KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

ضرورت توسعه احزاب درجامعه امروزدرگفت و گو باموسوی تبریزی

ضرورت توسعه احزاب درجامعه امروزدرگفت و گو باموسوی تبریزی 


اعتماد:نوع برخورد حضرت امیر با مردم دوران خود و احترام به حق حاکمیت مردم از افتخارات شیعه است... حسین موسوی تبریزی دبیر مجمع محققین و مدرسین و رئیس خانه احزاب ایران تصریح می کند که اسلام هیچ گاه با دموکراسی مخالفت نداشته و با آن سازگاری دارد و تنها راه رسیدن و تحقق یک حکومت دموکراتیک از طریق احزاب میسر است و احزاب رسمی تنها مانع شکل گیری احزاب غیررسمی و بدون شناسنامه هستند...

---

-احمدی نژاد رئیس دولت نهم دموکراسی را تهوع آور خواند و آن را به عنوان یک پدیده غربی مذموم تلقی کرد و عنوان کرد که مردم جهان از دموکراسی خسته شده اند، با توجه به اینکه شما هم در صحنه سیاست و هم در صحنه دین حضور دارید سابقه دموکراسی در دین اسلام و احترام به آرای مردم چگونه است؟

یکی از بهترین راهکارهای حکومت براساس تجربه بشری حکومت براساس آرای مردم است، به گونه یی که اسلام نه تنها با چنین حکومتی مخالفت ندارد بلکه تاکید مستقیم دارد که حکومت متعلق به خود مردم است. آیه معروف شورا تصریح می کند «وامرهم شورا بینهم» یعنی وقتی از وظایف مومنین یاد می کند بعد از نماز خواندن و انفاق کردن به مشورت کردن در امور سیاسی و حکومتی اشاره می کند و همه می دانند که مشورت کردن از بهترین راهکارها برای اداره امور بوده است. به هر حال بشر به تدریج بهترین راه های مشورت کردن را تجربه کرده است، حتی از زمان زندگی قبیله یی نیز روسای قوم و عشایر مشورت می کردند و هر رئیس قومی نقش وکیل را برای قوم و قبیله خود برعهده داشت اما با گذشت زمان نقش مردم در مدیریت ها بارز تر شد و تجربه بشری به این مساله رسید که همه مردم به صورت مساوی حق مدیریت در کشور را دارند و حتی به این مساله در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز اشاره شده است حتی حضرت علی(ع) 1400 سال قبل از این تاریخ به امر حاکمیت مردم اشاره کرده است و در نامه یی به معاویه استدلال کرده است که مردم به من رای داده اند و در حجه البیضاء مرحوم سیدبن طاووس نقل می کند حضرت امیر فرمود که رسول گرامی در آخرین وصیت خود به من توصیه کرد؛ یا علی این حکومت شایسته تو است. اگر مردم اجماع کردند و آمدند تو را انتخاب کردند آن وقت این حکومت را بپذیر و اگر استقبال نکردند، آن وقت بگذار مردم خودشان به دنبال هر کس که می خواهند بروند.

