صادره در تبرئه این دانشجویان نوشته شده است و به هر سه آنان و خانواده هایشان تقدیم می شود.



هنگامی که مراسم 16 آذر سال گذشته دانشگاه پلی‌تکنیک تهران مصادف با آن رویدادها شد، قابل پیش‌بینی بود که در پاسخ به آن، شاهد برنامه‌هایی علیه دانشجویان باشیم. و این اتفاق با انتشار نشریه‌ای جعلی که لوگوی 4 نشریه دانشجویی دانشگاه را داشت رخ داد. و بحرانی را ایجاد کرد که در نهایت به بازداشت تعدادی از دانشجویان منجر شد که سه نفر آنها برای ماه‌ها در زندان انفرادی بودند و در نهایت محاکمه و از اتهام اصلی که انتشار این نشریه است تبرئه شدند. من در تاریخ 12/2/1386 در همین وب‌سایت مطلبی نوشتم تحت عنوان «سه احتمال، هر سه خطرناک». در آنجا توضیح دادم که برای مرتکبین انتشار این نشریه سه احتمال وجود دارد. دانشجویان، گروه‌های مخالف دانشجویان و عناصر ثالث که قصد به هم زدن اوضاع را دارند. (برای اطلاع بیشتر به همان یادداشت مراجعه کنید.) اکنون پس از گذشت 8 ماه و اعلان حکم دادگاه بهتر می‌توان گفت که کدام احتمال درست بود.
1ـ احتمال اینکه دانشجویان متهم، چنین کاری را کرده باشند، منتفی شده است. زیرا تمام کسانی که با اینگونه مسایل آشنایی دارند، به خوبی می‌دانند که امکان اینکه چند دانشجو چنین کاری را کنند، و هیچ ردپایی هم از خود بجا نگذارند و مهمتر از آن اینکه زیر بازجویی مقاومت کرده و آن را به عهده نگیرند، در حد صفر است. در واقع محال است که چنین اتفاقی رخ دهد. وقتی که آنها نمی‌توانند فشار وارده را تحمل کنند و به دروغ اتهامی را می‌پذیرند، پس به طریق اولی اگر چنین کاری را کرده بودند، مجبور می‌شدند که به سرعت مسئولیت آن را بپذیرند و جزئیات غیر قابل انکار را در پذیرش مسئولیت این عمل بیان کنند و اگر چنین بود یقین بدانید که دادگاه آنان علنی هم می شد.
در اینجا لازم است که توضیحی فنی داده شود. اقرار در زیر فشارِ بازجویی و انفرادی (با شکنجه یا بی‌شکنجه) بر گونه اقرار منطبق بر واقع و اقرار غیر واقعی است، گرچه در برخی نظام‌های قضایی هر دو نوع اقرار ناشی از شکنجه به طور کلی فاقد اعتبار است، اما در برخی نظام‌های قضایی به این نکته توجهی نشده است و اقرار صحیح را در مرحله بازجویی، حتی اگر در دادگاه تکذیب شود، به عنوان قرائن و اماره برای صدور حکم می‌پذیرند. اقرار در زیر فشار می‌تواند درست یا غلط باشد. مثلاً فرض کنید فردی را به اتهام قتل شکنجه کنند، وی بر اثر شکنجه قتل را بپذیرد و اقرار کند که مقتول را او با شلیک دو گلوله کشته و جسدش را در فلان محل دفن کرده است و بر اثر این اقرار جسد کشف و معلوم شود که با دو گلوله کشته شده است. درست است که این اقرار بر اثر شکنجه به دست آمده که عملی خلاف قانون است، اما متهم نمی‌تواند در دادگاه انکار کند، زیرا اگر او نکشته بود چگونه می‌توانست از محل دفن اطلاع داشته باشد؟ یا مثلاً اطلاعات دیگری هم می‌دهد که به ناچار هر عقل عرفی می‌پذیرد که وی علی القاعده قاتل است. اما اگر اقرار مذکور کلی و صرفاً تحت فشار باشد، فرد نمی‌تواند اطلاعات مشابهی بدهد، فقط ممکن است به صورت کلی بپذیرد که مرتکب فلان کار شده یا مثلاً سناریویی ساختگی ارایه کند که انطباقی با واقعیت ندارد، بخصوص اگر متهمین چند نفر باشند، ساختن سناریویی که واقعی جلوه کند بسیار سخت است.
بنابراین اگر گفته شود که برخی از دانشجویان در مرحله بازجویی اتهام را پذیرفته‌اند چیزی جز وضعیت بازجویی نمی‌تواند معرف این پذیرش باشد و به همین دلیل است که در مرحله دادگاه به سهولت و به درستی انکار می‌شود.پس احتمال ارتکاب از طرف دانشجویان منتفی می شود.
2ـ اگر گروه ثالثی با قصد به هم زدن شرایط این نشریه را منتشر کرده بودند، دست‌اندرکاران پیگیری امر، می‌بایست آنان را دستگیر می‌کردند. فراموش نکنیم، بازجوی آشنا به مسایل به راحتی می‌تواند پس از یکی دو روز بفهمد که آیا متهم یا متهمان بازداشتی مرتکب چنین کاری شده‌اند یا خیر؟ بویژه اگر متهمین برای اولین بار به بازداشت انفرادی می‌روند و در سنین جوانی و دانشجویی باشند. از این نظر می‌بایست خیلی سریع دانشجویان را آزاد و دنبال گروه سومی که آتش بیار معرکه بود می‌رفتند، اما چون چنین نکرده‌اند، به ناچار باید پذیرفت که به طور ضمنی و اعلام نشده همه چیز به طور نسبی برای دست‌اندرکاران امر مشخص است. و اینجاست که افراد یا گروه‌های مخالف دانشجویان را باید مورد توجه قرار داد. البته این افراد یا گروه‌ها متعدد و متنوع هستند و در داخل یا خارج دانشگاه مستقر هستند، اما اگر کسی در توان دستگاه اطلاعاتی در شناسایی آنها شکی نداشته باشد، احتمالاً در قدرت مواجهه آنان باید شک داشته باشد.
الآن این سوال روشن وجود دارد که باید مسئولین ذیربط پاسخ دهند. حال که بر همه روشن شده که دانشجویان چنین عملی را مرتکب نشده‌اند، پس چه کسی مرتکب شده؟ یا باید اعلام عجز از شناسایی کنند یا اعلان عجز از معرفی مرتکبین.
اما آنچه که در این میان مهم است، در درجه اول بروز چنین رویدادی است که در یادداشت پیش‌گفته، اشاره کرده‌ام. در مرحله بعد، سکوت مدعیان اسلام و اخلاق در برابر این اتفاق ناگوار و ظالمانه است. آنان که در زمان انتشار نشریه فریادوا اسامشان گوش فلک را کر کرد، اکنون چرا سکوت کرده‌اند؟ این ناجوانمردی در برابر امور جاری، بسیار فاجعه‌بارتر از اصل رویداد است. و بالاخره چه کسی عوارض برخورد با چند دانشجوی بیگناه را محاسبه خواهد کرد؟ آیا کسی توجهی به ابعاد بزرگ ضایعه‌ای که از این نحوه برخوردها حاصل می‌شود دارد؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد