واکنش اصولگرایان به استقبال مردم مشهد از خاتمی
امروز:سفر سیدمحمد خاتمی به مشهد و استقبال پرشور مردم از وی، واکنشهای متفاوتی را بهدنبال داشت. صدای عدالت نوشت: استقبال مردم از رئیسجمهور پیشین کشور بار دیگر نفوذ این شخصیت را میان عامه مردم به رخ قبا کشید و این استقبال را میتوان اثبات این مدعا دانست که نفوذ خاتمی به قوت خود باقی است تا جایی که دو تن از شخصیتهای اصولگرای مشهد به استقبال از وی آورد... استقبال پرشور مردم از خاتمی و حضور دوباره وی در میان مردم را میتوان باز شدن روزنه امیدی تازه برای طیف اصلاحطلب جامعه که در سه دوره انتخابات پیشین، با شکست نسبی مواجه شدهاند، دانست. اصلاحطلبان کشور پس از سفر خاتمی به مشهد و مشاهده میزان استقبال مردم از وی، جانی تازه گرفته و اینگونه تحلیل میکنند که اقبال مردم به اصلاحطلبان افزایش یافته و پیروزی در انتخابات مجلس هشتم میتواند آغاز دوباره حکومت اصلاحطلبان باشد. در این میان اما واکنش و تحلیل اصولگرایان نسبت به این سفر متفاوت است. اصولگرایان با این که منکر استقبال گسترده مردم از خاتمی نمیشوند، اما استقبال از یک فرد را نشاندهنده اقبال عمومی جامعه به یک جناح نمیدانند. مجتبی شاکری مسوول کمیته سیاسی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی گفت: این شیوه سنجش مقبولیت، شیوه علمی و آکادمیک نیست... شهر مشهد همیشه شلوغ است... به استقبال رفتن مردم نمیتواند مبنای نظرسنجی و یا اندازهگیری میزان مقبولیت یک جناح در جامعه باشد. با کدام استدلال استقبال گسترده مردم را به وجود مقبولیت اصلاحطلبان معنی میکنید؟... غلامحسین امیری قائممقام جامعه اسلامی مهندسین اما روحانی بودن خاتمی را در استقبال آیتالله واعظ طبسی و علمالهدی و مردم بسیار موثر میداند. امیری گفت: خاتمی هشت سال رئیسجمهور این کشور بوده به همین دلیل مردم و شخصیتهای مشهد از ایشان استقبال گرمی انجام دادند. امیری افزود: استقبال گسترده مردم از خاتمی به این معنا است که مردم ما قدر زحمات مسوولین را میدانند و احترام آنان را نگه میدارند... همه آنانی که به استقبال یک شخص میروند، هوادار او نیستند. به نظر من افرادی که در سال 76 به خاتمی رای دادند، دوم خردادی نبودند. مردم ما در آن سال خواهان تحول بودند... ابوالقاسم رئوفیان عضو شورای مرکزی جبهه پیروان خط امام و رهبری نیز این سفر را دلیلی برای اقبال جامعه به اصلاحطلبان نمیداند. وی گفت: ما در کشوری زندگی میکنیم و با ملتی سر و کار داریم که به مسوولین خود احترام میگذارند و برای جایگاه و شخصیت آنان احترام قائل هستند... سفر خاتمی به مشهد بهعنوان کسی که در دو دوره ریاستجمهوری کشور را بر عهده داشته با سفر یک فرد عادی یا سفر یکی از مدیران میانی کشور متفاوت است و از نگاه مسوولین استان فرق میکند... استقبال آیتالله واعظ طبسی و علمالهدی از آقای خاتمی نیز به دلیل جایگاهی است که خاتمی دارد. ایشان در دو دوره به عنوان شخصیت اول اجرایی کشور بودهاند و استقبال این افراد از خاتمی غیرقابل انتظار و تعجبآور نیست... سالن شهید بهشتی مشهد برای سخنرانی آقای خاتمی، پر بوداما بیرون سالی خالی مانده بود، بههر حال آقای خاتمی هم هودارانی در مشهد دارد. درست است که در دوره دوم ریاست جمهوری وی، آرا خاتمی ریزش پیدا کرد اما نمیشود ادعا داشت که وی اصلا خواهان و هواداری ندارد... پای صحبت خاتمی رفتن، به حساب اقبال عمومی به خاتمی نیست و همچنین نمیشود گفت که عموم مردم از ایشان روی برگردان هستند. رسالت نیز با چاپ یادداشتی در نقد اظهارات خاتمی در مشهد نوشت: [با اشاره به چند بخش از سخنان خاتمی] صرفنظر از جنبههای تئوریک بحث به نظر میرسد برای جناب خاتمی وجهه تبلیغاتی طرح این موضوع اهمیت داشته و ایشان با بیان گزارههای شعارگونه چون عدالت توزیع فقر در جامعه نیست، دروغ گفتن به مردم بدترین نوع فساد است و... عملا سعی کرده کارگزاران فعلی در دولت و مجلس را مورد خطاب قرار دهد و اینگونه وانمود نماید که آنان مقبول مردم نیستند. البته از نوکیسهگان سیاسی بعید نیست زمانی که در خارج از قدرت هستند کارگزاران حاکم را به فقدان مقبولیت محکوم کنند اما چنین رفتار سیاسی از آقای خاتمی که دو دوره در این نظام رئیسجمهور بوده است بعید به نظر میرسد... جناب خاتمی خود را خط امامی میداند و مبانی کلامی و فقهی حضرت امام (ره) نیز در باب حکومت کاملا روشن است. جای بسی تعجب است که چگونه ایشان با توسل به استدلال امام رضا (ع) در نپذیرفتن ولایتعهدی مامون نتیجه میگیرد که چون حکومت مامون انتخابی نبود ایشان از حضور در حکومت استنکاف کردند. مردم و آرای آنها در حکومت اسلامی از جایگاه ویژهای برخوردارند اما تردیدی نیست که مشروعیت از جانب خداست... جناب خاتمی با کمک از اعوجاجات مفهومی عملا در توجیه دموکراسی غرب گام برمیدارد و در نظام معنایی سیاسی که در ذهن ایشان شکل گرفته هیچ برتری و یا حداقل تمایزی بین جمهوری اسلامی در قالب مردمسالاری دینی و دموکراسی غربی نیست. از سویی تجربه دوره 8 ساله دوم خرداد نشان داد که دال کلان مردم در اظهارات رهبران اصلاحات بازتاب واقعیات اجتماعی ایران نیست و بر مدلول عینی مردم مسلمان کشور دلالت ندارد.... واقعیت امر این است که با این تحلیل فلسفی از نظام سیاسی جمهوری اسلامی، دومخردادیها قادر نخواهند بود بهعنوان یکی از اضلاع رقابت وارد معادلات سیاسی کشور شوند. برای دوم خردادیها هنوز این موضوع حل نشده است که اگر مردم مسلمان یک کشور برای حاکمیت الله انقلاب کردند چگونه باید این مطالبه عمومی را پاسخ داد در دال مرکزی گفتمان حاکمان بر جریان اصلاحات جای مفاهیم ناب اسلامی خالی است و درک آنها از مردم نیز با واقعیات ملت مسلمان ایران منطبق نیست. جریان اصلاحات باید باز تعریفی از مبانی تئوریک خود به افکار عمومی کشور ارائه دهد.
|
پایان خبر |