-یعنی احترام به حق حاکمیت مردم تا این اندازه مورد تاکید بود؟

خود حضرت امیر وقتی عده یی از بزرگان مدینه و اصحاب مدینه و اهل کوفه که برای بیعت نزد ایشان آمده بودند، گفتند که من امروز بیعت شما را نمی پذیرم چون تعداد شما کم است و همه امروز اینجا نیستند و حال که من برنامه یی نیز اعلام نکردم، این یک بیعت کورکورانه است، فردا باید به مسجد بیایید و در ضمن اعلام عام نیز بنمایید که همه به مسجد بیایند و حضرت برنامه خود را در مسجد اعلام کردند و هر چند حضرت امیر تصریح کردند که من می خواستم برای شما مشاور خوبی باشم و رهبری را نپذیرم ولی حالا که قرار است من رهبر باشم برنامه های من این است که عدالت را اجرا می کنم. این نوع برخورد حضرت امیر افتخار مسلمانان و شیعه است که 1400 سال پیش اروپا که از مساله دموکراسی بویی نبرده بود چنین رهبر و مولایی داریم که به دنبال دموکراسی و رای مردم بوده است و وقتی معاویه به علی(ع) نامه می نویسد، استدلالی که می کند این است که مردم به من رای داده اند. دموکراسی مورد تایید اسلام و قرآن و روایات است و بیعت های مکرری رسول الله از مردم گرفت. از جمله بیعت ایشان در «صلح حدیبیه» مصداق این امر است، صلح حدیبیه نیز در مقطعی رخ داد که حضرت رسول اراده کردند اعمال حج را در مکه انجام بدهند که البته این مساله قبل از فتح مکه بود و وقتی قریش آگاه شد راه را بست و پیامبر در آن زمان نجنگید و صلح نامه یی نوشت و این مساله برای عده یی نومسلمان و به قول ما تندروها، سنگین بود که چرا پیامبر کوتاه آمد، حتی پیامبر نسبت به حذف نام رسول الله رضایت دادند و بعد از این مساله مجدداً از مردم بیعت گرفتند که به بیعت رضوان معروف شد. این مساله مصداق دموکراسی است. ما نمی گوییم بهترین راهکار برای حکومت است اما در زمان غیبت که حکومت معصومین نیست راهی بهتر از آن وجود ندارد.

-قانون اساسی ما چقدر توانسته است شرع و عرف را به هم پیوند بدهد؟

در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز که بسیاری از مجتهدان در مجلس خبرگان قانون اساسی در نوشتن آن نقش ایفا کردند و عده یی از آنها بعدها از مراجع مسلم تقلید بودند، هیچ کدام با تدوین اصل 56 قانون اساسی مخالفت نکردند. همه اصل 56 را قبول داشتند، شاید نسبت به تدوین سایر اصول اعتراض می کردند اما نسبت به اصل 56 کسی معترض نشد که تمام این شواهد در مشروح مذاکرات موجود است، در این اصل تصریح شده است حاکمیت از آن خدا است و هم او انسان را بر سرنوشت خویش حاکم کرده است. یعنی خداوند دموکراسی را در جامعه جاری کرده است و طبق این اصل هیچ شخص و گروهی حق ندارد این حق مسلم را از انسان بگیرد و آیا بهترین راهکار برای رسیدن حق حاکمیت مردم این است که زمان انتخابات یک عده را تحریک کنیم راه بیفتند و رای بدهند یا اینکه در تمام دوران و تمام مسائل کارگروه هایی را برای تحقق حق حاکمیت مردم ایجاد کنند.

- منظور کارگروه هایی است که نحوه اداره کشور را آموزش دهند؟

بله، کارگروه هایی که بتوانند مدیران شایسته یی را برای اداره کشور معرفی کنند و این کارگاه های آموزشی در قالب احزاب قابل تحقق است، هر چند نمی توان به طور کلی در مورد احزاب حکم داد، همچنان که احزاب بدی نیز وجود دارد. به گونه یی که حتی نمی توان یک حکم کلی در مورد گروه های اجتماعی نیز داد، همچنان که در نهاد مرجعیت به عنوان عالی ترین نهاد روحانیت نیز گاهی خطا و اشتباهاتی مشاهده می شود که نمونه های آن وجود دارد اما به دلیل وجود اشتباهات نمی توان این ارزیابی را داشت که مرجع تقلید نباید وجود داشته باشد، شاید دچار خطا شوند، کم امام جماعت وجود ندارد که توسط دادگاه ویژه روحانیت خلع لباس شده و به زندان رفتند، کم صندوق های قرض الحسنه وجود ندارد که اختلاس مالی کردند، یا کم هیات های مذهبی وجود ندارد که در رأس آن افراد فاسدی قرار دارد و هرگز نمی توان به خاطر این مسائل یک قضاوت کلی کرد و گفت مرجعیت، هیات های مذهبی یا صندوق های قرض الحسنه باید از بین بروند، حتی رئیس جمهورهایی نیز در این کشور وجود داشتند که خود عامل خیانت بودند،این چه حرف غلطی است که رواج یافته است که احزاب ضعیف عمل می کنند یا چون در یک مقطع زمانی حزب توده خیانت کرد پس باید احزاب برچیده شوند. ما باید بپذیریم یکی از بهترین راه های آگاهی مردم برای ادامه حکومت احزاب سیاسی است و مهمترین وظیفه آنها ایجاد کارگروه هایی است که برای ترویج و توسعه دانش سیاسی و تقویت بنیه مدیریتی کشور فعالیت می کند، هرچند در این زمانه اغلب احزاب به خاطر کمبود منابع مالی نمی توانند به خوبی عمل کنند.

