گویند ز عشق کن جدایی
این نیست طریق آشنایی
پرورده ی عشق شد سرشتم
جز عشق مباد سرنوشتم
یا رب به خدایی خداییت
وان گه به کمال پادشاهیت
کز عشق به غایتی رسانم
کاو ماند اگر چه من نمانم
گرچه ز شراب عشق مستم
عاشق تر از این کنم که هستم
از عمر من آنچه هست بر جای
بستان و به عمر لیلی افزای
شعر از نظامی
اشعار دیگر :