-اما به نظر می رسد برای فعالیت احزاب موانع زیادی ایجاد کردند تا به راحتی نتوانند فعالیت کنند.

احزاب می توانند آزادانه فعالیت داشته باشند و هیچ کس نمی تواند جلوی فعالیت آنها را بگیرد، به گونه یی که در برنامه پنج ساله سوم و چهارم نیز بر توسعه سیاسی تاکید شده است و حتی در برنامه پنجم توسعه نیز از رئوس برنامه ها است و اینکه مردم چگونه می توانند در امور کشور بهتر دخالت کنند به عنوان یک دغدغه مطرح شده است زیرا همین رکن می تواند با فساد مالی و اداری مبارزه کند. در غیر از میدان ملی رقابتی امکان مبارزه وجود ندارد، امکان ندارد که رقابت نباشد و فساد هم اصلاح شود چون رقیب به عنوان ناظر و مواظب عمل می کند. یک گروه در انتخابات شرکت کرده و به عنوان پیروز میدان دولت را تشکیل می دهد و اما گروه رقیب نباید در برنامه های وی اخلال ایجاد کند بلکه می تواند در مقام ناظر، فعالیت های دولت را نقد کند و جایگاه این نقد فقط احزاب است زیرا نقد فردی کارساز نیست بلکه اگر 57 استاد اقتصاددان نامه یی خطاب به رئیس جمهور بنویسند در مقام حزبی و جمعی عمل کرده اند. بخش های مختلف احزاب رویکرد دولت در حوزه های گوناگون را مورد بررسی قرار می دهند و حتی بهترین مصداق امر به معروف و نهی از منکر فقط در قالب حزب قابلیت اجرا دارد و افراد متخصص دور هم جمع می شوند و با بررسی کارشناسانه نسبت به امور نظر می دهند، به گونه یی که در خاطرات آقای هاشمی و بهشتی نیز در مورد تشکیل حزب جمهوری می توان این مساله را رویت کرد زیرا آقای هاشمی خدمت امام می آیند و تصریح می کنند برای تقویت بنیه مدیریتی کشور باید حزب تشکیل شود. حتی من آن زمان (سال 61) که دادستان کل انقلاب بودم توانستم طبق دستور امام خمینی 10 میلیون تومان از محل وجوهات شرعی به حزب جمهوری اسلامی کمک کنم که آقای جاسبی دبیر اجرایی حزب جمهوری بودند اما آن روزی که حس کردند حزب جمهوری اسلامی به سمت انحصارگرایی حرکت می کند و رقیب را تحمل نمی کند و با توجه به اینکه بهترین شخصیت های نظام در آن ساختار حضور داشتند آن روز امام به اعضا گفت حزب جمهوری اسلامی در حال حاضر تابوی جمهوری اسلامی شده است و اگر اشتباهی سر می زد به پای نظام نوشته می شد، بنابراین خواستار انحلال حزب جمهوری اسلامی شدند، چرا که تنها خروج سران برجسته از حزب جمهوری چندان وجهه خوبی نیز نداشت.

-اما به نظر می رسد بین جایگاه آرمانی و جایگاه واقعی فاصله زیادی است؟

حزب در قانون اساسی ما از جایگاهی برتر برخوردار است زیرا حزب قرار است آگاهانه و عالمانه شکل بگیرد اما اگر حزبی «بت» شود حزب شیطان می شود اما اگر حزب ما حق را بگوید حتی اگر به ضرر آن تمام شود آن حزب الله است. این بستگی به عملکرد ما نیز دارد و این موضوع در سایر مسائل نیز صدق می کند و در مرجعیت نیز صحت دارد، به گونه یی که مرحوم طبرسی در اجتماع مورد مرجعیت روایاتی را نقل کرده است؛ فردی از امام حسن عسگری(ع) می پرسد که یهود و نصاری از علمای خود تقلید و کار بد می کردند چرا قرآن آنها را مورد مذمت قرار می دهد، حال چرا ما باید از علمای خود تقلید کنیم؟ امام می فرماید از هر عالمی نباید تقلید کرد، باید فقیه و تابع خدا باشد و عدالت را اجرا کند و حق را به حقدار بدهد ولو حقدار علیه وی باشد و آن که حق را از او می گیرد حتی اگر له او باشد یعنی حق را به من تعصب علیه می دهد چون حق از آن او است و حق را از من تعصب له می گیرد یعنی حق را از کسی که نسبت به وی تعصب دارد، می گیرد چون حق ندارد ولی علمایی هستند که از هوای نفس پیروی می کنند. این افراد ضررشان به دین از جیش یزید (سپاه یزید) بیشتر است، این روایاتی است که طبرسی از امام حسن عسگری نقل می کند. اگر نهاد مرجعیت حق را رعایت کند، مومنان می توانند تقلید کنند اما اگر به سمت هوای نفس رفت پس نباید از آن حمایت کرد و حزب نیز همین کارکرد را دارد چون حزب به جز دور هم جمع شدن و تصمیم گیری برای مدیریت کشور چیزی نیست و بعید است هیچ عاقل و منصفی با حزب مخالف باشد، هر چند افرادی وجود دارند که می خواهند از احساسات مردم سوءاستفاده کنند؛ احساساتی که براساس منطق نیست و می خواهند با وعده های پوپولیستی و شایعات و تهمت زدن به افراد حقوق آنها را ضایع کنند. این سخن به این معنا نیست که همه احزاب خوب هستند بلکه احزاب را باید تقویت کرد چون منطبق بر قانون اساسی و مجلس و آرمان های جمهوری اسلامی و آرمان های امام خمینی است.

-با توجه به تمام مسائلی که بیان کردید متاسفانه در نفی احزاب دولتمردان نهم پیشتاز هستند، به گونه یی که رئیس دولت نهم در سخنانی به صراحت گفته است من به احزاب باج نمی دهم، در این مورد چه نظری دارید؟

این حرکت سیاسی است. برای اینکه تنها احزاب هستند که در انتخابات کاندیداها را معرفی می کنند، هیچ شخصیت سیاسی در دوران انقلاب به صورت فردی وارد میدان نشده است. به گونه یی در دوره قبل گروه ها، احزاب و اشخاص پیش آقای هاشمی رفتند و از ایشان خواستند وارد میدان شوند، چرا که این شیوه در تمام دنیا پذیرفته شده و همیشه حزب برنده انتخابات بوده است اما هیچ رئیس جمهوری که بدون حزب رای آورده باشد در کشور نداریم. زمان بنی صدر هم که تعداد اندکی کاندیدای ریاست جمهوری شدند و آن زمان دو تشکل روحانی معروف مانند جامعه روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین قم بودند که می توانستند در معادلات سیاسی نقش ایفا کنند. جامعه مدرسین قم از آقای جلال الدین فارسی حمایت کردند، بعد که بحث افغانی بودن وی پیش آمد آقای حبیبی را کاندیدا کردند و جامعه روحانیت مبارز تهران هم از آقای بنی صدر حمایت کردند. به گونه یی که در انتخابات دور اول تنها آقای حبیبی و آقای بنی صدر رقابت نمی کردند بلکه دو فکر و دو جریان با هم رقابت می کردند. تازه دو جناح روحانی بودند که در حال حاضر در کنار هم هستند و دو طیف راست سنتی محسوب می شوند هر چند حزب جمهوری اسلامی نیز آقای حبیبی را کاندیدا کرد و زمان آقای رجایی گروه های مختلف آقای رجایی را کاندیدا کردند، به هر حال آقای رجایی را بسیاری نمی شناختند، معلم باشخصیت و انقلابی بود و پس از نمایندگی رئیس جمهور شد و آقای رجایی کاندیدای حزب جمهوری اسلامی بود. در دوره پنجم مجمع روحانیون و جامعه روحانیت نیز از آقای هاشمی حمایت کردند و آقای توکلی به اتکای خود وارد میدان شده بود و به خاطر انتقادهایی که نسبت به هاشمی کرد تعدادی رای نیز آورد و آقای هاشمی از طرف احزاب فعال کشور کاندیدا شدند و هیچ رقیب حزبی جدی نداشتند اما زمان آقای خاتمی وضعیت متفاوت شد، در آن زمان آقای ناطق نوری کاندیدای جامعه روحانیت تهران، جامعه مدرسین قم و موتلفه و احزاب راست حضور داشتند و آقای خاتمی نیز کاندیدای مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین قم و سازمان مجاهدین انقلاب و مجمع نمایندگان ادوار و دفتر تحکیم وحدت بودند که رای آوردند. به هر حال همیشه احزاب میدان دار مبارزات انتخاباتی بودند. اگر احزاب آقای احمدی نژاد را کاندیدا نمی کردند و ایشان به صورت فردی وارد انتخابات می شد، رای نمی آورد هر چند گروه های غیرحزبی و متشکلی پشت پرده وجود داشتند که از آقای احمدی نژاد حمایت کردند اما اگر تشکل های سیاسی نبودند امکان رای آوری ایشان ضعیف بود. این مساله در مورد نمایندگی مجلس نیز صادق است.

-پس دلیل این همه حزب ستیزی افرادی که به اتکای احزاب وارد عرصه سیاسی می شوند، چیست؟

اینها می خواهند با احزاب نامرئی کار کنند و بیت المال را در احزاب نامرئی راحت می شود خرج کرد و در واقع آن احزاب مرئی را که طرفدار دولت نیستند در جامعه سرکوب کنند و البته به تشکل های حامی خود نیز از راه های متفاوت کمک مالی می توانند بکنند. این سخنان فقط ناشی از یک احساس رقابتی است که به هیچ وجه احساسی الهی نیست.من معتقدم آقای احمدی نژاد اینقدر که تبلیغ می کند عدالت را در جامعه پیاده کند در رابطه با احزاب نیز به عدالت رفتار کند و عامل گسترش این اندیشه نباشد که احزاب قوی مانع فعالیت دولت وی می شوند.

-این مساله ناشی از این نمی شود که بین توده های مردم یک بدبینی نسبت به احزاب وجود دارد و احمدی نژاد و دولتش برای بهره گیری از این فضا علیه احزاب موضع گیری می کنند؟

این سوال را بانیان این تفکر در جامعه ایجاد کردند. چه بدبینی نسبت به احزاب وجود دارد؟ با قصد و غرض خاصی این جریان را راه انداختند گرچه به نظر من در ایجاد این تفکر چندان نیز موفق نبوده اند به گونه یی که من بیان کردم در دوران گذشته همواره نمایندگان احزاب رای آوردند، پس این تفکر ضدحزبی بودن مردم اصلاً واقعیت ندارد، بدبینی نسبت به احزاب وجود ندارد، این افراد می خواهند با ایجاد شبهات مردم را از احزاب رسمی به سمت تشکل های مخفی و نامرئی هدایت کنند. این طرز تفکر از سوی صداوسیما نیز دنبال می شود به گونه یی که صداوسیما وقتی برای مصاحبه با من آمدند اولین سوال آنها این بود که چرا احزاب در جامعه ما محبوبیت ندارند. این سوال به این خاطر طرح شده است که می خواهند چنین القا کنند که احزاب واقعاً محبوبیت ندارند. حال باید پرسید احزاب چه پولی از مردم گرفتند که به اندازه پول شان و حتی بیشتر برای مردم خرج نکردند؟ آیا احزاب چاه نفت از این دولت گرفتند و بعد سوءاستفاده کردند؟ آیا احزاب حقوق های کلان از دولت گرفتند و به وظایف خود عمل نکردند؟ کدام احزاب در نظام جمهوری اسلامی جاسوسی کردند؟ کدام جاسوس از احزاب درآمد؟حتی رئیس جمهور بد هم ما داشتیم، وزیر و نماینده بد هم داشتیم. کدام احزاب رفتند و قرارداد ننگینی با خارجی ها بستند؟ اصلاً احزاب اطلاعات سری ندارند که بخواهند جاسوسی کنند. کدام محکمه تا به حال تشکیل شده و یک حزب را منحل اعلام کرده است یا اعضای حزب را به عنوان عضو حزب نه از لحاظ شخصی به جاسوسی و حیف و میل بیت المال محکوم کرده است؟ این مساله هرگز سابقه نداشته است هر چند احزاب در حال حاضر ضعیف عمل کرده اند، گرچه حکومت ها نگذاشته اند احزاب تقویت شوند، احزاب امکانات ندارند. سه سال نیز یارانه از سوی دولت آقای خاتمی به احزاب پرداخت می شد. احزاب کوچک سالی 400 تا 500 هزار تومان دریافت می کردند که به اندازه اجاره یک ماه یک دفتر نمی شود و به دو یا سه حزب بزرگ تر نیز که تعداد دفاتر آنها بیشتر بود، سالی 30 میلیون تومان پرداخت می شد که 30 میلیون به مقدار اجاره دو ماه دفاتر آنها در سراسر کشور نیز نمی شد، در حالی که روزنامه ها یی مثل کیهان، جمهوری اسلامی و رسالت کمک های زیادی از دولت می گیرند و سایر روزنامه ها کم و بیش از دولت کمک می گیرند. ممکن است یک روزنامه اقدامی خلاف شرع انجام دهد که پیش آمده است و به همین دلیل تعطیل شود که شده است. پس نمی توان به استناد ضعف مطبوعات این حکم را صادر کرد که مطبوعات بد هستند پس باید آنها را تعطیل کرد یا اینکه لازم است اقدامی در جهت تقویت رسالت خبرنگاری که همانا نقد صحیح است انجام داد. تا به حال هیچ حزبی در جمهوری اسلامی ایران به عنوان خائن محاکمه نشده است حتی نهضت آزادی نیز که فاقد پروانه است تا به حال محاکمه یی برای آن انجام نشده است که به استناد آن حزب را غیرقانونی اعلام کند هر چند برخی به نامه امام استناد می کنند اما چون دادگاه صالحه حکمی صادر نکرده است، نمی توان آن حزب را غیرقانونی اعلام کرد. بالاخره این شایعات را ایجاد کردن که احزاب در جامعه از محبوبیت برخوردار نیستند بسیار حساب شده است هر چند احزاب در جامعه محبوب هستند چون احزاب رای می آورند و اگرچه اگر حس می کنیم که احزاب ضعیف هستند باید در جهت تقویت آنها گامی برداشت. به هر حال توسعه سیاسی لازمه اش تقویت احزاب است و باید احزاب را تقویت کرد تا در صحنه رقابت سیاسی بتوانند نقد منصفانه یی از عملکرد دولت داشته باشند.

-شما به عنوان رئیس خانه احزاب ایران تاکنون چه اقداماتی برای گسترش فرهنگ تحزب در جامعه انجام داده اید؟

احزاب کوچک اگر بتوانند در کنار هم قرار بگیرند و یک تشکل قدرتمند را تشکیل دهند، بسیار مطلوب خواهد بود. در گام بعد باید کارگاه هایی تشکیل شود که هم آموزش های حزبی و سیاسی داشته باشند و هم مشکلات مالی مرتفع شود. ما حتی برای اداره خانه احزاب نیز فعلاً مشکل داریم، به هر حال سه سال است که خانه احزاب هیچ بودجه یی از دولت نگرفته است. ما از احزاب کمک مالی خواستیم که کمک کنند که لااقل خانه احزاب اداره شود گرچه کل یارانه یی که به احزاب داده می شد 800 میلیون تومان بود که 5 درصد آن متعلق به وزارت کشور است تا کمیسیون ماده 10 احزاب را بتواند اداره کند و 5 درصد آن به خانه احزاب می رسید و مابقی آن بین احزاب براساس فعالیت، روزنامه و تعداد دفاتر تقسیم می شد، بنابراین این جنجال آفرینی و ایجاد سروصداها در مورد اینکه احزاب از دولت بودجه کلان می گیرند اصلاً صحت ندارد.

-بسیاری احزاب و رسانه ها را ابزاری می دانند که قدرت را در یک خانه شیشه یی قرار می دهند. شما فکر می کنید احزاب ما توانسته اند به این نقش نزدیک شوند؟

مهمترین کار احزاب این است. نظارت و نقد و رقابت و حفظ سلامت مدیریت از جمله کارکردهای احزاب است که موجب می شود قدرت در خانه یی شیشه یی قرار گیرد. احزاب با آمار و ارقام از دولت سوال کنند مانند آماری که دولت در مورد نرخ بیکاری ارائه کرده است و وظیفه احزاب این است که با توجه به نرخ بیکاری از دولت سوال کنند و خواستار پاسخگویی شوند. اگر چنین چیزی محقق شده است که باید جشن گرفت، در غیر این صورت عوامل این دروغ پردازی باید محاکمه شوند یا در مورد تورم که اعلام می شود نرخ تورم 12 درصد است اما آمار اصلی 23 درصد را تایید می کند و گاهی نسبت به رسیدن تورم به چهارده درصد هشدار می دهند. به هر حال این مساله باید نقد علمی شود که همانا قرار دادن قدرت در محفظه شیشه یی است و این مهمترین کارکرد احزاب است. به هر حال نقدی به دور از دشمنی و همانا منصفانه اصلی ترین کار احزاب در جامعه است.

-اما عملاً این یک آرمان محسوب می شود که احزاب نقش منتقد را ایفا کنند اما گوش شنوایی وجود ندارد چون دولت، دولتی نیست که بخواهد گوش شنوایی برای شنیدن انتقادات داشته باشد؟

به هر حال اگر احزاب قوی شوند و بتوانند در مجلس اکثریت را داشته باشند یا حداقل یک اقلیت قوی داشته باشند، در این صورت دولت موظف است در برابر مجلس پاسخگو باشد. الان احزاب اصلاح طلب اگر در کنار هم قرار بگیرند و مسائل اختلافی را کنار بگذارند و عده زیادی را به مجلس بفرستند، وقتی احزاب اصولگرا نیز این رویکرد را دنبال کنند حتی وقتی احزاب قوی وارد میدان شوند شورای نگهبان به گونه یی دیگر رفتار می کند و نمی تواند بد عمل کند، هر چند شورای نگهبان حق ندارد خلاف قانون عمل کند و بدون دلیل افراد را ردصلاحیت کند، چرا که شورای نگهبان ولی مردم نیست و صلاحیت افرادی را که علیه آنها مدرکی ندارد تایید نکند بلکه باید آنها را تایید صلاحیت کند. اگر مدرکی مستدل دارد به احزاب ارائه کند، خود احزاب شرمنده می شوند اما رفتار سلیقه یی نسبت به کسانی که در راه تحقق انقلاب زحمت کشیدند و خون دادند و زندان رفتند براساس بند د ماده 26 درست نیست در حالی که اگر کسی مدعی شد مسلمان و ملتزم به ولایت فقیه است باید ادعای آن را پذیرفت، حتی اگر کسی گناه کرد و به زندان نیز محکوم شد و به زندان تعزیری تا سه سال نیز محکوم شد مشمول محرومیت اجتماعی نمی شود مگر اینکه دادگاه تصریح کند که وی مشمول محرومیت اجتماعی است و کاندیدا نشدن در مجلس نیز جزء محرومیت اجتماعی است. در صورت عدم محرومیت اجتماعی همه انسان ها آزاد هستند و حق دارند در صحنه اجتماعی حضور داشته باشند اما شورای نگهبان با این نوع برخورد، در اصل دارد مردم را مجازات می کند در حالی که حکم مجازات را باید دادگاه صالحه بدهد. در حال حاضر شورای نگهبان صدها نفر را مجازات کرده است بدون اینکه دلیل منطقی بیاورد و بدون اینکه حکمی از دادگاه ارائه بدهد، بنابراین شورای نگهبان باید از مردم عذرخواهی کند و این مساله فقط با همکاری احزاب میسر است که می تواند شورای نگهبان را مجبور کند طبق قانون عمل کند.

-بسیاری معتقدند مشارکت سیاسی زنان به این دلیل کم است که فضا برای حضور سیاسی آنها مهیا نیست و حتی بسیاری پیشنهاد کردند برای حضور زنان سهمیه یی اختصاص دهند. شما برای افزایش حضور زنان چه تدابیری اندیشیده اید؟

متاسفانه زنان ما هنوز خودشان را باور نکرده اند. هر چند در حال حاضر رونق فعالیت های سیاسی کمتر شده است اما برخورد نادرست با دانشگاه سبب شده است اکثریت جمعیت دانشگاه که زنان هستند نسبت به فعالیت سیاسی بی تفاوت شوند اما این بی تفاوتی نسبت به فعالیت سیاسی خیلی خطرناک است و زمانی که هر خانمی قصد فعالیت سیاسی داشته راه برای فعالیتش همواره باز بوده است. به هر حال هیچ کس مانع حضور زنان در احزاب نیست گرچه باید تشکیلات مناسبی برای این مساله تدوین شود.

-بسیاری احزاب را در تامین منافع ملی موثر می دانند. به نظر شما احزاب در تامین منافع ملی چگونه می توانند نقش ایفا کنند؟

احزاب اگر قوی باشند در تامین منافع ملی موثر هستند، بنابراین به دنبال تامین منافع ملی هستند، چون می خواهند دوباره از مردم رای بگیرند، بنابراین کسانی که دم از منافع ملی می زنند باید تلاش کنند که احزاب قوی شوند.

-کسانی که منتقد حضور احزاب هستند همواره عنوان می کنند که مردم از سیاسی کاری های احزاب خسته شده اند. فکر می کنید این مساله چقدر صحت دارد؟

این خستگی ها را دیگران ایجاد کردند. چه کسی گفته است که مردم از احزاب خسته شده اند و اگر احزاب در صحنه رقابت سیاسی علیه هم حرف می زنند، دلیلی برای خستگی مردم وجود ندارد. آیا مردم از رفتار احزاب خسته شده اند یا از ارائه برنامه های غیرکارشناسی در دولت و فقدان برنامه خسته شده اند؟ باید پرسید که برخورد غیرقانونی شورای نگهبان یا قوه قضائیه یا دولت مردم را خسته کرده است یا انتقاداتی که احزاب نسبت به آنها بیان می کنند. مهمترین عاملی که مردم را در حال حاضر خسته کرده، نبود برنامه مدون برای اداره کشور است و سیاست ورزی و ارائه برنامه مدون از سوی احزاب برای اداره کشور در این میانه هیچ نوع خستگی را به مردم تحمیل نمی کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد